در صفحات گذشته در حدّ لازم به مسئله ذكر و اين كه براى چه و چه گونه و براى كه بايد ذكر گفت و از ذكر چه برداشتى و محصولى بايد داشت واين كه ثواب هاى وارده در روايات براى چه ذاكرى آمده ، مطالبى مطرح شد . خواندن روايات اين فصل آمده بدون مطالعه مطالب قبل نفعى كه بايد به برساند نخواهد رساند . اين روايات را بزرگانى هم چون شيخ صدوق ، كلينى ، ملاّ محسن فيض كاشانى در كتب پرارزش خود نقل كرده اند و جاى ترديد در اين مسائل براى آگاه با انصاف نيست ، اكثر اين روايات در آن كتب همراه اسناد و مدارك است كه به خاطر پرهيز از اطاله كلام ، فقط به اصل روايت اكتفا مى شود ، اگر خواستيد اسناد و مدارك آن روايات را ببينيد به كتب فوق الذّكر مراجعه كنيد .
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ذَاكِرُ اللّهِ فى الْغافِلينَ كَالشَّجَرَةِ الْخَضْراءِ فى وَسَطِ الْهَشيمِ .
پيامبر عزيز اسلام صلى الله عليه و آله فرمود : متذكّر خدا در بين اهل غفلت همانند درخت سبز در ميان گياه و درخت خشك است . قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ذَاكِرُ اللّهِ فى الْغافِلينَ كَالْمُقاتِلِ فِى الْفارّينَ .
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود : ياد كننده خدا در ميان مردمِ غافل مانند جنگ جوى شجاع در بين فراريان و كم طاقتان است . قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : ذَاكِرُ اللّهِ فى الْغافِلينَ كَالْحَىِّ بَيْنَ الْأَمْوَاتِ .
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود : كسى كه ياد خداست در بين مردم غافل ، مانند زنده اى در ميان مردگان است . قَالَ صلى الله عليه و آله يَقُولُ اللّهُ : أَنَا مَعَ عَبْدى مَا ذَكَرَنى وَتَحَرَّكَ بى شَفَتَاهُ . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود ، خدا مى فرمايد : من همراه بنده ام هستم ، زمانى كه به ياد من است و دو لبش به ياد من در حركت است . پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود : عملى از اعمال انسان ، نجات بخش تر از عذاب خدا به مانند ذكر نيست ، گفتند :
يا رسول اللّه ! جهاد در راه خدا هم به اين عظمت نيست ، فرمود : نه ، مگر اين كه با شمشيرت بزنى تا شرّ دشمن قطع شود ، مگر اين كه با شمشيرت بزنى تا ريشه دشمن كنده شود ، مگر اين كه با شمشيرت بزنى تا دشمن خاموش گردد !!
قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَرْتَعَ فى رِياضِ الْجَنَّةِ فَلْيَكْثُرْ ذِكْرَ اللّهِ . نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله فرمود : هركس عاشقِ گشت و گذار در باغ بهشت است ، زياد ياد خدا كند . سُئِلَ صلى الله عليه و آله : أَىُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ ؟ فَقَالَ أَنْ تَمُوتَ وَلِسَانُكَ رَطْبٌ بِذِكْرِ اللّهِ . از نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله پرسيدند : برترين عمل كدام است ؟ فرمود :
بميرى در حالى كه زبانت به ذكر خدا ، تر باشد .
پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد : خداوند فرمود : هنگامى كه بنده من در درونش ياد من بود من هم به همان صورت ياد اويم و هرگاه در آشكار ياد من كرد ، او را در آشكار ياد مى كنم و زمانى كه يك وجب [ با عقيده صحيح و عمل صالح ] به من نزديك شد ، يك ذرع به او نزديك مى شوم و وقتى يك ذرع به من نزديك شد يك باع به او نزديك مى شوم و زمانى به سوى من قدم برداشت هروله كنان به سوى او مى آيم [ كنايه از اين كه سريع خواسته هاى او را اجابت مى كنم . عَنْ أَبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قَالَ : إِنَّ اللّهَ تَعَالى يَقُولُ :
مَنْ شَغَلَ بِذِكْرى عَنْ مَسْأَلَتى أَعْطَيْتُهُ أَفْضَلَ مَا أُعْطِىَ مَنْ سَأَلَنى .
