از تـواريخ بر مـى آيد كه فـرزندانى از مـسلم بن عقيل در كربلا بودند غير از دو طفلان معروف كه در زندان ابن زياد بوده اند، و ايشان در كربلا جنگيده اند از جمله عبدالله است كه زيد بن رقاده ملعون با دو تير او را شهيد كرد، تـير اول بسويش پـرتـاپ نمـود و ...
مـخـتـار عـبدالله بن كامـل را به سراغ مـنقـذبن مـره عـبدى قـائل حضرت عـلى اكبر عليه السلام فرستاد، خانه اش را محاصره كردند او كه مردى شجاع و دلير بود مسلح سوار بر اسب كوه پيكر خود گرديد و از خانه بيرون آمد، با نيزه بيكى از سربازان مختار حمله كرد و او ...
حكيم بن طفيل از كسانى بود كه امام حسين عليه السلام را تيرباران نمود و حضرت ابى الفـضل را شهيد كرد و لباس و اسلحه او را غـارت نمـود، مـخـتـار عـبدالله بن كامـل را بسراغـش فـرستـاد و او را دستـگـير نمـوده بطرف مـخـتـار مـى آوردند فـامـيل حكيم دست به ...
پـس از آنكه مختار دست به كشتن و نابود ساختن كشندگان امام ابى عبدالله الحسين عليه السلام زد، عبدالله فرزند جعده خواهرزاده اميرالمؤ منين از عمر سعد پيش مختار وساطت نمود تـا به وى امـان بدهد، مختار نيز به خاطر انتساب عبدالله به اميرالمؤ منان وساطتش ...
خـولى در كربلا كارهائى انجام داد از جمله به عثمان فرزند اميرالمؤ منان عليه السلام تيراندازى كرد، و نيز هنگاميكه خواستند سر امام را جدا كنند سنان بن انس خولى را گفت : سر امـام را جدا كن خـولى كه جلو رفـت تـرس او را فـرا گـرفـت و بر خود لرزيد و برگـشت ...
در روز عاشورا عبدالرحمان فرزند عقيل برادر مسلم به ميدان آمد و اين رجز را مى خواند:ابى عقيل فاعرفوا مكانى من هاشم و هاشم اخوانىپدرم عقيل است و موقعيت مرا در ميان بنى هاشم بشناسيد.به جنگ پـرداخـت و هفده نفر را بخاك و خون كشيد تا عثمان بن خالد و ...
حمـيد بن مـسلم از خـبرنگـاران كربلاء است كه جزء لشكريان عمر سعد بود ولى چون بدطينت و ناپـاك نبود مـعـلوم نيست كه دست به جنايتى زده باشد بلكه مانع خيلى از جنايات مى شد مخصوصا بيشتر با شمر ملعون همراهى مى كرد تا شايد مانع برخى از ستـمـكاريهايش بشود، ...
مـختار عبدالله بن كامل را با راهنمائى ، به قبيله بنى ضبيعه فرستاد و از اين قبيله زياد بن مالك را دستگير كردند، و از آنجا به محله عنزه رفتند و عمران بن خالد را گرفتند، و جمـعـيتـى را فـرستاد تا عبدالرحمان بن ابى خشكاره بجلى و عبدالله بن قيس خولانى را ...
مـخـتـار از همراهان خواست كه قاتلان امام را معرفى كنند تا زمين را از وجود نحس آنها پاك ساخته و شهر را از آنها تخليه نمايد هر كه از آنها نشانى داشت براى مختار تعريف مى كرد، از جمـله مـالك بن نسير بدى و عـبدالله بن اسيد جُهمـنى و حمـل بن مـالك را مـعرفى ...
مـخـتـار متوجه شد كه قاتلان امام به بصره مى روند و به مصعب بن زبير مى پيوندند، تصميم گرفت كه در كشتن آنها سرعت كند و اظهار داشت :روش مـا ايجاب نمـى كند جمعيتى را كه امام را مى كشند واگذاريم تا در روى زمين زنده باشند و در امان زيست كنند، در اين صورت به ...
پـس از آنكه كوفيان مغلوب شدند و منادى مختار اعلان كرد كه كشندگان خاندان پيغمبر امـان ندارند، شمر بن ذى الجوشن از كوفه خارج شد، مختار غلام خود زربى را در تعقيب شمر فرستاد، چون به شمر و همراهانش كه از جمله مسلم بن عبدالله ضبابى بود رسيد، شمـر احساس ...
چـون اسيران را پيش مختار آوردند يكى از فرماندهان سپاه مختار از قبيله بنى نهد در ميان اسرا به گردش پرداخت و هر اسيرى را كه از عرب بود بند از او مى گرفت و آزادش مى نمود، درهم كه يكى از مواليان قبيله بنى نهد بود اين موضوع را به مختار گزارش داد، مـختار ...
از امـام جعـفـر صادق عـليه السلام رسيده است كه فـرمـود: زنان بنى هاشم تا پنج سال سرمـه به چشم نكشيدند و دست به حنا نيالودند، و در اين مدت دود از مطبخ و خانه هاى بنى هاشم بالا نرفت تا آنكه ابن زياد كشته شد و سر او را به مدينه فرستادند.فـاطمـه دختر ...
پـس از آنكه ابراهيم از گـيرودار جنگ فـارغ گـرديد وارد شهر مـوصل شد و عـمـال و فـرمـاندارانى به تـوابع موصل فرستاد از جمله برادر مادريش عبدالرحمان را والى نصيبين نمود و سنجار و دارا را نيز جزء نصيبين قرار داد، و زفربن حارث را حكومت قرقيسا داد، ...
مـختار تصميم گرفت از كوفه به مدائن رفته وضع آنجا را از نزديك ببيند سائب پسر مـالك اشعـرى را در كوفـه بجاى خـود گـذاشت و بطرف مـدائن حركت كرد، قـبل از حركت از كوفه مردم را گفت همين روزها خبر فتح و پيروزى بزرگى به شما مى رسد.از كوفـه خـارج شد و چـون به ...
چـون دو لشكر در مـقـابل يكديگر صف آرائى نمودند، حصين بن نمير كه در ميمنه شاميان قرار داشت بر على بن مالك جشمى كه رئيس ميسره سپاه عراق بود حمله كرد و او را كشت و لشگـريانش فـرار كردند، پرچم را قرة بن على برداشت و جنگيد تا او نيز كشته شد، سپـس پـرچـم را ...
براى اينكه قـبل از وارد شدن ابن زياد به خاك عراق ابراهيم او را درك كند با شتاب و عجله تمام به راه خود ادامه مى داد.تا آنكه در سرزمين موصل در كنار نهر خازر جنب قريه بارشيا در فاصله پنج فرسخى مـوصل فـرود آمـدند ابراهيم در تـمـام مـسير خود لشكر را منظم و ...
پـس از آنكه مـخـتـار از طرف شورشيان كوفه آسوده خاطر شد و آنان را سر جاى خود نشانيد ابراهيم را ماءمور جنگ با ابن زياد نمود يعنى دو روز پس از شكست شورشيان و هشت روز به آخر ماه ذيحجه مانده بود كه ابراهيم عازم جنگ با ابن زياد شد.روز شنبه از كوفـه خـارج شد ...
ـس از آنكه مـصعـب از كشتن اسيران فارغ شد، زنان مختار را احضار كرد، ام ثابت دختر سمرة بن جندب را گفت : عقيده ات درباره مختار چيست ؟ ام ثابت گفت : من آنچه را مى گويم كه تو بگوئى . مصعب او را آزاد كرد.عمره دختر نعمان بن بشير انصارى را گفت : تو چه ميگوئى ؟ ...
چـون كسانى را كه در قصر متحصن بودند بر مصعب عرضه شدند عبدالرحمان پسر محمد اشعـث و ديگـران پـيشنهاد كردند كه تمام آنها را كه جمعيت زيادى بودند از دم شمشير بگـذرانند، بجيربن عبدالله مسلمى كه از جمله مواليان بود مصعب را گفت : خدا ما را به اسارت و تـو را ...