در آموزه های قرآنی انسان به عنوان اشرف آفریده ها و خلیفه الهی در قرارگاه زمین معرفی شده و همه هستی به نوعی مسخر وی دانسته شده است. این تسخیر با اهداف و فلسفه خاصی می باشد که همگی در راستای تکامل بشریت و دست یابی موجودات به کمال شایسته و بایسته آنان است. از این رو، تصرف انسان در هستی و آن چه از آن به ما سوی الله تعبیر می شود، امری طبیعی و براساس قوانین و سنت های الهی می باشد.
*خطوط قرمز تصرفات انسانی
در آموزه های قرآنی انسان به عنوان اشرف آفریده ها و خلیفه الهی در قرارگاه زمین معرفی شده و همه هستی به نوعی مسخر وی دانسته شده است. این تسخیر با اهداف و فلسفه خاصی می باشد که همگی در راستای تکامل بشریت و دست یابی موجودات به کمال شایسته و بایسته آنان است. از این رو، تصرف انسان در هستی و آن چه از آن به ما سوی الله تعبیر می شود، امری طبیعی و براساس قوانین و سنت های الهی می باشد.
تصرفات انسان در هستی به اشکال و اهداف متفاوت و متعددی صورت می گیرد که بخشی از آن در راستای دست یابی به کمالات و یا پاسخ گویی به نیازهای طبیعی و فطری بشر است.
براین اساس هرگونه تصرف به معنای تغییر و دگرگونی در چیزهای هستی برای انسان مجاز بوده و انسان می تواند و بلکه می بایست در راستای اهداف و فلسفه آفرینش در آن ها تصرف کرده و تغییراتی را پدید آورد.
با این همه تصرفات انسانی به هر شکل و هدفی باشد می بایست بیرون از دایره حکمت و فلسفه آفرینش و قوانین و سنت های الهی نباشد که از آن به گمراهی، ضلالت، کفر، فسق، ظلم و مانند آن تعبیر می شود؛ زیرا هر گونه تصرفی بر خلاف فلسفه آفرینش و سنت الهی به معنای تصرف نامشروع به معنای تکوینی و تشریعی آن می باشد. بنابراین، انسان با همه اختیارات مطلقی که به عنوان خلیفه الهی دارد، در محدودیت ها و خطوط قرمزی گرفتار است که می بایست آن ها را رعایت کند.
هرچند که در برخی از موارد، خط قرمز ها و محدودیت ها به گونه ای است که انسان می تواند به سبب «ظلوم و جهول» بودن فطری، از آن بگذرد ولی این گذر از خطوط می تواند به طور طبیعی و تکوینی و یا تشریعی به عنوان گناه و پیامدها و آثار آن، در زندگی شخصی و جمعی بشر تأثیرات سوئی به جا گذارد و آدمی را از انسانیت خویش دور ساخته و در مقام هبوط و سقوط قرار دهد.
به سخن دیگر، انسان ها هرچند که دارای این ظرفیت و امکان هستند که هرگونه تصرفی در چیزهای هستی بنمایند و تغییرات کلی و جزیی در آن ها پدید آورند ولی برخی از این تصرفات و مصرف کردن ها می تواند برای شخص و جامعه بسیار زیانبار باشد و یا دست کم موجب تغییرات کلانی در محیط زیست وی شود و زندگی را بر او سخت و دشوار نماید.
قرآن به عنوان کتاب هدایتی و راهنمای درست زندگی که از سوی خداوند فرو فرستاده شده، در آموزه های خود، به بیان راه های درست تصرف در خود و جهان پرداخته و الگویی کامل از تصرفات انسان در جهان را ارایه نموده است. این مجموعه آموزه ها به انسان نشان می دهد که در چیزی چگونه و در چه محدوده ای تصرف کند که بهترین آثار و پیامد را برای انسان و آن چیز داشته و در راستای تقرب و کمال جویی انسان برای او مفید و سازنده باشد.
