نگاهی به فلسفه و چرائی مجازات های الهی برای مؤمنان و کافران
بسیاری از گرفتارهای مردم به سبب رفتارها و کردارشان در دنیاست. این امر نسبت به مؤمنان، زودتر خود را نشان می دهد. به این معنا که مؤمنان به سرعت بازتاب اعمال و رفتارهای خودشان را می بینند. شاید به همین خاطر است که گفته اند: «البلاء للولاء» زیرا بسیار دیده شده که مؤمنان بیش تر در مشکلات و گرفتاری ها قرار می گیرند، در حالی که دشمنان و کافران در ناز و نعمت به سر می برند و کم تر دچار بلایا و عذاب های دنیوی می شوند.
این گونه است که باران رحمت برای مؤمن خطاکار و گناهکار، بارانی از عذاب می شود و زمین و زمان با او به ستیز برمی خیزد تا او را هوشیار و بیدار کند و به سوی خداوند به استغفار و توبه بازار گرداند.
● آسایش برای کافران
شاید بارها دیده یا شنیده اید که عده ای به طعنه می گویند همه عذاب ها و گرفتاری ها برای مسلمانان است در حالی که کافران در آرامش و آسایش هستند و مثلا مردم فلان کشور اروپایی که حتی به مسیحیت ایمان ندارند و کافر مطلق هستند، در آسایش و آرامش بیش تری قرار دارند و برپایه آمارهای جهانی شادترین و امیدوارترین مردم به زندگی هستند. این در حالی است که مسلمانان در جهان در بدترین شرایط زیستی قرار دارند و همواره با انواع و اقسام مشکلات و گرفتاری دست و پنجه نرم می کنند.
برخی، همین را علتی برای کفر گویی و ستیزه جویی خود با دین قرار می دهند و براساس این تحلیل، آسایش و آرامش آنان را دلیلی بر حقانیت آنان بر می شمارند. اینگونه افراد معیار آسایش دنیوی را به عنوان دلیل و برهان حقانیت می دانند و حتی برخی پا از این فراتر نهاده و با توجه به موقعیت طبیعی اروپا و آب و هوای خوب آن به این نتیجه رسیده اند که همین طبیعت خوب دلیل بر حقانیت آنان است.
این در حالی است که خداوند برخلاف آن چه به فکر و نظر ما می رسد عمل می کند. لذا برای کافران آسایش قرار می دهد و مؤمنان را هر چه از نظر رتبه و درجه برتر و بالاتر باشند، به بلا و گرفتاری بیش تری دچار می سازد.
خداوند در آیات ۳۳تا ۳۵ سوره زخرف درباره این سیاست خود نسبت به کافران می فرماید: «و لولا أن یکون الناس امه واحده لجعلنا لمن یکفر بالرحمان لبیوتهم سقفاً من فضه و معارج علیها یظهرون¤ و لبیوتهم أبواباً و سرراً علیها یتکئون¤ و زخرفا و ان کل ذلک لما متاع الحیاه الدنیا و الاخره عند ربک للمتقین؛ و اگر نه آن بود که همه مردم در انکار خدا امتی واحد گردند، قطعاً برای خانه های آنان که به خدای رحمان کفر می ورزیدند، سقفها و نردبانهایی از نقره که بر آنها بالا روند قرار می دادیم؛ و برای خانه هایشان نیز درها و تختهایی که بر آنها تکیه زنند؛ و زر و زیورهای دیگر نیز؛ و همه اینها جز متاع زندگی دنیا نیست، و آخرت پیش پروردگار تو از آن پرهیزگاران است.»
بنابراین، آسایش کافران هیچ دلیلی بر حقانیت آنان نیست، چنان که مشکلات و گرفتاری های مسلمانان و مومنان دلیلی بر بطلان دین و آیین ایشان نمی باشد، بلکه به این معناست که مومنان و مسلمانان با برخی از کارها تنبیه می شوند و این امور بازتاب خطاها و گناهان ریز و درشت آنان است. هر چند که برخی از این گرفتاری ها و ابتلائات مومنان برای این است که زنگارها از دل هایشان زدوده شود و پاک گردند. این که در روایت آمده است: البلاء للولاء کاللهب للذهب؛ بلا برای ولایت و محبت الهی مانند لهیب آتش است برای طلاست، به این معناست که این گونه گرفتاری ها موجب ازدیاد ارزش انسان و خلوص وی از هرگونه آلودگی ها و پالایش وی می شود. بنابراین می توان در برخی از موارد گفت:
هر که در این بزم مقربتر است جام بلا بیشترش می دهند.