امام صادق عليه السلام فرمود : خداى تعالى مى فرمايد : كسى كه ذكر من او را از دعا و سؤال باز دارد ، به او بيش از آنچه به سؤال كنندگان عطا مى كنم مرحمت مى نمايم . وَقَالَ عليه السلام : قَالَ اللّهُ تَعَالى : مَنْ ذَكَرَنى سِرّا ذَكَرْتُهُ عَلانِيَةً .
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود ، خداوند فرموده : كسى كه مرا در پنهان ياد كند ، من او را در آشكار ياد مى كنم . امام صادق عليه السلام فرمود :
خداوند به عيسى فرمود : اى عيسى ! در ذاتت مرا ياد كن تا در ذاتم تو را ياد كنم ، در آشكارت مرا ياد كن تا در آشكارى بهتر از آشكار آدميان تو را ياد كنم ، عيسى ! قلبت را براى من نرم كن ، در خلوت ها زياد مرا ياد كن ، خوشحالى من به اين است كه تملّق كنان به سويم آيى ، در اين زمينه زنده باش و از مردگى و پژمردگى بپرهيز . وَعَنْهُ عليه السلام : مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللّهِ أَظَلَّهُ اللّهُ فى جَنَّتِهِ . امام صادق عليه السلام فرمود : كسى كه زياد ياد خدا كند ، خداوند در بهشتش بر او سايه مى كند . وَعَنْهُ عليه السلام : قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : مَنْ أَكْثَرَ ذِكْرَ اللّهِ أَحَبَّهُ اللّهُ وَمَنْ ذَكَرَ اللّهَ كَثيرا كُتِبَتْ لَهُ بَرَاءَتَانِ : بَرَاءَةٌ مِنَ النَّارِ وَبَرَاءَةٌ مِنَ النِّفاقِ . امام صادق عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى كند : كسى كه زياد ياد خدا كند ، خداوند او را دوست خواهد داشت و كسى كه داراى كثرت ذكر باشد ، دو برائت براى او نوشته مى شود ، برائت از آتش جهنم و برائت از نفاق و دورويى .
وَعَنْهُ عليه السلام : شِيعَتُنَا الَّذينَ إِذا خَلَوْا ذَكَرُوا اللّهَ كَثيرا ؛ امام صادق عليه السلام فرمودند : شيعيان ما كسانى هستند كه هر وقت خلوت كنند ، زياد ياد خدا كنند .
*
اى خوشا مستانه سر در پاى دلبر داشتن
هركجا نور است چون پروانه خود را باختن
آب حيوان يافتن بى رنج در ظلمات دل
از براى سود در درياى بى پايان علم
گوشوار حكمت اندر گوش جان آويختن
چشم دل را با چراغ جان منوّر داشتن
*
دل تهى از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
هركجا نار است خود را چون سمندر داشتن
زان همى نوشيدن و ياد سكندر داشتن
عقل را مانند غوّاصان شناور داشتن
چشم دل را با چراغ جان منوّر داشتن
به روايت زير دقت كنيد كه روايت بسيار با ارزش و پرقيمتى است :
امام صادق عليه السلام فرمود : چيزى نيست مگر اين كه براى آن حدّى است كه انتهاى آن ، همان حدّ است ؛ مگر ذكر خدا كه براى آن ، حدّ و مرزى نيست .
خداوند ، فرائض را بر مردم فرض كرد و عبادات را واجب دانست ؛ كسى كه واجبات را ادا كند ، اداى واجبات همان حد واجبات است . اين ماه رمضان است كه هركس روزه بگيرد ، حدّش را ادا كرده ، اين حجّ است كه به جاى آوردن آن حدّ آن است . اما ذكر ، حقيقتى است كه خداوند به اندك گفتن آن رضايت نداده و براى آن حدّى معيّن نكرده است ، سپس حضرت اين آيه را خواند :
یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً * وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً .
