فارسی
چهارشنبه 12 ارديبهشت 1403 - الاربعاء 21 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آزادی اجتماعی از منظر قرآن

 ● آزادی در اسلام
یكی از ویژگی های جامعه اسلامی آزادی است به این معنا كه آیا فرد وقتی در جامعه زندگی می كند از آزادی برخوردار است یا نه؟ در این فصل اقسام معنا، حدود و شئون مختلف آزادی مطرح می شود.
● اقسام آزادی
آزادی یك بحث عقلی دارد كه در كتاب های فلسفه و كلام بررسی می شود و بحثی اخلاقی دارد كه در كتاب های اخلاق عنوان شده است، یك بحث عرفانی دارد كه اهل معرفت آن را عنوان می كنند و بحثی حقوقی كه قانوندانها از آن بحث می كنند.
1) اما قسم اوّل:
▪ آزادی عقلی:
سخن درباره آزادی عقلی بحث از یك مسئله تكوینی است نه اخلاقی، قانونی، حقوق و قراردادی و آن بحث این است كه آیا انسان مجبور است یا مفوّض و به خود وانهاده شده؟ در كتاب های فلسفه و كلام در پاسخ این پرسش گفته شده كه انسان نه مجبور است، تا اسناد و نسبت كارهایش به او مجازی باشد و نه مفوّض است تا اسناد كار به او به نحو استقلال باشد، هم جبر باطل است و هم تفویض و آنچه حق است، امر بین الامرین است كه از آن به «اختیار و آزادی» انتخاب یاد می شود. بسیاری از حكما در كتابهای عقلی به این سخن عقیده دارند.امّا معتقدان به جبر تاریخ و صاحبان تفكّر اشعری انسان را آزاد نمی دانند.
نفی جبر و تفویض و اثبات آزادی از حوزه این مباحث خارج است، زیرا بحثی عقلی است كه آیاتی از قرآن چون: «انّا هدیناه السّبیل امّا شاكراً و امّا كفوراً؛ ما انسان ها را هدایت كردیم و راه را به او نشان دادیم او یا شكر و پذیرای هدایت است و یا كفور و ناسپاس در برابر هدایت است و آن را نمی پذیرد.»(۱) و «و قل الحقّ من ربّكم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیكفر؛ حق را از طرف پروردگار بگو هر كه خواهد ایمان آورد و هركه خواهد كفر ورزد»(۲) مبین آن می باشند.
▪ آزادی اخلاقی:
آزادی اخلاقی را قرآن كریم در روایات معصومین(ع) به انسان ها آموختند تا از بند رذایل اخلاقی رهایی یابند، چون یك انسان متكبر یا طمع ورز و آزمند، هرگز آزاد نیست این آزادی در كتابهای اخلاق قابل طرح است كه به عنوان یك فضیلت اخلاقی تحت عنوان (حرّیت) مورد بحث قرار می گیرد.
▪ آزادی عرفانی:
برتر از دو قسم یاد شده، آزادی عارفانه است ـ نه زاهدانه ـ و آن اینكه انسان از هرچه رنگ تعلق، بلكه از هرچه رنگ تعیّن پذیرد آزاد باشد، چیزی او را به خود جذب و جلب نكند و برای انسان چیزی جز خدا كه مطلق محض است، جاذبه نداشته باشد این آزادی كه عارف در پی آن است، اگر در كتاب های اخلاقی مطرح می شود در حدّ یك اشاره است كه از آن می گذرند و این اوج اخلاق و در محور یافته های اهل معرفت است.
▪ آزادی حقوقی:
این آزادی، مورد بحث حقوقدانان و قانون شناسان است كه مواد قانونی باید طوری تدوین شود كه اجرای آن مستلزم برخورد حقوقی نباشد یعنی یك انسان در كیفیت بهره برداری از مواهب طبیعی تا حدّی آزاد است كه آزادی او مزاحم حقوق و بهره وری دیگران نباشد و اصل «لاضررو لا ضرار فی الاسلام» در همین محدوده قابل اجرا است. این آزادی حقوقی و قانونی است.
از اقسام یاد شده آزادی برخی مانند آزادی عقلی در این مقاله مورد بحث واقع نمی شود و بعضی مانند آزادی اخلاقی، عرفانی و حقوقی مورد بررسی قرار می گیرد.
