
هلاك اصحاب الفيل با سنگريزه
«أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحبِ الْفِيلِ» «أصحاب الفيل» يعنى قدرتمندان مملكت يمن، كه به اصطلاح برخلاف لشگر آن روزگار، در ارتش خود فيل را به كار گرفته بودند، خيلى از مردم فيل را نديده بودند و اين فيل سواران وقتى وارد منطقه مكه شدند، تمام مردم مكه وحشتزده شدند و يقين كردند كه در مقابل فيل سواران، هيچ كارى نمىتوانند انجام بدهند. جلسات مشورتى گرفتند، اما به جايى نرسيد. با دشمن صحبت كردند، باز به جايى نرسيد. دشمن مصمّم بود كه فيل سواران را تا كنار خانه كعبه بياورد و كعبه را با خاك يكسان كند. هر كس در مقابل آنها مقاومت كند، نابود كنند. مردم مكّه بناى جنگ و مقاومت نداشتند، لذا تسليم شدند كه هر چه مىخواهد بشود، بشود، چون واقعاً كارى نمىتوانستند بكنند.
حبيب من! آيا من طرح اين فيل سواران و نقشه آنان را به هم نريختم؟ پرندگانى كوچكتر از گنجشك كه اگر مقدارى هوا گرم شود، در فضاى مكه رفت و آمد مىكنند، به اين پرندگان مأموريت دادم كه هر كدام سنگريزهاى با نوك خود بردارند، و بر سر تك تك فيل سواران ميزان كنند و اين سنگريزه را بر سر ارتش دشمن بياندازند. «تَرْمِيهِم بِحِجَارَةٍ مّن سِجّيلٍ» «ترميهم» يعنى پرتاب كردن سنگ، كه در اينجا معناى بمباران مىدهد. سنگهاى كوچك آهكى به نام «سجّيل» را كه بر سر فيل سواران بمباران كردند. «فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَّأْكُولِ» هر كدام از اين پرندهها سنگى را روى سر آنها مىانداخت، او مانند گوشت كوبيدهاى كه در ديگ كوبيدهاند، كوبيده مىشد. حتى شكلى نيز از او نمىماند. دست، پا، بدن و جنازهاش مانند گوشت كوبيده مىشد. اين ارتش خداست.