اى اهل ايمان ! خدا را بسيار ياد كنيد ، * و صبح و شام او را تسبيح گوييد .
و فرمود : با توجه به اين آيه ، ببينيد كه خداوند براى ذكر حدّى معيّن نفرموده است ، سپس فرمود : پدرم حضرت باقر عليه السلام كثيرالذّكر بود ، من با او در راه رفتن همراه مى شدم ، در حالى كه او ذكر مى گفت و با او طعام مى خوردم در حالى كه او در ذكر بود ، هرگاه مردم در حضور آن جناب گفت و گو مى كردند ، گفتار مردم آن حضرت را از ياد خدا باز نمى داشت .
مى ديدم كه زبان مباركش به سقف دهانش متصل بود و مى گفت : « لا إله إلاّ اللّه » آن حضرت پس از نماز صبح همه ما را جمع مى كرد و تا بيرون آمدن آفتاب امر به ذكر خدا مى فرمود و هريك از ما مى توانست قرآن بخواند مى فرمود : قرآن بخوان و هركس نمى توانست به او مى فرمود : ذكر خدا بگو .
خانه اى كه در آن قرائت قرآن است و در آن ذكر خدا گفته مى شود ، بركتش زياد مى شود و ملائكه در آن حاضر مى شوند و شياطين از آن خانه دور مى گردند و آن خانه براى اهل آسمان همانند كوكب درخشان مى درخشد .
و خانه اى كه در آن قرائت قرآن و ذكر نيست ، كم بركت است و از ملائكه خالى و از شياطين پر است . سپس حضرت صادق عليه السلام فرمود : به بهترين اعمال ، شما را خبر دهم كه درجات شما را بالا ببرد و شما را نزد پروردگارتان پاكيزه نشان دهد و براى شما از طلا و نقره بهتر است . و از اين كه به دشمن برخورد كنيد و آنان را بكشيد و آنها شما را بكشند براى شما بهتر است ؟ گفتند : آرى .فرمود : زياد ذكر خدا گفتن . سپس فرمود : مردى به محضر پيامبر صلى الله عليه و آله آمد ، عرضه داشت :
بهترين اهل مسجد كيست ؟ فرمود : آن كسى كه زياد ذكر خدا كند .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : به كسى كه زبان ذاكر عطا شده ، خير دنيا و آخرت داده شده و فرمود : در قرآن در آيه ششم سوره مدثر آمده : بر عمل خيرت منت مگذار تا آن را زياد بينى و واقعا آنچه براى خدا انجام داده اى آن را زياد مبين .
وَعَنْهُ عليه السلام قَالَ : أَوْحَى اللّهُ تَعَالى إِلى مُوسى عليه السلام : لا تَفْرَحْ بِكَثْرَةِ الْمَالِ ، وَلا تَدَعْ ذِكْرى عَلى كُلِّ حَالٍ ، فَإِنَّ كَثْرَةَ الْمَالِ تُنْسِى الذُّنُوبَ وَأَنَّ تَرْكَ ذِكْرى يُقْسِى الْقُلُوبَ . از امام صادق عليه السلام است كه فرمود : خداوند به موسى وحى كرد : به زيادى مال خوشحال مباش و يادم را در هيچ حال از دست مده ، به حق كه زيادى مال گناهان را از يادت مى برد و تو را غفلت مى دهد و ترك ياد من براى تو ، سخت دلى مى آورد .
