فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

آيا اين پيشامد را ناگوار داشتى ؟

ابن ابى الحديد در « شرح نهج البلاغة » اين گونه آورده است : مردى نزد عمر بن خطاب بر على عليه السلام اقامه دعوا كرد در حالتى كه على عليه السلامنيز در مجلس حضور داشت .  در اين هنگام عمر رو به على عليه السلام كرد و گفت : يا ابا الحسن ! برخيز دوشادوش مدّعى بنشين . على عليه السلام برخاست و در كنار مدّعى بنشست و طرفين دعوى ، دفاع و حجّت هاى خويش را تقرير كردند تا كار محاكمه به پايان رسيد و مدّعى از پى كار خود روان شد و على عليه السلام به جاى نخستين بازگشت .
در اين موقع عمر آثار خشمى در سيماى على عليه السلام ديد و براى كشف علّت گفت : آيا اين پيش آمد را ناگوار داشتى .
على عليه السلام گفت : آرى . عمر موجب ناگوارى را بجست . على عليه السلام گفت : موجب ناگوارى آن بود كه تو مرا در حضور مدّعى با كُنيه خطاب كردى در صورتى كه حق آن بود كه مرا به نام مى خواندى و امتيازى ميان من و او قائل نمى شدى ! ! عمر چون اين سخن بشنيد ، على عليه السلام را در آغوش كشيد و صورتش را بوسه باران كرد و گفت : پدرم به فداى شما كه خدا ما را در پرتو وجودتان هدايت فرمود و از ظلمت به نور آورد .


منبع : برگرفته از کتاب حکایتهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حکایت سزاى توهين به بلال‏
چه كسى با من پيمان مى‏بندد
منفعت عظيم اهل شوق و بحث
ذو القرنين در شهرى عجيب‏
جنازه‌ای که کسی بالای سرش حاضر نشد؟!
ذره‏اى ريا
خدا از اين بينايى‏ها به ما هم عنايت كند
جز زيان و خسارت سودى نبرده‏اى
بهتر از بهتر
نماز گامى براى توبه

بیشترین بازدید این مجموعه

ذره‏اى ريا
جز زيان و خسارت سودى نبرده‏اى
حکایت سزاى توهين به بلال‏
حكايت گرگان و كرمان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
صفات شيعيان‏
حکایت گرسنگى شقيق بلخى‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
حكايت گرگان و كرمان‏
مرا قدرت ازدواج نیست!

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^