
وصل شدگان به منبع نور
- تاریخ انتشار: 14 اسفند 1387
- تعداد بازدید: 877
نقل شده روزى در بصره درِ خانهاى را زدند. صاحب خانه در را باز کرد، فردى نامهاى به دستش داد و رفت. مرد نامه را باز کرد و خط محبوبش، امام حسین علیه السلام را دید.
آتش است این بانگ ناى و نیست باد
هر که این آتش ندارد، نیست باد10
کلمه به کلمه نامه، جلوه خدا بود : «کَلامُکُمْ نُورٌ». در کلمه به کلمه نامه، سعادت و کرامت موج مىزد. امام علیه السلام نوشته بود که مىخواهم نزد من بیایى و با من باشى. انسانى که اضافه به خدا است، خدا نیز او را بالا مىبرد. کسى که اضافه به ائمه و انبیا است، آنان نیز او را مىخواهند و در سختترین شرایط زمان، او را سالم نگه مىدارند.مرد، فرزندانش را صدا زد و گفت : فرزندانم! محبوبم برایم نامه نوشته و این خط و امضاى او است.
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انّى رایتُ دهرا فى هجرک القیامه11
محبوبم مرا خواسته است. من با رسیدن این نامه، دیگر کارى در این دنیا ندارم. آن گاه از همسر و فرزندانش خداحافظى کرد. فرزندانش گفتند : پدر! همه دروازهها را بستهاند و کسى نمىتواند وارد شهر شود. مرد گفت : من مىروم.
عشق از اول چرا خونى بود
تا گریزد آنکه بیرونى بود12
من مىروم و از دروازه بصره عبور مىکنم. جگر گوشه زهرا علیهالسلام مرا خواسته است و من باید بروم.آن گاه به راه افتاد و رفت. اسبش را مىتاخت و مىگفت : تا توان دارى، تندتر برو و مرا به محبوبم برسان!نزدیک مکه که رسید، به او گفتند که حسین به سوى عراق رفته است. او نیز منزل به منزل رفت تا به کربلا رسید. بعد از ظهر روز عاشورا، یک ساعت پس از شهادت ابى عبداللّه علیه السلام چشمش به لشکر انبوه عمر سعد افتاد. گمان کرد که لشکر امام حسین علیه السلام است. با خود گفت : اینان همگى به دنبال محبوب من هستند! جلوتر رفت و گفت : مولاى من کجا است؟ پرسیدند : مولاى تو کیست؟ گفت : حسین بن على علیه السلام .آنان نیز گودال قتلگاه را به او نشان دادند و گفتند : محبوبت آن جا است. گفت : حسین بن على کشته شد؟ گفتند : بله.همان لحظه از اسب پایین آمد و به سوى پیکر امام به راه افتاد، آن را بوسید و گفت : حسین جان! منتظرم باش! من نیز چند لحظه دیگر به تو مىپیوندم.آن گاه شمشیرش را کشید و به سوى دشمن حمله برد ؛ اما نتوانست از کنار گودال قتلگاه دور شود. وقتى که زخمى شد بر زمین افتاد، بدن زخمىاش را به کنارى کشید و با همان حال، دو تن از افراد دشمن را کشت. پس از آن، افراد دشمن به سوى او حمله بردند و او را به شهادت رساندند.