قَالَ رَسُولُ اللّهِ : مَا جَلَسَ قَوْمٌ مَجْلِسا يَذْكُرُونَ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ إِلاّ حُفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِكَةُ وَغَشِيَتْهُمُ الرَّحْمَةُ وَذَكَرَهُمُ اللّهُ فِيمَنْ عِنْدَهُ .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : مجلسى نيست كه گروهى در آن بنشينند و مشغول ذكر خدا باشند ، مگر اين كه آن مجلس در محاصره ملائكه نباشد و اهلش غرق در رحمت خدا نگردند و خدا از آنان در بين ارواح انبيا و شهدا و اوليا و ملائكه ياد نكند . قَالَ صلى الله عليه و آله : مَا مِنْ قَوْمٍ اجْتَمَعُوا يَذْكُرُونَ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ لا يُريدُونَ بِذلِكَ إلاّ وَجْهَهُ إلاّ نَادَاهُمْ مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ قُومُوا مَغْفُورا لَكُمْ قَدْ بَدَّلَتْ سَيِّئَاتِكُمْ حَسَنَاتٍ . پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند : قومى نيستند كه براى ياد خدا جمع شوند و نيّت آنان خدا باشد ، مگر اين كه يك منادى از آسمان ندا مى كند : برخيزيد كه آمرزيده شده ايد و بدى هاى شما تبديل به خوبى ها شد . قَالَ صلى الله عليه و آله : مَا قَعَدَ قَوْمٌ مَقْعَدا لَمْ يَذْكُرُوا اللّهَ فِيهِ وَلَمْ يُصَلُّوا عَلَى النَّبِىِّ إلاّ كَانَ عَلَيْهِمْ حَسْرَةُ يَوْمِ الْقِيامَةِ .
و نيز آن حضرت فرمود : گروهى جايى ننشستند ، در حالى كه ذكر خدا نگفتند و درود بر پيامبر نفرستادند ، مگر اين كه آن مجلس براى آنان در قيامت حسرت خواهد بود . قَالَ دَاوُدُ عليه السلام : إِلهى إذَا رَأَيْتَنى أُجَاوِزُ مَجَالِسَ الذَّاكِرينَ إلى مَجَالِسِ الْغَافِلِينَ فَاكْسُرْ رِجْلى دُونَهُمْ فَإنَّها نِعْمَةٌ تَنْعُمُ بِها عَلَىَّ .
داوود به پروردگار عرضه داشت : هرگاه مرا ديدى روى از مجالس ذاكرين گردانده و به سوى مجالس اهل غفلت در حركتم ، پايم را بشكن كه اين شكسته شدن پا نعمتى است كه به من مرحمت مى فرمايى . قَالَ صلى الله عليه و آله : اَلْمَجْلِسُ الصَّالِحِ يُكَفِّرُ عَنِ الْمُؤْمِنِ أَلْفَىْ أَلْفِ مَجْلِسٍ مِنْ مَجَالِسِ السُّوءِ .
پيامبر بزرگ صلى الله عليه و آله فرمود : يك مجلس شايسته ، كفّاره مؤمن است در برابر دو هزار هزار مجلس بد . قَالَ أَبُو جَعْفَر عليه السلام : إنَّ ذِكْرَنَا مِنْ ذِكْرِ اللّهِ وَذِكْرِ عَدُوِّنَا مِنْ ذِكْرِ الشَّيْطَانِ . امام باقر فرمودند : مجلسى كه در آن ياد ما هست ( و در آن مجلس از زندگى ، آداب ، فرهنگ و حلال و حرام ما و مسائلى كه براى رشد شما گفته ايم صحبت است ) ، ذكر خداست و ذكر دشمنان ما ، ذكر شيطان است .
امام باقر عليه السلام فرمودند : در توراتِ واقعى كه به موسى نازل شده آمده است كه موسى از خداوند پرسيد : اى پروردگار من ! به من نزديكى تا با تو مناجات كنم يا دورى تا صدايت بزنم . وحى شد : من همنشين كسى هستم كه در ذكر من است ، موسى گفت : روزى كه پوششى نيست ، كدام بنده در پوشش تواست فرمود : آنان كه ياد من هستند و من ياد آنانم و به خاطر من با هم در
محبّت اند و من عاشق آنها هستم ، اينان كسانى هستند كه هرگاه اراده كنم عذابى به اهل زمين بدهم از آنان ياد مى كنم تا عذاب از آنان دفع شود .
