فارسی
شنبه 08 ارديبهشت 1403 - السبت 17 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

در ستايش حق تعالى و معناى الحمدللّه

حمد: ستايش نمودن در برابر صفات نيك اختيارى است، و مدح: ستودن در برابر صفات نيك اختيارى و غير اختيارى است، و شكر: عبارت از سپس در برابر نعمت هائى است كه از منعم به ما رسيده. با توجه به فرقى كه بين حمد و مدج و شكراست، و با عنايت به الف و لاميكه متّصل به كلمه حمد است، به اين معنا واقف مى گرديم كه تمام ستايش ها مخصوص به آن وجود مقدّسى است كه با اراده و اختيار، خالق تمام موجودات، و زيبا آفرين و رشد دهنده تمام عناصر هستى و هدايت كننده آنان به مطلوب و مقصود است، و هر جا نسبت به هر كسى به خاطر ذات يا صفات يا افعال نيك اختياريش ستايش واقع شود، برگشت آن ستايش به حضرت حقّ است، چرا كه هر ذات نيكى و هر صفت زيبائى و هر فعل جميلى قطره اى از آن بحر و جلوه اى از آن منبع و نور پرفروغى ازآن كانون است. در حقيقت به وسيله الحمدللّه، كه بر زبان جارى مى شود ـ و كلمه جامعى است كه سرچشمه اش معرفت حامد و قلب پاك و نورانى اوست ـ خدا را بر ذات و صفات و افعالش ستايش مى كنند.
الحمد اللّه جمله پر نورى است كه در دنيا كه زندگى اول است بر زبان عاشقان جاريست و در آخرت كه زندگى دوم وابدى است نيز بر زبان اهل بهشت جهت ستايش حق جارى خواهد بود. امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: استرى از پدرم حضرت باقر گم شد فرمود اگر خداوند وسيله برگشت آن را برايم فراهم كند او را به محامد و ستايش هائى بستانمى كه موجب رضايت او شود. چون استر بازين و برگش پيدا شد و حضرت بر آن آرام گرفت لباسش را پيچيد و به جانب حضرت حق سر برداشت و گفت الحمد للّه و چيزى به آن نيفزود آنگاه فرمود هيچ ستايشى نيست مگر اينكه در آنچه گفتم هست.
اين جمله را جناب حق جهت ستايش آوردن بندگان به پيشگاهش به بندگان تعليم داده تا در حد خود از عهده حمد حضرتش با توجه به مفهوم جمله و انيكه همه موجوديت خود را بدرقه معناى آن كنند برآيند و اگر انى تعليم در كار نبود تمام زبانها از ستايش او لال بود!
فيض آن شوريده مست و آن باده نوش جام الست مى گويد:
دم آگه ز راه الحمدللّه *** كه عشقم شد پناه، الحمدللّه
رهى كارد مرا تا درگه يار *** به من بنمود إله، الحمدللّه
سحاب رحمتش بر من بباريد *** ز دل شستم گناه، الحمدللّه
به يكدم كهرباى عشق بر بود *** دل و جان را چوكاه، الحمدللّه
رسن آمد به بالا، يوسف جان *** برون آمد ز چاه،الحمدللّه
 چو در تاريكى زلفش فتادم *** رخى ديدم چوماه،الحمدللّه
طريقت را حقيقت را بديدم *** در آن زلف سياه، الحمدللّه
ره ايمان و كفر زلف ديدم *** نهادم رو به راه، الحمدللّه
گدائى كردم از مستانش جامى *** شدم سرمست شاه، الحمدللّه
چو فيض از فيض حق جامى كشيدم *** وجودم شد تباه،الحمدللّه


منبع : برگرفته از کتاب دیار عاشقان استاد حسین انصاریان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

از هر ده انگليسى .....
مسدود شدن راه هدايت‏
مهرورزى موسى عليه السلام
توبه ى شخصى که جیب مردم را مى زد
ارادتمندان حضرت سیدالشهدا(ع)
سخن ناشر
اثرگذاری قاری قرآن
ساختمان توبه
مسیر درست خدیجه کبری(س)
مصون ماندن از عذاب سخت‏

بیشترین بازدید این مجموعه

هدف آفرينش انسان
مهرورزى موسى عليه السلام
ارزش يوسف عليه السلام در مقابل زليخا
اين شهر طبيب نمى‏خواهد
همسايه حضرت موسى در بهشت‏
سعادت چیست؟
الهی! به همه‌چیز تو راضی هستم!
ارادتمندان حضرت سیدالشهدا(ع)
در راه خدا باش!
بهترین دانستنی ؟

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^