اما چنان که گفته شد، برخی از این گرفتارها این گونه نیست، بلکه هشدارهای سریع و تندی است که از سوی خداوند به بنده مومن داده می شود تا چرک ها و آلودگی ها هر چند کوچک و ریز را ببیند و خود را از آن پاک نماید؛ زیرا هرگونه زنگاری در این افراد به چشم می آید و جلوه زشتی به چهره و سیمای مومن می دهد. ● تفاوت زمانی در عذاب های الهی
با نگاهی به آموزه های قرآنی می توان دریافت که چرا این گونه تفاوت های جدی میان مجازات های الهی وجود دارد و حتی کافران با افزایش امکانات نه تنها تنبیه نمی شوند بلکه تشویق هم می شوند.
آموزه های قرآنی روشن می کند که خداوند نسبت به خطاها و گناهان افراد، برخوردهای سه گانه را در پیش می گیرد. این تفاوت ها به سبب عللی است که در آیات قرآنی بیان شده است.
خداوند در آیه ۰۳ سوره شوری یکی از انواع عذاب ها و گرفتاری ها را عذاب دنیوی بر می شمارد و می فرماید: و ما اصابکم من مصیبه فیما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر؛ و هرگونه مصیبتی به شما برسد به سبب دستاورد خود شماست، و خدا از بسیاری درمی گذرد. به این معنا که برخی از گرفتاری ها و مصیبت های آدمی به سبب کارهای خود وی است. با این که خداوند از بسیاری از خطاها و گناهان می گذرد، ولی با این همه برخی از گناهان به گونه ای است که واکنش و بازتاب آن در همین دنیا به سرعت خود را نشان می دهد.
کسانی که به این گرفتاری ها مبتلا می شوند، افراد مومن و مسلمانی هستند که باید تنبیه شوند. بنابراین، اگر خطایی بکنند به سرعت تنبیه و مجازات می شوند و گرفتاری ها به آنها هجوم می آورد. از جمله اگر مسلمانان زکات مال خودشان را ندهند، باران قطع می شود و کشور دچار قحطی و خشکسالی می شود.
خداوند درباره برخی دیگر از گناهان و خطاها و هم چنین گناهکاران می فرماید: وتلک القری اهلکنا هم لما ظلموا و جعلنا لمهلکهم موعدا؛ و مردم آن شهرها چون بیدادگری کردند، هلاکشان کردیم، و برای هلاکتشان موعدی مقرر داشتیم.(کهف، آیه ۹۵)
این گروه کسانی هستند که به آنان فرصت داده می شود تا زمانی گناهان خود را ادامه دهند، ولی وقتی آن زمان فرا رسید گرفتار عذاب سخت الهی می شوند. بسیاری از اقوام که گرفتار عذاب می شوند و سیل و توفان، زندگی شان را از میان می برد، کسانی هستند که خداوند به آنها مهلت داد تا دست از گناه بردارند ولی چون ادامه دادند در آن روز معین این گونه عذابشان می کند.
گروه سوم کسانی هستند که خداوند عذابشان را آن قدر تأخیر می افکند تا بتوانند همه توانایی و استعداد خویش را در عرصه گناه به نمایش بگذارند و با افزایش و ازدیاد گناه، در نهایت ظلم و ستم قرار گیرند. خداوند در آیه ۸۷۱ سوره آل عمران می فرماید: ولا یحسبن الذین کفروا أنما نملی لهم خیر لأنفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثماً و لهم عذاب مهین؛ و البته نباید کسانی که کافر شده اند تصور کنند اینکه به ایشان مهلت می دهیم، برای آنان نیکوست، ما فقط به آنها مهلت می دهیم تا بر گناه خود بیفزایند و آن گاه عذابی خفت آور خواهند داشت. ● زمان عذابها
بنابراین، از نظر زمانی می توان عذاب ها را به سریع، مهلت دار و بی زمان دسته بندی کرد. در این میان تنها مؤمنان هستند که هر گناه و خطایی کردند به سرعت، آثار و تبعات آن را می بینند تا به خود آیند و بیدار و هوشیار گردند.
