دل خود را از تعلّق به دنيا و امور آن و از تمام آلودگى هاى مربوط به دل با آب اندوه و حسرت بر عمر گذشته و با اشك پرقيمت چشم كه در راه خدا به خصوص در دل شب هاى تار بر ظاهر صورتت جارى مى گردد ، بشوى . در روايت آمده : يك قطره اشك ندامت ، دريايى از غضب الهى را خاموش مى كند .
در حديث است كه : در روز قيامت ، شخصى را به ميزان حساب ، حاضر مى كنند كه در مدّت عمر خود ظاهرا اعمال نيكى انجام داده ، عمل هاى او را به جناب حق عرضه مى كنند ، حضرت بارى ، هريك از اعمال او را به عيبى و تقصيرى برمى گرداند ، آن گاه دستور مى رسد كه آن عبد بايد به جهنّم برود ، يك موى از مژه چشم او پس از اذن حضرت حق عرضه مى دارد : خداوندا ! اين شخص در شبى از شب ها ياد تقصيرات خود كرد و دلش سوخت و اشك ندامتش بر چهره جارى گشت به حدّى كه من در آن اشك غرق شدم ، خداوند مهربان به قيمت آن اشك از بنده اش بگذرد و او را از جهنّم نجات دهد
انسان هر چند كه تمام لحظاتش را به خوبى گذرانده باشد ، ولى بايد در برابر عظمت حق ، خود و اعمالش را هيچ انگاشته و به طور دائم در خلوت دل ، محزون باشد و بر گذشته تأسف خورده ، در حدّى كه به ياد گذشته و خالى بودن پرونده اش از اعمالى كه لايق مولاست گريه كند و با اشك چشم ، جان را صفا دهد و مواظب باشد به آنچه مكلّف نيست ، عمر تلف نكند .
به قول الهى قمشه اى ، در ترجمه جمله « قلوبهم محزونة » كه در وصف عاشقان حق از امام عارفان اميرمؤمنان عليه السلام نقل شده :
*
پر انده باشد آن دل هاى مشتاق
به هر دل مشتعل تقوا فروزند
كدامين غم ؟ غم دين ، دين دلبر
نشان معرفت قلب حزين است
درخت معرفت بار آورد درد
ز هر غم خاطرى باشد پريشان
غم دين شادى هر دو جهان است
چه خوش گفت آن حكيم ذوق پرور
غم دين خور كه دنيا غم ندارد
عروس يكشبه ماتم ندارد
*
بلى جفت غم است از يار خود طاق
چه شمعش در شرار غم بسوزند
كز آن غم كس مبادا شاد خاطر
دل پاكان به درد غم قرين است
سرشك سرخ بارد بر رخ زرد
غم يار و غم جسم و غم جان
غم دنياى دون خوردن زيان است
غم دين خور ، مخور اندوه ديگر
عروس يكشبه ماتم ندارد
منبع : برگرفته از کتاب عرفان اسلامی استاد حسین انصاریان