پرسشها و پاسخها، ص: 113
نظام كل و در توازن عمومی وجود پستی ها و بلندی ها، فراز و نشيب ها، تاريكی ها و روشنايی ها، رنج ها و لذّت ها، موقعيّت ها و ناكامی ها و...
همه و همه لازم است.
جهان چون چشم و خدّ و خال و ابرو است |
كه هر چيزی به جای خويش نيكو است |
|
در كارخانه عشق از كفر ناگزير است |
آتش كه را بسوزد گر بولهب نباشد |
|
اساساً اگر اختلاف و تفاوت وجود نداشته باشد از كثرت و تنوّع خبری نخواهد بود.
اين نكته را نيز نبايد فراموش كنيم كه عالمی كه ما در آن به سر می بريم عالم مادّه، حركت، تغيير، تبدّل، تضادّ و تزاحم است.
لازمه ذات عالم مادّی اين خصايص است و معنا ندارد كه عالم مادّه و طبيعی باشد و اين خصوصيّت ها را نداشته باشد. اگر كسی بخواهد كه خوبی های اين عالم باشد ولی بدی و نواقص آن نباشد در اين صورت اصلًا اين عالم، اين عالم نخواهد بود بلكه جهانی مانند عالم فرشتگان بوده و از نظام جامعه انسانی به دور خواهد بود.
آيه «مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ «1»» مفهومش اين نيست كه آفرينش الهی در ذات خود شرّی دارد چرا كه آفرينش همان ايجاد است و ايجاد و وجود خير محض است، بلكه شرّ هنگامی پيدا می شود كه مخلوقات از قوانين آفرينش منحرف شوند و از مسير تعيين شده جدا گردند مثلًا نيش
______________________________ (1) «مِن شَرِّ مَا خَلَقَ» «از زيان مخلوقاتی كه با انحرافشان از قوانين الهی به انسان ضرر می رسانند» فلق (113): 2.