*الگوی مصرف و تصرف
از آن جایی که انسان موجودی ظلوم و تجاوزگر از حدود و تعدی کننده است، خداوند برای مدیریت رفتاری وی به ویژه در تصرفات در هستی و جهان، قوانین و سنت هایی را به دو شکل تکوینی و تشریعی بیان کرده است. قوانین تکوینی که از آن به قوانین طبیعی و جبری یاد می شود، خود به اشکال مختلف، بازدارنده انسان از تصرفات نادرست و نابه جا در هستی می باشد، با این همه از آن جایی که هدف از آفرینش انسان به عنوان موجودی دارای اراده و اختیار و انتخاب، آن بوده که آدمی بتواند با آزادی تمام هدف خویش را یافته و از همه ظرفیت ها و امکانات برای تعالی و تکامل خود و دیگر موجودات هستی استفاده کند، به وی این امکان داده شده تا بر خلاف دیگر موجود بتواند در همه چیز تصرف کند و آن را تغییر شکل و ماهیت داده و به کار گیرد. این گونه است که حیطه آزادی و تصرفات بشر فوق العاده بیش از هر موجودی دیگر حتی جنیان است.
تصرفات جنیان، با آن که صاحب اراده و اختیار و تکلیف هستند بسیار محدود است که در آیات بسیاری به آن اشاره شده است. از این رو جنیان مأمور به سجده شده اند تا در مقام تکوین معلوم شود که جنیان مسخر انسان هستند و حق خلافت الهی انسان به او اجازه هرگونه تصرف مجاز را می دهد. هرچند که برخی از گروه های جنی چون ابلیس و شیاطین در مقام تشریع از این سجده سر باز زده و تسخیر خویش را نپذیرفته اند ولی در نهایت این انسان است که بر آنان چیره و غالب است و می تواند حتی شیاطین آنان را به بند کشیده و در کارهای خویش به کار گیرد. این گونه تصرفات از سوی انسان در داستان حضرت سلیمان نبی(ع) و شیاطین در آیات قرآنی گزارش شده است که از جمله می توان به بهره گیری و تصرف انسان در جنیان برای جابه جائی چیزها (نمل آیه۳۹) و ساخت و سازه های صنعتی و استخراج معادن و مانند آن اشاره کرد. خداوند درباره تسخیر و تصرف در جنیان برای اهداف مشخص از سوی انسان می فرماید: و باد را مسخر سلیمان کردیم بامدادان یک ماهه راه می رفت و شبانگاه یک ماهه راه و چشمه مس را برایش جاری ساختیم و گروهی از جنیان به فرمان پروردگارش برایش کار می کردند و هر که از آنان سر از فرمان ما می پیچید به او عذاب آتش سوزان را می چشانیدیم. برای وی هرچه می خواست از بناهای بلند و تندیسها و کاسه هایی چون حوض و دیگهای محکم بر جای، می ساختند. ای خاندان داود، برای سپاسگزاری کاری کنید و اندکی از بندگان من سپاسگزارند.
این آیات و آیات دیگر به خوبی نشان می دهد که قدرت تصرف تکوینی انسان تا چه اندازه است که حتی می تواند جنیان و شیاطین را که دیده نمی شوند (اعراف آیه ۲۷) به کار گیرد و آنان را برای اهداف خاص در خدمت خویش در آورد. هدف از تبیین قوانین تشریعی، آن است که توانایی های بی نهایت انسان و ظرفیت های بسیار وی را مدیریت و مهار نموده و در راستای تکامل انسان و دیگر موجودات به خدمت درآورد. از این رو آیات قرآنی، می کوشد تا نظام کامل تصرف انسان در خود و دیگر موجودات را ارایه دهد و از هیچ مسئله ریز و درشتی که در این مسیر می تواند مؤثر و کارساز باشد فروگذار نکند.
