ترجمه صحيفه كامله سجاديه، ص: 306
خدايا! تو خواستار و جوينده منى اگر بگريزم، و تو دريابنده منى، اگر فرار كنم. اينك منم كه در برابرت قرار دارم، فروتن، خوار، بينى به خاك ماليده. اگر عذابم كنى سزاوار آنم، و عذاب اى پروردگار من از ناحيه تو عين عدالت است، و اگر از من بگذرى، برنامه تازهاى نيست؛ چرا كه از ديرباز گذشتت مرا فرا گرفته، و جامه عافيتت را بر من پوشاندهاى.
خدايا! به حق نامهاى مباركت كه در دانش تو محفوظ است، و احدى از آن خبر ندارد، و به جمال و زيباييت كه پردههاى نور آن را پوشانده، كه بر اين وجود بىتاب، و اين استخوانهاى كهنه پوسيده رحمت آرى. وجود ناتوانى كه توانايى گرمى آفتابت را ندارد، چگونه تاب گرمى آتشت را دارد؟! و قدرت شنيدن خروش رعدت را ندارد، چگونه توان شنيدن فرياد خشمت را دارد؟!
خدايا! به من رحم كن؛ زيرا كه من فردى حقير و قدر و منزلتم ناچيز است، و عذاب كردن من چيزى نيست كه به مقدار ذرّهاى در پادشاهى و فرمانرواييت بيفزايد، و اگر عذابم بر پادشاهيت مىافزود، صبر و شكيبايى بر آن را از تو درخواست مىكردم، و دوست داشتم كه اين فزونى براى تو باشد؛ امّا خدايا! سلطنتت بزرگتر و پادشاهيت باداومتر از آن است كه طاعت مطيعان بر آن بيفزايد، يا معصيت گناهكاران از آن بكاهد؛ پس به من رحم كن، اى مهربانترين مهربانان! و از من گذشت كن، اى صاحب جلال و اكرام! و توبهام را بپذير كه تو بسيار توبهپذير مهربانى.
دعاى 51 تضرّع و زارى
خدايا! تو را سپاس مىگزارم، و تو شايسته سپاسى. سپاس در برابر احسان نيكويت به من. و فراوانى نعمتهايت بر من، و عطاى بزرگت نزد من. سپاس بر رحمتت كه به سبب آن مرا برترى بخشيدى، و بر نعمتت كه بر من سرشار و فراوان فرمودى، به اندازهاى به من خوبى كردى كه سپاس و شكرم از آن عاجز است، و اگر احسانت نسبت به من نبود، و نعمتهاى سرشارت در سرزمين زندگى من نمىريخت، نمىتوانستم نصيب خود را از آن به دست آورم، و وجودم را اصلاح كنم.
اين تو بودى كه بىمقدمه، احسانت را نسبت به من آغاز كردى و كفايت و بىنيازى در تمام كارهايم را روزى من كردى، و رنج و زحمت بلا را از من گرداندى، و قضاى دهشتزا را از من منع كردى.
خداى من! چه بسيار بلاى جانكاه كه از من گرداندى، و چه بسيار نعمت فراوانى كه ديدهام را به آن روشن ساختى، و چه بسيار خوبىهاى ارجمندى كه از ناحيه تو نزد من است!!
تويى كه به وقت ناچارى و درماندگى، دعايم را اجابت كردى و به وقت افتادن در مهلكه گناه، از لغزشم گذشتى، و حقوق مرا كه دشمنان به زور و ستم