فارسی
جمعه 13 مهر 1403 - الجمعة 29 ربيع الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

توبه مرد بادیه نشین از کفر و بت پرستی

در ابتداى برخوردش با سپاه ، سراغ رسول خدا را گرفت، رسول حق را به او معرفى کردند ، به پیامبر عرضه داشت : اسلام را به من ارائه کن.
توبه مرد بادیه نشین از کفر و بت پرستی

امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند : رسول خدا (صلى الله علیه وآله) به سوى بعضى از جنگهایش در حرکت بود ، به یارانش فرمودند : از بعضى از راههاى میان دو گردنه ، مردى بر شما ظاهر مى گردد که سه روز است پیمانى از ابلیس بر عهده ندارد ، چیزى درنگ نکردند که مردى بیابانى به جانب آنان آمد ، پوستش بر استخوانش خشکیده بود ، دو چشمش در حدقه پنهان مى نمود ، دو لبش از خوردن گیاه بیابان به سبزى مى زد .

 

در ابتداى برخوردش با سپاه ، سراغ رسول خدا را گرفت، رسول حق را به او معرفى کردند ، به پیامبر عرضه داشت : اسلام را به من ارائه کن ، فرمودند : بگو اشهد ان لا اله الا الله وانى محمد رسول الله . گفت : به این دو حقیقت اقرار کردم ، حضرت فرمودند : نمازهاى پنجگانه را بخوان ، روزه ماه رمضان را بگیر ، گفت: پذیرفتم ، فرمودند : حج بجاى آور ، زکات بپرداز و از جنابت غسل کن . گفت : پذیرفتم .

 

سپس شتر مرد بیابانى عقب ماند ، رسول خدا پس از اندکى حرکت ایستادند و درباره مرد بیابانى از اصحابشان پرسیدند ، مردم به عقب برگشتند و به جستجوى وضع او برآمدند ، در آخر لشکرگاه دیدند پاى شتر او به گودالى از گودالهاى لانه موش صحرایى افتاده و گردن مرد بیابانى و شتر شکسته و هر دو از بین رفته اند .


 به رسول خدا خبر دادند ، دستور داد خیمه اى برپا کنند و او را غسل دهند ، پس از اینکه غسل داده شد ، پیامبر وارد خیمه شدند و او را کفن کردند ، آنگاه از خیمه خارج شدند در حالى که از پیشانى مبارکشان عرق سرازیر بود ، به یارانشان فرمودند : این مرد بیابانى در حال گرسنگى از دنیا رفت ، او کسى است که ایمان آورد و ایمانش به ظلم و گناه آلوده نشد ، حور العین با میوه هاى بهشت به جانب او شتافتند و دهانش را از آن میوه ها پر کردند ، حور العینى مى گفت : یا رسول الله مرا از همسران او قرار ده و آن دیگر مى گفت مرا قرار ده!


برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

بداند كه خودش را مسخره كرده‏
حكايت سبكتكين با آهو
اثر شوم خودپسندى
داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
به حال اول خود برگشت‏
به خاموشى ادامه مى‏دادند
كه آن به شبى مى‏رود و اين به تبى‏
در این دنیا چه چیز مرا كفايت مى‏‌كند؟
سبك شمردن نماز
حكايت بهلول نبّاش‏

بیشترین بازدید این مجموعه

داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
حكايت بهلول نبّاش‏
حكايت سبكتكين با آهو
داستانى عجيب از برزخ مردگان‏
به حال اول خود برگشت‏
سبك شمردن نماز
اثر شوم خودپسندى
در این دنیا چه چیز مرا كفايت مى‏‌كند؟
بداند كه خودش را مسخره كرده‏
به خاموشى ادامه مى‏دادند

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^