مرگ و فرصت ها، ص: 122

و به محض اين كه امام جماعت سلام نماز مغرب را می داد، بلند می شد و در تمام صف ها می گشت، پول آب و برق مسجد را جمع می كرد. وقتی از دنيا رفت، با قدم عبادت مرد؛ در انجام صله رحمت كه عبادت خدا است. از تهران راه افتاده بود، همه فاميل را ديد و بعد مرد، همانجا دفنش كردند.

امام جماعت مسجد می گفت: شبی خوابش را ديدم، به او گفتم: حالت چگونه است؟ چون طبق آيات قرآن، برزخ دنيايی بين اين دنيا و آخرت است، هم روز دارد و هم شب، گفت: شب اول قبر به قدری چراغ برايم روشن كردند، گفتند: اين ها پول هايی است كه برای روشن ماندن چراغ مسجد جمع كردی.

چراغ، نور، روشنايی، كار خير، نماز و روزه بكاريم و اين كاشتن را ادامه بدهيم.

ضدّ خدا نشويد، آتش نكاريد كه بعد بايد آتش درو كنيد.

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته