فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
2
نفر 6
67% این مطلب را پسندیده اند

اجازه گرفتن حضرت قاسم(ع) برای رفتن به میدان و چگونگی شهادت ایشان - جلسه ششم

از مصائب سنگینی که به اهل بیت رسید در روز عاشورا، شهادت حضرت قاسم (ع) بود. در کتاب منتخب تُرِیهی، که صاحب کتاب با عظمت مجمع البحرین است و بحار علامه مجلسی جلد چهل و پنج صفحۀ سی و چهار و ابوالفرج اصفهانی صاحب مقاتل الطالبین و ارشاد مفید صفحۀ صد و هفت و طَبَری و ابومخنف، لوط ابن یحیی، این گونه این شهادت را نقل کرده اند: وقتی همۀ اصحاب شهید شدند و نوبت به فرزندان حضرت مجتبی رسید، قاسم به محضر حضرت حسین آمد، گفت: عمو اجازۀ رفتن می خواهم. حضرت فرمود: برادرزاده! تو نشانه و یادگار برادر منی، تو باش و به میدان نرو، که وجود تو دل تسلیِ من است. راستی این چه مقام باعظمتی است که در سن سیزده سالگی باعث آرامش دل عمو است؟ وقتی دید عمو اجازه نمی دهد، به شدت غصه دار و اندوهگین و گریان روی زمین نشست. اصرار کرد، دید عمو اجازه نمی دهد. سر روی پای عمو گذاشت، یادش آمد پدرش بازو بندی به بازویش بست که در آن تَعویزی قرار دارد، که پدر وصیت کرده، هر گاه غصه دار و ناراحت شدی این بازوبند را باز کن و بخوان و معنی اش را بفهم و حتماً به آن عمل کن. قاسم به خودش گفت سال ها است که بر تو گذشته و چنین اندوه و غمی به تو هجوم نکرده، حالا باید بازو بند را باز کنی و ورقۀ در آن را بخوانی. وقتی باز کرد دید نوشته: فرزندم به تو سفارش می کنم هرگاه عمویت را در کربلا در محاصرۀ دشمن دیدی، هرگز جنگ با دشمنان خدا و پیامبر خدا را رها مکن و از جانبازی در رکاب عمو امتناع نورز، اگر عمو اجازۀ رفتن نداد به او اصرار کن تا اجازه بگیری. قاسم بلند شد، نوشته را به حضرت حسین داد. امام وقتی خط برادر را دید، دست به گردن قاسم انداخت، او را در آغوش گرفت. عمو و برادر زاده آن قدر گریه کردند که به حالت بی حال شدن روی زمین افتادند. در هر صورت امام قاسم را به خیمه برد، عباس و عون و مادر قاسم را طلبید و در حضور آنان به زینب کبری فرمود: صندوق مخصوص مرا بیاور، قبای حضرت مجتبی را به او پوشاند، عمامۀ حضرت حسن را بر سرش گذاشت. اهل بیت با دیدن این منظره گریۀ شدید کردند. امام وقتی آماده شدن او را دید، فریاد زد: پسرم! آیا با پای خودت به سوی مرگ می روی؟ گفت: عمو! چگونه نروم در حالی که تو را میان این همه دشمن یکّه و تنها و غریب و بی یار می بینم؟ عمو جان! جانم فدای جانت. امام گریبان لباس قاسم را چاک زد، عمامه را به دو طرف صورت قاسم آویخت و به این صورت او را به میدان فرستاد که هم از چشم زخم دور باشد و هم از حرار آفتاب. حمید ابن مسلم خبرنگار واقعۀ کربلا می گوید: دیدم نوجوانی به میدان آمد، پیراهن و لباسی کمی در برداشت و نَعلِینی عربی که بعد نَعلِین طرف چپ هم گسیخته بود، با دشمن جنگید، سی و پنج نفر را کشت، لشکر دیدند حریف او نمی شوند. کتاب هایی که نقل شد نوشته اند بدنش را سنگ باران کردند. عمر اَزُلی گفت: به خدا قسم به او حمله می کنم و خونش را می ریزم. در گرما گرم جنگ با شمشیر فرق مبارک قاسم را شکافت. عمو را به یاری طلبید. امام مانند شاهبازی که به سرعت از بالا به پایین بیاید، به میدان تاخت. ولی وقتی رسید که دید عمر اَزُلی می خواهد سر از بدن قاسم جدا کند. حضرت شمشیرش را حوالۀ او کرد. دست قاتل جدا شد، او قبیله اش را به یاری طلبید. قبیله به امام حمله کردند. جنگ سختی در گرفت. بدن قاسم زیر سمّ اسبان خشمگین ماند. وقتی آتش جنگ فرو نشست، امام بالای سر قاسم آمد دید پاشنۀ پا را برای جان کندن به زمین می سایید. صدا زد: برادر زاده ام! به خدا قسم برای عمویت بسیار سخت است که او را به یاری بطلبی و نتواند جوابت را بدهد و نتواند تو را یاری کند و نتواند برای رفع مشکل تو کاری انجام دهد. سپس سینۀ قاسم را به سینه گرفت، در حالی که به خاطر کوبیده شدن اعضایش زیر سمّ اسبان پایش به زمین کشیده می شد، او را به همان حال کنار کشتۀ اکبر آورد و اهل بیت را به خاطر این مصیبت سنگین امر به صبر و استقامت کرد.

 


منبع : روابط عمومی و امور بین الملل مرکز علمی تحقییقاتی دارالعرفان الشیعی
2
67% (نفر 6)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حکایت جوان عاقبت بخیر
مرگ و فرصتها - جلسه بیست و سوم
خاطره بزرگواران پارسا
انواع هدايت الهي
كر و كور شدن عاشق‏
ماجراِى عفت ورزيدن يك جوان در برابر پيشنهاد زنى ...
عالى‏ترين كلاسِ‏ايجاد استقامت، صبر، حوصله، ...
نشاط در همراهی با انبیاء
ایمان و آثار آن - جلسه نهم (2) - (متن کامل + عناوین)
دستور قرآن به ترك مداهنه با كفار و مشركان‏

بیشترین بازدید این مجموعه

تقواى حاج ملا هادى سبزوارى
متن سخنرانی استاد انصاریان در مورد قرآن
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
حديث عقل و نفس آدمى درآيينه قرآن - جلسه نوزدهم - ...
توجه به زن و ازدواج از ديدگاه قرآن‏
گناه و سبب آن - جلسه ششم (2) – (متن کامل + عناوین)
عشق پايدار و ناپايدار
دوست‏شناس و دشمن‏شناس
تاریخ پیدایش دین یهود؟
کلمۀ وجود انسان

 
نظرات کاربر

فرشته
سلام ممنون از سایت خوبتان از زندگی و ادب حضور حضرت قاسم بنویسید.
پاسخ
0     0
11 تير 1392 ساعت 10:12 صبح
امین
سلام من خودم به استاد علاقه زیادی دارم میخواستم بگم کلمه حضرت را فقط برای معصومین بکار ببریم خیلی بهتر ه
پاسخ
0     0
1 آذر 1391 ساعت 02:31 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^