فارسی
چهارشنبه 07 شهريور 1403 - الاربعاء 21 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

حکایت گرسنگى شقيق بلخى‏

 

نوشته اند:

«شقيق بلخى» سه روز بى غذا ماند، پس از سه روز در حالى كه از زيادى عبادت و گرسنگى، ضعف گرفته بود، دست به درگاه حق برداشت و عرضه داشت: «اطْعَمَنِى» خدايا! گرسنه ام غذايم بده.

پس از فراغت از دعا شخصى را ديد كه به طرف او مى آيد، به شقيق سلام كرد و گفت:

همراه من بيا، شقيق حركت كرد و به خانه اى رسيد. در آن خانه ظروفى از طعام هاى رنگارنگ و كارگرانى مشغول پذيرايى را ديد چون از غذا خوردن فارغ شد و قصد رفتن كرد صاحب خانه پرسيد: كجا؟ گفت: مسجد، گفت: ممكن است نامت را بگويى؟ گفت:

شقيق، ناگهان فرياد زد: اين خانه خانه توست و اينان كارگران تواند، من خدمتكار و بنده پدرت بودم، از طرف پدرت تجارت رفتم، چون برگشتم مرده بود، تو را نمى يافتم تا آنچه هست به تو بدهم، اكنون كه تو را يافتم مال خود و غلامانت را برگير.

شقيق گفت: اگر اينان غلامان منند همه در راه خدا آزادند و اگر مال از من است، برداريد و بين خود تقسيم كنيد تا هريك از ندارى درآييد، من نيازى به آنچه در زندگى ام زياد است ندارم، نياز من به بى نياز است .


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

افشاگرى شجاعانه طِرِمّاح عليه باطل‏
داستانى عجيب از برزخ مردگان‏
حکایت جاثلیق مسیحی و امام حسن عسکری(ع)
حکایتی از زبیر
توبه جوانی که خیاط زنانه بود
ذلت و مسكنت، پادشاهى و مكنت‏
بخیل از ستمگر برتر است
حكايت بهلول نبّاش‏
آنچه خير است بياموز
چند داستان عجيب در مسئله توبه‏

بیشترین بازدید این مجموعه

حکایت دزدی که با یاد خدا عاقبت بخیر شد
نماز شب
اینان اولياى حقند
حكايت بهلول نبّاش‏
حکایت جاثلیق مسیحی و امام حسن عسکری(ع)
حکایت خدمت به پدر و مادر
آنچه خير است بياموز
بلال حبشى‏
توبه جوانی که خیاط زنانه بود
پناه بردن حضرت سيّدالشهدا(ع) به حضرت عباس(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^