مجموعه آموزه های شناختی و تشریعی قرآن در خدمت انسان به عنوان راهنمای کامل در تصرفات می باشد. هرگونه تصرف و مصرف کردن چیزی بیرون از دایره آموزه های اسلامی و قرآنی هرچند که می تواند شخص را به مرحله ای از کمال برساند ولی در نهایت، راه به بیراهه و گمراهی است. از این رو تصرفات رهبانیت و ریاضت های مرتاضان و شیوه مصرف آنان مورد نقد جدی قرآن و اسلام است، زیرا این راه تصرف هر چند در مراحلی مفید است ولی در نهایت، انسان را از کمال کامل و تمام باز می دارد و یا بیراهه می کشاند.
در آیات قرآنی، به انسان نشان داده شده است که بهترین شیوه تصرف چیست و چگونه می تواند با مصرف درست هر چیزی، خود و دیگری را به کمال برساند. قرآن برای تبیین درست تصرف، به تحلیل امور و چیزهای هستی پرداخته و آن را به دو دسته تقسیم نموده است. برخی از امور است که می بایست به عنوان علل و عوامل مثبت شناسایی و معرفی شود و برخی دیگر به عنوان علل بازدارنده و غیرسازنده، به کناری گذاشته شود. بدین ترتیب ما می بایست برای دست یابی به بهترین الگوی مصرف به دو دسته امور بپردازیم.
* علل و عوامل مثبت
از نظر اسلام و آموزه های وحیانی قرآن، اموری به عنوان شرائط جواز تصرف، مصرف شده اند. این شرایط به خوبی نشان می دهد که چه چیزی برای انسان و کمال وی مفید و سازنده است و می تواند تصرفات سازنده و مفید ارزیابی شود. از جمله شرایطی که برای تصرفات از ریز و درشت، خوردنی ها و آشامیدنی ها، پوشیدنی ها و مانند آن مطرح شده است مسئله حلیت است. حلال در اصلاح به هر قول و فعلی گفته می شود که از سوی شارع، حرمت یا وجوبی درباره آن نرسیده باشد. (القاموس الفقهی، ص۹۹ و نیز التحقیق، ج۱ و ۲ ص۲۷۲)
خداوند در آیه ۲۹ سوره بقره و ۳۲ سوره اعراف و دیگر آیات قرآنی تبیین می کند که حلیت، نه تنها اصل اولی در بهره برداری از روزی ها و تصرف در آن است، بلکه اصل اولی در هرگونه تصرفی از سوی انسان در هستی است. بنابراین تا زمانی که دلیلی بر خلاف این اصل وارد نشده و به شکل موضوعی خروجی موردی را بیان نکرده باشد، اصل اولی اقتضای آن را دارد که همه چیز قابل تصرف و مصرف کردن است. (بقره آیات ۱۷۲ و ۱۷۳ و انعام آیه ۱۴۵)
اصولا از نظر قرآن اشیای جهان مطابق طبع و طبیعت آدمی است و تنها مواردی اندک است که می بایست به عللی، از آن پرهیز نماید. (همان) این در حالی است که شیطان می کوشد تا آدمی را دچار وسوسه کند و به جای بهره برداری از چیزهای مطابق طبیعت، به بهره برداری و تصرف در چیزهای بیرون از طبیعت وادار سازد. (بقره آیه ۱۶۸) بنابراین نه تنها نقض اصل حلیت طیبات از سوی خداوند جایز شمرده نشده (بقره آیات ۱۶۸ و ۱۶۹ و نیز مائده آیه ۸۷) بلکه هرگونه نقض این اصل به معنای پیروی از شیطان و افترا به خداوند محسوب شده است. (همان)
آیه ۷۲ سوره نحل تبیین می کند که اعراض از روزی های حلال الهی، شیوه ای باطل و نادرست در تصرفات و مصرف کردن انسان است که می بایست از آن پرهیز کند.
آیه نخست سوره تحریم نیز مطلوبیت استفاده از لذات حلال را مطرح می سازد و حلیت آن ها را به عنوان جلوه ای از مغفرت و رحمت الهی برمی شمارد.
به هر حال، از شرایطی که برای جواز تصرفات انسانی و مصرف وی بیان شده، حلیت همه چیز به جز موارد استثنایی است و انسان تنها در چیزهایی می تواند تصرف کند که حلال باشد.
قرآن تبیین می کند علت آن که بسیاری از چیزها برای انسان حلال دانسته شده و تصرف در آن ها مجاز شمرده شده است، از آن روست که بسیاری از چیزهای دنیا پاک و طیب است. این مسئله را آیه ۶۹ سوره انفال به شکل حلالا طیبا معرفی می کند و از انسان می خواهد که تصرفات خویش را محدود به امور حلال و طیب نماید. به سخن دیگر، اگر بخواهیم برای تصرفات، شرطی قایل شویم، طیب بودن آن است. خداوند در آیه ۲ سوره نساء طیب بودن مال حلال را مطرح می سازد؛ زیرا از نظر قرآن ارزشمندی چیزها و جواز تصرف در آن ها مشروط به طیب و حلال بودن است. (مائده آیه ۱۰۰ و اعراف آیه ۵۸)
پاکی و طهارت چیزها ارتباط تنگاتنگی با مسئله طیب بودن آن ها دارد؛ از این رو در تمامی آیاتی که بر مسئله طیب بودن تأکید شده بر طهارت آن به گونه ای دیگر تأکید گردیده است. به این معنا که هر چیزی که از ویژگی طیب بودن برخوردار می باشد، از ویژگی طهارت و پاکی نیز برخوردار است. از نظر قرآن، طیبات چیزهای پاکیزه ای هستند که با طبیعت انسان موافقت دارد و در مسیر کمالی وی می تواند مورد بهره گیری قرار گیرد. از این رو می توان گفت که طیبات، هر چیزی است که برای انسان مفید و سازنده بوده و با طبیعت او سازگاری دارد.
طیب در مقابل خبیث، چیزی است که سازگار با نفس می باشد. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب اصفهانی، ص ۵۲۷، «طیب») البته در کاربردهای قرآنی اگر چیزی بر طبیعت اولیه باشد، بدون اینکه با چیزی که سبب فساد و تیرگی آن است مخلوط گردد، آن چیز طیب می باشد از این رو ایمان قلبی که با کفر و عمل فاسقانه مخلوط نشده باشد نیز کلام طیب است. طبق نظر برخی مفسران، مقصود از صعود کلام طیب در آیات قرآنی، قبول در پیشگاه خداوند است (مجمع البیان، ج ۷-۸، ص ۶۲۸) که علت آن را می بایست در همان سازگاری قول و عمل دانست. بنابراین می توان گفت که هرگاه سخن از انسان طیب به میان می آید مراد آن است که آن انسان، خالی از پلیدی جهل، فسق و اعمال زشت، و آراسته به علم، ایمان و اعمال نیک باشد.
به هر حال یکی از شرایط جواز تصرفات انسانی در اشیای جهان آن است که آن چیز از طیبات بوده و از طهارت و پاکی برخوردار باشد که در حقیقت به معنای سازگاری و سازندگی آن چیز برای انسان و با انسان است.
* علل و عوامل منفی
اما عواملی که می تواند تصرف انسان در چیزها را غیرمجاز قرار دهد و اجازه رشد و تعالی و تکامل را از بشر و انواع دیگر موجودات بستاند، مجموعه ای است که برخی از آنها مقابل مباحث و مسایل پیش گفته می باشد. از این رو خداوند چیزهای حرام، خبث و غیرطاهر را از اموری دانسته است که تصرف و مصرف کردن آن را به هر شکلی جایز نشمرده است. بنابراین می توان به همان آیات پیش گفته نیز برای اثبات این مطلب مراجعه کرد.