*
اى خوشا خاطر ز نور علم مشحون
داشتن هم چو موسى بودن از نور تجلى تابناك
پاك كردن خويش را ز آلودگى هاى زمين
عقل را بازارگان كردن به بازار وجود
بى حضور كيميا از هر مسى زر ساختن
گشتن اندر كان معنى گوهرى عالم فروز
هر زمانى پرتو و تابى دگرگون داشتن
*
تيرگى ها را از اين اقليم بيرون داشتن
گفتگوها با خدا در كوه و هامون داشتن
خانه چون خورشيد در اقطار گردون داشتن
نفس را بردن بدين بازار مغبون داشتن
بى وجود گوهر و زر گنج قارون داشتن
هر زمانى پرتو و تابى دگرگون داشتن
ابوسعيد خدرى از نبىّ اكرم صلى الله عليه و آله نقل مى كند : براى خداوند ملائكه اى است غير از نويسندگان عمل كه در سطح زمين در گردش اند ، چون قومى را بيابند كه در حال ذكر خدايند ، فرياد مى كنند : براى يافتن آرزوى خود بشتابيد
پس به نزد اهل ذكر آيند و آنان را تا آسمان دنيا محاصره كنند ، پس خداوند به آنان مى فرمايد : چه گونه و در چه حالت بندگانم را ترك كرديد ؟
جواب مى دهند : در حالى كه حمد و مجد تو را به جا مى آوردند و تو را تسبيح مى گفتند ، خداوند مى فرمايد : آيا مرا ديدند ؟ (رؤيت به قلب) ، عرضه مى دارند :نه ، مى فرمايد : اگر مى ديدند ؟ عرض مى كنند : تسبيح و تحميد و تمجيد آنان فوق العاده شديد مى شد ، به ملائكه مى فرمايد : از چه پناه مى بردند ؟ عرض مى كنند : از آتش ، خطاب مى رسد : آتش را ديده بودند ؟ عرض مى كنند : نه ، مى فرمايد : اگر مى ديدند ؟ عرضه مى دارند : هر آينه با شدت هرچه تمام تر از آن فرارى و متنفّر مى شدند ، سپس مى فرمايد : چه مى خواستند ؟ عرض مى كنند : بهشت ، مى فرمايد : بهشت را ديده اند ؟ عرض مى كنند : نه ، مى فرمايد : اگر مى ديدند ؟ مى گويند : به شدّت به آن حرص مى ورزيدند ، خطاب مى رسد : من شما را شاهد مى گيرم كه همه آنها را آمرزيدم ، ملائكه مى گويند : فلان كس اهل مجلس آنها نبود ، بلكه به خاطر حاجتى نزد آنها آمده بود آيا او هم آمرزيده شده ؟ خطاب مى رسد : اهل ذكر به آن درجه هستند كه همنشين آنها هم از سعادت آنان فيض مى برد و از شقاوت دور است . ثواب شگفت انگيز ذكر « لا اله الا اللّه » عَنِ النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله قَالَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ يَا مُوسى لَوْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَعَامِريهِنَّ عِنْدى وَالْأَرَضينَ السَّبْعَ فى كَفَّةٍ وَلا إلهَ إلاّ اللّهُ فى كَفَّةٍ مَالَتْ بِهِنَّ لا إلهَ إلاّ اللّه .
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : خداوند عزّ و جل به موسى بن عمران فرمود : اى موسى ! اگر آسمان ها و تمام ساكنينش و مجموع زمين هاى هفت گانه را در پيشگاه من به يك طرف ترازو و «لا اله الا اللّه» را در طرف ديگر بگذارند ، به راستى كه كفّه «لا اله الا اللّه» بر آن كفه ترجيح خواهد داشت . آرى ، مجموع آسمان ها و زمين در مقابل مسئله توحيد كه تجلّى در قلب داشته باشد ، چه ارزشى دارد ؟
مگر همه عالم با تجلّى توحيد در قلب ، قابل مقايسه است ، سماوات و ارضين و سكان آنها ماده اى جز خاك يا آتش يا نور ندارند ، خاك و آتش و نور كجا و حقيقت توحيد كجا ؟ كسى كه به حقيقت مى گويد : « لا إله إلاّ اللّه » ، كسى كه به اين شعار والاى همه انبيا و امامان عليهم السلام و عاشقان واقعيت قايل است ، از قيمتى برخوردار است كه همه عالم از آن قيمت برخوردار نيست .