هرچه ایمان شخص قوی تر باشد، خطای وی بیش تر به چشم می آید؛ زیرا همانند صفحه سپیدی است که کوچک ترین لکه را نشان می دهد. از این رو لازم است تا این لکه زودتر گرفته شود و عذاب برای این است که شخص، هوشیار و بیدار شده و آن لکه زشت را از جامه سپید ایمانش بزداید. آنانی که انسان های معمولی هستند، گناهان و خطاهایشان همانند لکه هائی بر جامه زرد است. این لکه ها فقط در صورت دقت دیده می شوند بنابراین به آنان مهلت داده می شود تا در یک فرصت به خود آیند. اما انسان هایی که کافرند همانند کسانی هستند که جامه تیره به تن کرده اند و این جامه ها حتی اگر پر از لکه های زشت شود به چشم نمی آید. اینان عذابشان آن قدر عقب انداخته می شود تا سنگین تر و سخت تر شود و به عذابی دردناک و سخت گرفته می شوند.
با این مطلب دانسته شد که چرا مؤمنان و جامعه ایمانی اگر خطایی را انجام دهند و مثلا زکات مال را نپردازند، گرفتار قحطی و خشکسالی می شوند و خداوند فوری به سبب همین گناه، آنان را به قطعی باران عذاب می کند.
بخشی از عذاب ها و گرفتاری هایی که مؤمنان در دنیا دچار آن می شوند به سبب عدم توجه به واجبات و محرمات است. همان گونه که انجام واجبات و ترک محرمات، عامل افزایش برکات (الاثنا عشریه، ص۹۱) و رهایی از مشکلات و گرفتاری هاست، رفتار برخلاف آموزه های الهی موجب می شود تا شخص در همین زندگی به سرعت دچار مشکلات و گرفتاری هائی شود که گاه جز به استغفار از آن رهایی نمی یابد. کسانی که می گویند مالشان به اشتباه و خطایی از دستشان رفت و یا ورشکست شدند، وقتی خوب بنگرند درمی یابند که مثلا زکات و خمسی را نپرداخته اند، زیرا پرداخت زکات موجب مصونیت مال از تباهی می شود (وسایل الشیعه، ج۶، ص۳۱) و حتی مال، برکت یافته و زیاد می گردد (من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۲)
اما اگر زکات را نپردازد، دو برابر آن به ناحق از دستش می رود بی آن که سودی برده باشد (کافی، ج۳، ص۴۰۵) امام صادق(ع) می فرماید: هیچ مالی در دریا و خشکی تباه نمی شود مگر به سبب زکات ندادن. (بحارالانوار، ج ۹۶، ص ۱۲) همین عدم پرداخت است که زمین، برکات خود را باز می دارد (کافی، ج ۳، ص ۵۰۵) و عامل برکت به عامل نقمت تبدیل می شود و باران به سیل و بلا، تغییر شکل می دهد.
این که زمین برکات خود را از تارکان زکات و منع کنندگان آن باز می دارد، به این معناست که هرچیزی که باید به عنوان نعمت از زمین به دست آید به نقمت و بلا تبدیل می شود و خیر و برکت از آن می رود و انسان سودی از زندگی اش نمی برد.
این ها عذاب های الهی است که مردم گرفتار آن می شوند و علت را در چیزهای دیگر می جویند درحالی که بسیاری از مشکلات و مصیبت های آدمی به سبب کارهای خود بشر مانند عدم پرداخت خمس و زکات و گناهان دیگر است. این عذاب های الهی برای این است که این افراد پشیمان شوند (یونس، آیه ۴۵) و یا فطرت پاک ایشان دوباره بیدار شود و در مسیر کمالی گام بردارند و آموزه های عقلانی و شرعی را انجام دهند
(انعام، آیات ۰۴ و ۱۴) و یا این که حقیقت هستی را به درستی درک کنند (انعام، آیه ۵۶) و از آن عبرت بگیرند. (بقره، آیات ۵۶ و ۶۶)
● عدالت و تناسب در عذاب
از آن جایی که خداوند عادل است و نظام هستی را بر محور عدالت قرار داده است؛ هرگز در عذاب نیز از دایره عدالت بیرون نمی رود. بنابراین هر عذاب الهی متناسب با عدالت است.