● محدودیّت طبیعی و قانونی آزادی
انسان گرچه آزاد است، ولی دستگاه آفرینش چنان كه به او میل و اراده داده همین اراده و میل را محدود نیز نموده است، یعنی انسان قدرت آن را ندارد كه هرچه را بخواهد اراده كند، بلكه اراده او محدود است و وقتی انسان در جامعه زندگی می كند گذشته از آن محدودیّت طبیعی، محدودیّت قانونی نیز جلوی رهایی او را می گیرد تا نتواند هرچه به دلش خطور كرد آن را عملی نماید.
محدودیت طبیعی انسان این است كه اگر او تنها هم روی زمین زندگی كند نمی تواند به شكل دلخواه خود عمل كند یا اراده های گزاف داشته باشد و محدودیت قانونی، آن است كه چون بهره برداری از مواهب طبیعی برای همگان است و اگر كسی بخواهد به میل و اراده خود به طور آزاد استفاده كند مزاحم دیگران خواهد بود از این رو قانونی برای تعدیل این اراده ها و امیال باید تدوین شود.
● تفسیر آزادی
«آزادی» برای انسان بسیار ارزشمند و مطلوب است، همانند «سعادت» كه مفهوم آن روشن و اصل آن نیز مطلوب همه است، اما عمده تفسیر آزادی است و چون آزادی وصفی از اوصاف نفسانی انسان است به ناچار اگر انسان شناسی ها متفاوت بود، معنا و تفسیر آزادی نیز مختلف است، چه اینكه بر اساس اختلاف انسان شناسی ها، تفسیر «سعادت» و سایر اوصاف انسانی نیز مختلف خواهد بود.
در فصل های گذشته دوگونه جهانبینی مطرح شد: یكی جهانبینی الهی كه می گوید جهان مبدأ و معادی دارد و برای انسان وحی و رسالت مطرح است و انسان دارای روح و مسافری است كه عوالمی را پشت سر گذاشته و عوالمی را نیز در پیش دارد او با مرگ نابود نمی شود، بلكه از عالمی به عالم دیگر منتقل می شود.
اما جهانبینی مادی می گوید جهان عبارت از همین جهان محسوس مادّی است و آغاز و انجامی برای جهان نیست و زندگی انسان نیز بین میلاد و مرگ خلاصه می شود كه قبل از میلاد ماده و تطوّرات مادّه بود و سرانجام با مرگ نابود می شود: «ان هی الا حیاتنا الدنیا؛ زندگی جز زندگی دنیا نیست.»(۳)
بر اساس این دو بینش دو منطق نیز وجود دارد: یكی منطق احساس و سودگرایانه و دیگری منطق عقل و حق گرایانه و بر اساس آن دو جهانبینی و این دو منطق دو گونه تفسیر نیز درباره آزادی هست. كسانی كه جهان را در ماده خلاصه می كنند و انسان را هم یك موجود مادّی می پندارند، آزادی را همان رهایی می دانند، آنچه را كه یك عارف یا زاهد بند می داد، یك انسان مادی آن را به عكس آن ها آزادی می پندارد، چه اینكه آنچه را انسان مادّی آزادی می پندارد نزد عارف یا زاهد بند است.
ممكن است انسانی بگوید من در انتخاب راه رها هستم و می توانم خود را به هر عادتی معتاد كنم ولی رهایی در اعتیاد به هر عادت، در واقع بندی است بر دست و پای او. در واقع انسان معتاد برده است نه آزاد. دلبستگی به آنچه رنگ تعلّق دارد و انسان را از مسیر لقای حق باز می دارد بندگی است نه آزادی.
● آزادی از نظر اسلام
اسلام چون اساسش توحید است و اخلاق صالح را هم ساقه درخت طوبای توحید می داند و شاخه و میوه هایش را هم اعمال و فروعات می داند، انسان را تنها به یك بندگی دعوت می كند كه ماورای آن همه آزادی است و آن بنده حق بودن است.
بنده حق بودن، انسان را در مرحله اعتقاد، اخلاق و عمل از تعلق و وابستگی به غیر خدا آزاد می كند و این اساس در همه شئون و نسبت به هر فردی از افراد جامعه قابل تحقق است.
● آزادی عقیده و معنای «لااكراه فی الدین»(۴)
اما نسبت به عقیده از آن جهت كه عقیده یك امر علمی است، اگر مبادی و مقدمات آن در نفس پیدا شد آن تصدیق پیدا می شود و گرنه پیدا نمی شود پس عقیده یك امر تحمیلی و قابل تعبّد نیست، برخلاف اعمال كه قابل تعبّد است.
افكار بر برهان و دلیل تكیه دارد و به دست خود انسان هم نیست تا بتواند عقیده ای را برخود تحمیل یا از خود سلب نماید. اثبات و سلب عقیده در دست هیچ كس نیست حتی خود شخص، اگر مقدمات علمی مطلبی فراهم شد به نتیجه معتقد می شود و گرنه به آن باور ندارد، پس عقیده نه از طرف غیر و نه از سوی خود انسان قابل تحمیل یا سلب نیست و شاید آیه شریفه «لا اكراه فی الدین»(۵) نیز ناظر به همین معنا باشد كه عقیده قابل تحمیل نیست، نه می شود فهم مطلبی را بر كسی واجب كرد و نه می شود آن را بر كسی تحریم كرد.
توضیح اینكه در معنای این آیه شریفه چند وجه بصورت احتمال مطرح است:
۱) اینكه این آیه از یك مطلب تكوینی خبر بدهد و درباره اصل فهمیدن و علم باشد و معنایش این است كه اصل فهم ـ نه مقدمات آن ـ قابل اجبار نیست نه قابل اثبات است و نه قابل سلب.
۲) ایمان و اعتقاد اكراه پذیر نیست، زیرا اعتقاد یك امر قلبی است و كسی از آن آگاهی ندارد جز خود شخص.
۳) اینكه آیه ناظر به تكوین نباشد، بلكه جمله خبریه ای باشد كه به داعی انشاء بیان شده باشد و معنایش این است كه هیچ كس را بر دینداری مجبور نكنید، زیرا موفق نخواهید شد، چون راهی برای تحمیل و ایجاد عقیده با زور وجود ندارد، اما این به آن معنا است كه انسان در انتخاب راه آزاد است. این بحث ها وقتی از هم جدا و متمایز شد، معلوم می گردد كه گرچه انسان به لحاظ تكوینی آزاد است اما آزادی در اسلام هرگز به این معنا نیست كه هر كس در انتخاب هر عقیده ای آزاد است و انتخاب آن عقیده نتیجه یكسان داشته باشد. چون عقاید بد از جهنم ابد سربر می آورد و اسلام این راه را برای همیشه بسته است و اما آیاتی مانند: «و قل الحقّ من ربّكم من شاء فلیؤمن و من شاء فلیكفر»(۶) و «انّا هدیناه السبیل امّا شاكراً و امّا كفوراً»(۷) نیز بیان كننده آزادی فلسفی است نه كلامی، یعنی راه و چاه هر دو مشخص است و انتخاب به دست خود شما است، شما مجبور نیستید. اما راه حق به بهشت و سعادت ابدی و راه باطل به جهنّم منتهی می شود، نه اینكه به هر طرف بروید امن است این گونه نیست نه، به هر طرف بروید قدرت انتخاب دارید. پس آیه شریفه «لا اكراه فی الدین» اگر ناظر به اصل علم باشد روشن است كه فهم اكراه پذیر نیست و اگر ناظر به اعتقاد یعنی ایمان به عصاره علم باشد، این نیز اكراه پذیر نیست، چون به دست كسی نیست و در این محدوده ها آزادی است.
پی نوشت ها:
۱. سوره انسان (دهر)، آیه ۳.
۲. سوره كهف، آیه ۲۹.
۳. سوره مؤمنون ، آیه ۳۷.
۴. بحث تفصیلی درباره آزادی عقیده در فصل چهارده مطرح می شود.
۵. سوره بقره، آیه ۲۵۶.
۶. سوره كهف، آیه ۳.
۷. سوره دهر، آیه ۳.
۸. سوره نمل، آیات ۱۲ تا ۱۴.
۹. سوره اسراء، آیه ۱۰۲.
۱۰. بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۲.
۱۱. سوره بقره، آیه ۲۵۶.
۱۲. سوره نحل، آیه ۱۲.
۱۳. سوره اسراء، آیه ۱۰۲.
۱۴. سوره زلزال، آیه ۷.