عزيزتر و والاتر و پرارزش تر و با مقام تر از اهل توحيد در همه عالم نيست ، اهل توحيد ، آن هم توحيد به حقيقت ، توحيدى كه از آلودگى شرك ولو به اندازه كوچك ترين ذره ، خالص گرديده ، پرقيمت ترين موجود خدايند .
كسى كه به حقيقت مى گويد : « لا إله إلاّ اللّه » ، كسى است كه به فرموده حضرت زهرا عليهاالسلام و حضرت سجّاد عليه السلام ، گوشت و پوست و خون و رگ و پى او « لا إله إلاّ اللّه » مى گويد .
او انسانى است كه با تمام قدرت ، تمام معبودهاى باطل درون و برون را از مملكت هستى خود زدوده و جز حضرت دوست معبودى و محبوبى و معشوقى ندارد و هرچه در زندگى بخواهد ، فقط و فقط براى او مى خواهد و بس . اين توحيد و اين معرفت و اين كفر زدايى و شرك و نفاق زدايى البته قيمتش از آسمان ها و سكّان آنها و زمين ، سنگين تر است . در كتب اهل سنّت و شيعه از رسول بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرموده اند : اگر ايمان على عليه السلام را در كفّه اى و ثقلين را در كفه ديگر بگذارند ، ايمان على عليه السلام بر ثقلين سنگينى خواهد كرد ، چرا ؟ براى اين كه ايمان على عليه السلام ايمان خالص و معرفت آن حضرت ، معرفت كامل بود و اعمال و اخلاق و رفتار تمام عمر آن حضرت ، انعكاس همان ايمان و معرفت بود ، به همين خاطر بود كه حتى درباره يك عمل على عليه السلام كه شمشير زدن در جبهه احزاب بود پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : لضَرْبَةُ عَلِىٍّ يَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ الثَّقَلَيْنِ .
يك ضربت على در روز خندق از عبادت ثقلين برتر بود .
چرا كه سرچشمه آن عمل ، توحيد و معرفت و اخلاص بود .
معناى « لا اله الا اللّه » « لا إله إلاّ اللّه » يعنى پايان دادن حكومت هواى نفس در وجود ؛ يعنى پاك كردن تمام رذايل اخلاقى از صفحه نفس ؛ يعنى آراسته شدن به حسنات اخلاقى ، يعنى خلوص و پاكى ؛ يعنى بصيرت و بينايى ؛ يعنى هم چون انبيا با تمام طاغوت ها تا ريشه كن كردن آنان مبارزه كردن ؛ يعنى ريشه تمام گناهان را از سرزمين وجود خويش درآوردن و به جاى آن نهال عمل صالح كاشتن .
« لا إله إلاّ اللّه » يعنى از تمام مكتب ها بريدن و به مكتب انبيا و امامان عليهم السلام پيوستن » ؛ يعنى فهم قرآن و عمل به تمام دستورها و قوانين الهى ؛ يعنى آراسته شدن به صلاح و سداد و عفّت و تقوا .
« لا إله إلاّ اللّه » يعنى همه روز خود را به پاكى سر بردن و شب خود را به پاكى و طهارت و عبادت به روز آوردن ؛ يعنى در مقابل حوادثى كه بر مسلمانان مى رود بى تفاوت نماند ، يعنى حلّ مشكلات عباد خدا براى رضاى خدا . اين همه ثواب ، فقط به گفتار تنهاى زبان نيست و ارجحيّت آن بر آسمان هاى هفتگانه و زمين در گفتن تنهاى آن خلاصه نمى شود ، بلكه اين ارجحيّت در تجلّى حقيقت « لا إله إلاّ اللّه » در هستى و عمل و اخلاق انسان است .
رابطه ما با حقيقت « لا إله إلاّ اللّه » در حد قدرت و امكان و تكليف خودمان بايد همانند رابطه انبيا و امامان عليهم السلام وعاشقان با آن باشد .
آيات و رواياتى كه درباره اهل توحيد و اهل ايمان آمده بخوانيد و در آن دقّت كنيد تا به ارزش آنان و رابطه با توحيد به معناى حقيقى ، پى ببريد .