خداوند در آیات بسیار از جمله ۱۱۷ و ۱۸۱ و ۲۸۱ سوره آل عمران و ۰۵ و ۱۵ سوره انفال و آیات دیگر، به این نکته توجه می دهد که عذاب های الهی براساس عدالت است و خداوند منزه از آن است که به کسی در عذاب ظلم روا دارد. براین اساس، به کسانی که به خداوند کافر هستند، اجازه می دهد تا از نعمت های دنیایی بهره گیرند بی آن که سود و بهره ای برای این افراد در قیامت باشد. (آل عمران، آیه ۷۷)
اصولا نوعی تناسب میان گناه و عذاب در نظام مجازات های الهی وجود دارد (بقره، آیات ۴۱ و ۵۱ و انعام، آیه ۰۱ و اعراف، آیه ۱۵ و آیات دیگر) چنان که این تناسب میان گناهکاران نیز وجود دارد. بنابراین مومنان هرچه در درجات عالی و برتر قرار گیرند، سخت تر و سریع تر عذاب می شوند؛ چرا که: «حسنات الابرار، سیئات المقربین؛ کارهای خوبان برای مقربان عمل زشت محسوب می شود.» و دیگر آن که زشتی این افراد بیش تر به چشم می آید و اگر تنبیه نشوند، موجبات تباهی دیگران نیز می شوند.
به هرحال، بسیاری از باران های عذاب را می بایست به نوع عملکرد مومنان و مسلمانان نسبت داد و همین نسبت مسلمان و مومن به خداست که حساسیت را افزایش می دهد و تنبیهات و گرفتاری های سریع و شدیدتری را سبب می شود. خداوند به زنان پیامبر(ص) به سبب نسبتی که با پیامبر(ص) برقرار کرده اند هشدار می دهد که خداوند به سبب همین نسبت نمی تواند با آنان همانند دیگران رفتار نماید: یا نساء النبی من یأت منکن بفاحشه مبینه یضاعف لها العذاب ضعفین و کان ذلک علی الله یسیرا؛ ای همسران پیامبر، هرکس از شما مبادرت به کار زشت آشکاری کند، عذابش دو چندان خواهد بود و این بر خدا همواره آسان است. (احزاب، آیه ۰۳) چنان که کارهای نیک و خیر این افراد به سبب همین نسبت، دوچندان ارزش و اعتبار می یابد: و من یفنت منکن لله و رسوله و تعمل صالحا نوتها اجرها مرتین و اعتدنا لها رزقا کریما؛ و هرکس از شما خدا و فرستاده اش را فرمان برد و کار شایسته کند، پاداشش را دو چندان می دهیم و برایش روزی نیکو فراهم خواهیم ساخت. (احزاب، آیه ۱۳) زیرا مردم این ها را الگوی رفتاری خود قرار می دهند و اگر اینان کارهای نیک انجام دهند، سرمشق دیگران می شوند، چنان که کارهای زشت آنها، خود عامل شیوع و ترویج زشتی در جامعه می گردد.
مومنان نیز به سبب انتساب به خداوند این گونه مورد توجه قرار می گیرند و خداوند به سبب همین نسبت است که توجه خاص به آنان مبذول می دارد. هرچه مومن در درجات ولایت بالاتر برود می بایست حواس خود را جمع تر کند، زیرا هر خطای کوچکی از او به چشم می آید و زودتر و شدیدتر تنبیه و مجازات می شود. این گونه است که باران رحمت برای ایشان باران عذاب می شود و به شکل سیل آنان را تهدید و تنبیه می کند تا به خود آیند و پاک شوند و خار و خاشاک را از زندگی خود دور سازند و یا عذابهای دیگری چون زلزله، صاعقه، گرانی، بیماری و دهها عذاب دیگر فرامی گیرد.
منبع : پایگاه آفتاب