این امور بیش تر به طبیعت و ذات چیزها مربوط می شود. اما دسته دیگری از امور است که به رفتارهای آدمی ارتباط پیدا می کند. به این معنا که نوعی رفتار در آدمی موجب می شود که امری طیب و پاک و حلال، به عنوان تصرفی باطل و گناه آلود مطرح گردد و آسیب ها و پیامدهای نابهنجار و بدی را به دنبال خود داشته باشد. از جمله رفتارهای نابهنجار که الگوی تصرف انسانی را دگرگونه ساخته و آسیب جدی به او و محیط زیست و دیگر موجودات وارد می سازد، مساله اسراف و اتراف و تبذیر است. هرگونه رفتار و تصرف نادرست می تواند نه تنها سد راه تکامل و پیشرفت فردی شود، بلکه جامعه ای یا حتی بشریت را با خطرات جدی مواجه سازد. از جمله این تصرفات می تواند به تصرفاتی اشاره کرد که موجب شده که گازهای گلخانه ای به شدت در زمین افزایش یابد و طبقه ازون که نگه دارنده زمین از آسیب های جدی بیرونی است، به شدت آسیب ببیند. این خود نمونه ای زنده از رفتارها و تصرفات نادرست و بیرون از حدو اندازه انسان است که نشان می دهد او چگونه می تواند بر محیط زیست بشر تاثیرات منفی به جا گذارد.
تاکید قرآن بر عدم رفتارهای نادرست و نابهنجاری چون اتراف و اسراف و تبذیر به معنای تحریم طیبات و حلال نیست بلکه بیان الگوی درست مصرف است از این رو خداوند تحریم حلال ها و یا تغییر در احکام الهی را نوعی تجاوز به حدود و قوانین الهی می شمارد (مائده آیه ۸۷) و اجازه نمی دهد که مومنان با حرام کردن امور پاکیزه و طیب بر خود (همان و اعراف آیه ۳۲) از مصرف درست چیزها خودداری ورزند.
خداوند در آیه نخست سوره تحریم، پیامبر گرامی(ص) را از حرام کردن چیزهای حلال و طیب بر خود، منع کرده تا به این وسیله اعلام کند که راه درست، در عدم مصرف کردن و ترک مصرف چیزی نیست بلکه در درست مصرف و به جا مصرف کردن آن است. از این رو خداوند از هرگونه افراط و تفریط باز می دارد و اجازه نمی دهد که کسی از تصرف در حلال و طیب به ادعای عرفان و امور دیگر خودداری نماید. آیه ۲۹ سوره اسراء حتی زیاده روی و خروج از اعتدال در تصرفات در اموال به قصد احسان و انفاق را منع می کند؛ زیرا آن چه هدف و مقصود اسلام از بیان احکام است، دست یابی همگانی به کمال است و اگر کسی اموال خویش را با تصرفی نادرست از دست بدهد، خود را در شرایطی قرار می دهد که ناتوان از رشد و تکامل خواهد شد. لذا قرآن از هرگونه تصرفی که آدمی را در تنگنا و سختی شدید قرار می دهد برحذر می دارد. هدف پیامبر و آموزه های وحیانی، حرام کردن خباثت هایی بوده است که برای انسان ضرر و زیان دارد و یا محدودسازی در تصرفاتی است که بیرون از دایره سود و نفع و طبیعت بشر است. از جمله این رفتارها می توان به تصرفات اسرافی و تبذیری و ریخت و پاشی و نیز اترافی مترفان اشاره کرد.
قرآن با بیان بهترین الگوی مصرف می کوشد تا مسیر انسان را روشن و تبیین نماید و از هرگونه افراط و تفریط باز دارد. این الگوی مصرفی که قرآن بدان اشاره می کند به گونه ای طراحی شده که برای فرد و جامعه و بلکه هستی مفید و سازنده است و انسان می تواند به عنوان خلیفه الهی نقش ربوبی خویش را در این مسیر به خوبی به عهده گرفته و انجام دهد.
منبع : پایگاه آفتاب