عَنِ النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله قَالَ : اَلْمُوْجِبَتَانِ : مَنْ مَاتَ يَشْهَدْ أَنْ لا اِلهَ إلاّ اللّهُ دَخَلَ الْجَنَّةَ وَمَنْ مَاتَ يُشْرِكْ بِاللّهِ دَخَلَ النَّارَ .
پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود : دو چيز موجب دو چيز است : يكى مرگ با شهادت به « لا اله الا اللّه » كه سبب ورود به بهشت است و ديگر ، شرك كه مردن با آن باعث دخول به جهنم است . از مصاديق بارز شرك ، قبول حكومت هوى و هوس و اميال و غرائز و قبول حكومت و دخالت طاغوت ها در زندگى است . پيروان بنى اميه و بنى عباس ، پيروان فرعون و نمرود ، پيروان آمريكا و روس در هر لباسى كه بودند و هستند بنابر صريح آيات الهى ، مشرك اند و به فرموده قرآن مجيد ، دچار ظلم عظيم و جايگاهى در قيامت به جز آتش جهنم ندارند . شرك مبارزه با خدا و حقايق است ، شرك مبارزه با انبيا و امامان عليهم السلام است ، شرك مبارزه با حسنات و آشتى با سيّئات است ، گناهى بزرگ تر و پليدتر از گناه شرك وجود ندارد ، شرك ريشه كفر و نفاق و علّت آلوده شدن انسان به تمام معاصى و گناهان است . امام صادق عليه السلام در روايات بسيارى ، اعمال حسنه وعبادات بنى اميّه و بنى عباس و پيروان آنها را به حكم صريح قرآن در بسيارى از آيات باطل اعلام كردند و به اصحاب خود فرمودند : گول اين گريه ها و طول ركوع ها و سجودها و روزه و حجّ و زكات را مخوريد كه اينان به خاطر قبول حكومت بنى اميّه و بنى عباس مشركند و عملى از آنان در روز قيامت پذيرفته نيست !! جابر جعفى از امام باقر عليه السلام روايت مى كند كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : به مردگان خود كلمه « لا إله إلاّ اللّه » را تلقين نماييد ؛ زيرا باعث آمرزش گناهان آنان است ، عرض كردند : گفتن آن در حال صحت و سلامت چه گونه است ؟ سه مرتبه فرمود : بيش تر گناهان را منهدم مى كند ، براى اين كه كلمه طيّبه « لا إله إلاّ اللّه » در زندگى و مرگ و حشر ، مايه انس است . پيامبر صلى الله عليه و آله مى فرمايد : جبرئيل گفت : كاش انسان ها را كه در محشر دو گروهند مى ديدى : يك گويندگان و معتقدان به « لا إله إلاّ اللّه » كه با روى هاى درخشان محشور مى شوند و ذكرشان كلمه طيّبه « و اللّه اكبر » است و ديگر مشركين كه با صورت هاى سياه به محشر آمده و شيون كنان مى گويند : اى واى بر ما ، تباه شديم و هلاك گشتيم !!
قَالَ النَّبِىُّ صلى الله عليه و آله : ثَمَنُ الْجَنَّةِ لا إِلهَ إلاّ اللّهُ .
نبىّ اسلام فرمود : بها و قيمت بهشت « لا اله الا اللّه » است .
بنابر اساس آيات و روايات ، بهشت در برابر تقوا و عمل صالح به بندگان عنايت مى شود و اتّصال به حقيقتِ كلمه طيّبه ، مورث تقوا و عمل صالح است ، كسى كه تمام وجودش را نور توحيد گرفته نمى تواند آلوده دامن ، زندگى كند و نمى تواند از اجراى واجبات الهى و انجام خيرات دور بماند . انسان تا در مقام يقين جاى نگيرد و تا دل او با سير در آيات آفاقى و انفسى و سير در واقعيّت هاى شرع مطهّر به نور معرفت ، روشن نشود و تا از تمام محرّمات با كمال اراده و سرسختى كناره نگيرد و تا به واجبات و انجام اعمال صالح آراسته نشود ، « لا إله إلاّ اللّه » گفتن او بها و قيمت بهشت نيست .
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان