
حضرت سلیمان و تخت بلقیس
قرآن مىگوید: هُدهُد وقتى از مملکت سبا پیش سلیمان برگشت و درباره تخت بلقیس توضیح داد، سلیمان که در فلسطین حکومت مىکرد ـ به کسانى که در بارگاه نشسته بودند، فرمود: چه کسى مىتواند آن تخت را از مملکت سبا5 به این جا بیاورد. قرآن مجید مىگوید: یک نفر بلند شد و گفت: اگر اجازه بدهید من آن تخت را مىآورم. پرسید : چه قدر طول مىکشد؟ جواب داد : از جایتان بلند شوید، قبل از این که بنشینید برمىگردم.
این متن قرآن است ؛ یعنى موجود اگر الهى شود، مىتواند این چنین قدرت پیدا کند.
دیگرى گفت: من تخت را به این جا مىآورم، قبل از این که پلک بالاى شما به پلک پایین برسد و این تخت گوشه بارگاه حاضر شد. سلیمان وقتى چشمش به تخت افتاده نگفت دولت من، حکومت من، قدرت من، خواسته من، اراده من، امر من، فرمان همایونى من، بلکه گفت:
«هَذَا مِن فَضْلِ رَبَّى»6 ؛ مولایم این کار را کرد. ما غیر از خدا چیزى در عالَم نداریم و اگر سرى تکان مىدهیم، نمایشى از وجود هستیم، ما خودِ وجود نیستیم، بلکه سایهاى از وجود هستیم.