فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
عاشورا در آیینه ادبیات
ارسال پرسش جدید

لطف ارباب از مهدي محمدي

لطف ارباب از مهدي محمدي
ساقي از لطف تو در هر دو سرا ممنونم بنگر از حسرت ديدار تو چون مجنونم من آواره ميخواره بدنام کجا حرمت ميکده و جام و مي گلگونم شده بدنامي من ورد زبانها ساقي ببر از دايره کون و مکان بيرونم مدتي از سر خوان کرمت دور شدم کس نپرسيد چرا غمزده و ...

کشتی نجات از خدیجه پنجی

کشتی نجات از خدیجه پنجی
زمین سوم شعبان را عاشقانه می‏چرخد و تو متولد می‏شوی، ای سرسلسله عشق!تو خورشیدوار، از تمام دریچه‏های روشن «هستی» سرکشی می‏کنی از سرنوشت غریبانه خاک.عطر هزار گل محمدی در نفس‏هایت جاری است. می‏ایستی به لطافت بهار، بر آستانه خزان‏زده زمین و دنیا ...

اى که خم شد ز غمِ مرگِ برادر کمرت از ملا محمد تقی ناهیدی

اى که خم شد ز غمِ مرگِ برادر کمرت  از ملا محمد تقی ناهیدی
اى که خم شد ز غمِ مرگِ برادر کمرت                  داغِ دامادِ رشیدت زده بر دل شررت کشته گشتند جوانان عزیزت به برت                اى شهیدى که لبِ تشنه بریدند سرت    لاله سان سوخت ز داغِ علی اکبر جگرت تا کشیدى ز غم و درد به سر ، ساغر ...

شعر حسین از محمد روحانی (نجوا کاشانی)

شعر حسین از  محمد روحانی (نجوا کاشانی)
هـر قطـره ی خـون حکایت از دریا گفت یک لب به سخن شکفت و یک دنیا گفت از عشـق بــه جان عـالمی شـور افکنـد شعــری کـه حسـین روز عـاشورا ...

سجّاده ازمنیره هاشمی

سجّاده ازمنیره هاشمی
قدْ قامتِ تو، کلام عاشورا بودآمیخته با قیام عاشورا بودسجّاد! پس از غروب آن ظهر غریبسجّادة تو پیام عاشورا ...

خون ریخته شده‏ی خدا از علی خیری

خون ریخته شده‏ی خدا از علی خیری
حسین، حسین، حسین؛ چه آهنگ دلنشینی دارد این نام؛ چقدر عشق در پس این واژه پنهان است!کیست که او را بشناسد و در پیشگاه غربتش سر خم نکند؟کدام مرد است که وام‏دار مردانگی‏اش نیست؟کدام دلی است که از شوق نامش، در سینه بال بال نمی‏زند؟کدام دستی است که در ...

اذن سوختنبرای «حنظلة بن أسعد» از جواد محمدزمانی

اذن سوختنبرای «حنظلة بن أسعد» از جواد محمدزمانی
به کاروان حسین علیه‏السلام درآمد؛ با تبسّمی به باغ چهره و ترنّمی در سخن. از آنان بود که هرگاه لب می‏گشود، چلچله‏ها مدهوش می‏شدند و چون می‏نگریست، آهوان از خویش می‏رمیدند. هنگام که قرآن می‏خواند، فرشتگان به دهانش بوسه می‏زدند و آن‏گاه که به ...

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (3)

بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (3)
2.گوشه هايي از حوادث و وقايع كربلا در شعر اهلي   اهلي در اشعارش به زواياي مختلف وقايع كربلا توجه دارد و به جوانب مختلف اين موضوع مي پردازد؛ از آن جمله مي توان به بريدن سر مبارک امام حسين، ريختن خون ايشان، تشنه لبي ايشان، بر نيزه زدن سر ايشان، شهادت ...

به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد ازعلی محمد مو’دب

به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد ازعلی محمد مو’دب
به خون غلتید جانی تشنه تا جانان ما باشد که داغش تا قیامت آتشی در جان ما باشد سری گردن کشید از مرگ، قدر نیزه‌ای روزی که نامش آفتاب جان سرگردان ما باشد لبش بر نیزه قرآن خواند تا ثقلین جمع آیند لبش بر نیزه قرآن خواند تا قرآن ما باشد چراغ چشم‌هایش زیر ...

سالار عشق‏ از قاسم رسا

سالار عشق‏ از قاسم رسا
مژده که از دامن ام‏البنین  سرزده خورشید در این سرزمین‏    میر و علمدار شه کربلا  نور دل حیدر و ام‏البنین‏    ماه بنی‏هاشم سالار عشق  مظهر حق، خسرو دنیا و دین‏    آنکه شده دست یداللهیش  چون اسد الله برون ز آستین‏    کوکب تابنده‏ی برج ...

سید رضا موید خراسانی قحط آب

سید رضا موید خراسانی قحط آب
در کربلا که موج زند آب روی آب  از قحط آب گشته بپا،های و هوی آب‏    در ساحل فرات که خود مهر فاطمه است  دارند کودکان حسین آرزوی آب‏    دیگر فرات نیز نیارد بلب خروش  کز غم خروش عقده شده در گلوی آب‏    پیدا بود ز گریه لب تشنه‏گان که هست  هر مشک آب ...

ماجرای بیابان از محمدمهدی سیار

ماجرای بیابان از محمدمهدی سیار
ای کاش ماجرای بیابان دروغ بود این حرف‌های مرثیه‌خوانان دروغ بود! ای کاش این روایت پر غم، سند نداشت بر نیزه‌ها نشاندن قرآن دروغ بود! یا گرگ‌های تاخته بر یوسف حجاز چون گرگ‌های قصه کنعان دروغ بود! حیف از شکوفه‌ها و دریغ از بهار...کاش بر جان باغ، داغ ...

بند دهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)

بند دهم ترجیع بند محتشم کاشانی درباره امام حسين(ع)
كاي مونس شكسته دلان حال ما ببين ما را غريب و بيكس و بي آشنا ببيناولاد خويش را كه شفيعان محشرند در ورطه ي عقوبت اهل جفا ببيندر خلد، بر حجاب دو كون آستين فشان وندر جهان مصيبت ما بر ملا ببينني ني ورا چو ابر خروشان به كربلا طغيان سيل فتنه و موج بلا ...

گفت سیر نار و دوزخ می کنم ازسید حسن حسینی

گفت سیر نار و دوزخ می کنم ازسید حسن حسینی
گفت سیر نار و دوزخ می کنمعارفانه طی برزخ می کنمیک طرف پیغمبر و یک سو یزیدادخلوها جفت با هل من مزیدپس دو دست خود ز غم بر سر گرفتفطرتش هم تیر و قرآن بر گرفتگفت ای دادار غفّارالذنوبکاشف الاسرار و ستّار العیوبگر دل خاصان تو بشکسته امباز دل بر عفو عامت ...

سرچشمه‏ی نوشین‏ از موحدیان قمی «امید»

 سرچشمه‏ی نوشین‏ از موحدیان قمی «امید»
مدد از فیض سحر خواهم و از لطف نسیم  رسدم از گل رویت مگر ای دوست شمیم‏    گر که فیض سحری هم نشود یار مرا  یا شمیمت ز لطافت ندهد ره به نسیم‏    دل شب تا به سحر یاد رخ چون قمرت  در دل خویش کنم عکس جمالت ترسیم‏    لب لعل تو که سرچشمه‏ی نوشین ...

محرم ازعبدالرحیم سعیدی راد

محرم ازعبدالرحیم سعیدی راد
دنیا به چشم من شبحی از جهنم استاندوه دل به قدر غم هر دو عالم استپوشیده آسمان و زمین جامه سیاههر لحظه‏ای برای دل من محرم استامشب فضای خاطره‏هایم کبود شد امشب تهی شدم از هر چه مبهم استابری عزا گرفته درونم که این‏چنین هستی برای داغ دلم گوییا کم ...

روزهای قافله ازیوسف رحیمی

روزهای قافله ازیوسف رحیمی
از روزهای قافله دلگیر می شویهر روز چند مرتبه تو پیر می شوی ؟در شام شوم شب زدگان تو چه می کشی ؟کز روشنای عمر خودت سیر می شویزخمی ست لحظه های تو مانند پیکرتاز بس اسیر طعنة زنجیر می شویآیات صبح از لب قرآن شنیدنی ستدر کوچه های شام که تکفیر می شویخون جگر که ...

راه رنج تا رستاخير از سياوش کسرايي

راه رنج تا رستاخير از سياوش کسرايي
به کربلاي توآمدمحسين!نه بدان گذرگاه که امتي اندکبا توماندند وماندگار شدندبا تو آمديم بدان مَهلککه معبر ملّتي استو نه به دين توکه به آيين تواز سرِ صداقت به شهادت*با توآمدمتا عاشورا را به اَعشار بَرَمبه عَشًَرات برمتا اين گل گونه رادرشت کنمدرشت تر ...

تبارشناسی عاشورا از جواد محمدزمانی

تبارشناسی عاشورا از جواد محمدزمانی
عاشوراست که فریاد شور گسترش، در همیشه‏ی گلدسته‏های تاریخ بلند است و به روان مسلمانان، قرآن می‏آموزد.عاشوراست، آن راز بزرگی که با ماندگاری حجّ می‏انجامد و صفا و مروه را حیاتی دیگرگونه می‏بخشد.عاشوراست، آن خون سرخی که در رگ‏های جوانمردان اقلیم ...

ای ظهورت سرخ وخونین از میان قتلگاه از مهدی طهماسبی دزکی

ای ظهورت سرخ وخونین از میان قتلگاه از مهدی طهماسبی دزکی
ای ظهورت سرخ وخونین از میان قتلگاه سرخ رنگ از خون تو شد آسمان قتلگاه خواهرت دنبال تو خورشید بی پایان دوید از میان لحظه های بی نشان قتلگاه شرح غم های ترا باید یکایک بشنویم ای حماسی مرد اینک از زبان قتلگاه ازنسیم خون نشان فهمیده ام می گفت او ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^