۱۵. بعضی از اهل معرفت در كتابهای عرفانی خود ذیل آیه شریفه: «آمنت و انه لااله الّا الّذی آمنت به بنو اسرائیل»(سوره یونس، آیه ۹۰)، (ایمان آوردم به خدای یگانه كه بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند) گفته اند فرعون قلباً ایمان آورد گرچه با زبان اقرار نكرد و او گرچه بخاطر جنایات و آدمكشی هایش سالیان متمادی باید در جهنم بسوزد ولی سرانجام نجات می یابد، امّا عرفای دیگر گفته اند چون قرآن كریم درباره او حكم خلود كرده است و مؤمن هرگز مخلّد نیست، معلوم می شود او در حال كفر و طغیان مرده است و ایمان او مورد قبول خداوند واقع نشده.
۱۶. سوره طه، آیه ۶۷.
۱۷. نهج البلاغه صبحی الصالح، خطبه ۴.
۱۸. سوره طه، آیه ۶۸.
۱۹. وقتی حضرت موسی (ع) عصای خود را افكند تماشاچیان دیدند یك مار واقعی در میدان حركت می كند و بقیه یك مشت چوب و طناب است كه در گوشه ای افتاده است و «تلقف» به این معنا نیست كه مار موسای كلیم آن چوبها را خورد گرچه بعضی از نقل ها آن را تأیید می كند، بلكه ظاهر آیه این است كه «ماصنعوا» یعنی ساخته آنان را خورد و «ما صنعوا» همان سحر جادوگران بود. پس معنا این است كه «تلقف الكید» نه «تلقف الحبل».
۲۰. سوره زمر، آیه ۱۸.
۲۱. سوره فصلت، آیه ۳۳.
۲۲. سوره یوسف، آیه ۱۰۸.
۲۳. سوره حج، آیه ۶۷.
۲۴. سوره اعراف، آیه ۱۶۳.
۲۵. غرر و در آمدی تعبیر «تضارب آراء» از اینگونه احادیث نشئت گرفته است.
۲۶. در جهان غرب به بهانه آزادی كه یكی از مواد حقوقی اعلامیه جهانی حقوق بشر است، رهایی قلم و بیان را ترویج می كنند كه محصول آن جریان سلمان رشدی پلید مرتد و مانند آن است. آنها از كتاب سلمان رشدی تحت عنوان آزادی قلم حمایت می كنند.
۲۷. سوره نساء، آیه ۵۹.
۲۸. و ۲۹. نهج البلاغه صبحی الصالح، خطبه ۴۰، ص ۸۲.
۳۰. غررالحكم، ج ۱، ص ۳۴۹.
۳۱. همان، ج ۲، ص ۴۰۱.
۳۲. همان.
۳۳. همان، ج ۴، ص ۳۴۳.
۳۴. همان، ج ۵، ص ۸۱.
۳۵. غررالحكم، ج ۵، ص ۲۷۶.
۳۶. اصطناع بمعنی پروراندن، ساختن و انتخاب كردن است همانطور كه خداوند به حضرت موسی (ع) فرمود: «واصطنعتك لنفسی؛ یعنی تو را برای خود پروراندم».(سوره طه، آیه ۴۱) و «انا اخترتك فاستمع لما یوحی» (طه، ۱۳).
۳۷. غررالحكم، ج ۵، ص ۴۱۳.
۳۸. همان.
۳۹. این احتمال را مرحوم خوانساری ذكر فرموده است.  
 


منبع : پایگاه آفتاب
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شرمندگى حسن بصرى
تقرب به خداوند با دعا و نیایش
بهترین ذکر در سجده شکر
کفاره شکستن دل!
تخریب بقیع به روایت اسناد
عامل ابتلاء به بیماری قلب !!
رفتار امام عسكرى علیه السلام در كودكى‏    
قلب چه کسی حاضر است؟!
تأخير در بروز آثار اجابت؛ نه در خودِ اجابت
روزی که حقیقت اعمال بر ملا می شوند!

بیشترین بازدید این مجموعه

علم و عبادت حضرت زینب کبری(س)
درخواست پنجم: براي فرزندانش
ایام جوانی حضرت ابالفضل العباس (ع)
عجله و شتاب
امام جواد(ع) ـ الگوی دانشمندان جوان
کفاره شکستن دل!
شرط قبولی طاعات و عبادت ها!!
مواد لازم برای ساختن یک زندگی خوشبخت
آثار برخی گناهان از زبان امام سجاد(ع)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^