فارسی
دوشنبه 18 تير 1403 - الاثنين 30 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ترجمه مفاتيح الجنان، ص: 1066

پرهيزگار، بستم به خدا شنوای بينا گوش و ديده ات را، تو را تسلّطی بر من نيست و نه بر گوشم و نه بر چشمم، و نه بر مويم، و نه بر پوستم، و نه بر گوشتم، و نه بر خونم، و نه بر مخم، و نه بر عصبم، و نه بر استخوانم، و نه بر دارايی ام، و نه بر آنچه پروردگارم نصيبم نموده، پوشاندم بين خود و بين تو را به پوشش نبوّت، كه پيامبران خود را به آن پوشاندند، از حملات گردنكشان و فرعونها، جبرئيل از جانب راستم، و ميكائيل از چپم، و اسرافيل از پشت سرم، و محمّد (درود خدا بر او و خاندانش) از پيش رويم، خدا آگاه بر من است، تو را از من باز می دارد، شيطان را از من باز می دارد، خدايا نادانی اش بر بردباری ات غلبه نمی كند، تا آرامشم را برهم زند، و سبكم شمارد، خدايا پناهنده به تو شدم، خدايا پناهنده به تو شدم، خدای پناهنده به تو شدم.

برای اين حرز حكايت عجيبی است كه آن را ابو الصّلت هروی روايت كرده: مولايم علی بن موسی الرّضا عليه السّلام روزی در منزلش نشسته بود، فرستاده مأمون بر او وارد شد، و گفت امير تو را می طلبد، امام برخاست، و به من گفت: مأمون در اين وقت مرا نمی طلبد مگر برای كاری سخت، و به خدا نمی تواند به من آسيبی برساند، به خاطر اين كلمات، كه از جدّم رسول خدا صلی اللّه عليه و آله و سلّم به من رسيده. ابو الصّلت گفت: همراه امام نزد مأمون رفتم، چون نظر حضرت به مأمون افتاد، اين حرز را تا آخر خواند، وقتی كه حضرت برابر مأمون قرار گرفت، مأمون به جانب آن بزرگوار نگريست و گفت: ای ابو الحسن دستور داده ام صدهزار درهم به حضرتت بدهند، و هر حاجتی داری بنويس، چون امام برگشت، مأمون نظر در قفای امام كرد و گفت:

اراده كردم من، و اراده كرده است خدا، و آنچه خدا اراده كرده بهتر بوده. هفتم: حرز حضرت جواد عليه السّلام:




پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^