ما اگر بخواهيم پيغمبر صلى الله عليه و آله را بشناسيم، هزاران جاده را بايد طى كنيم كه من تنها يك جاده آن را مى گويم. اين قدر بدانيد كه پيغمبر صلى الله عليه و آله از نظر عقل، علم، ادب، تربيت، كمال شخصيتى است كه حاصلى مانند على بن ابى طالب عليه السلام ساخته است. ساختن على عليه السلام كار يك نفر در اين عالم بوده، آن هم فقط پيامبر صلى الله عليه و آله، اگر كس ديگرى مى توانست، خدا على عليه السلام را به دست او مى داد. هيچ سازنده اى از زمان آدم عليه السلام تا آن زمان نبود كه بتواند، على عليه السلام را بسازد. على عليه السلام پرورش يافته پيغمبر است.«الرَّحْمنُ* عَلَّمَ الْقُرْءَانَ* خَلَقَ الْإِنسنَ» به پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله قرآن آموخت و پيغمبر صلى الله عليه و آله نيز مانند على عليه السلام را تربيت كرد.
مى بينيد كه قرآن مقدم بر خلقت انسان است. انسان بعد از قرآن خلق شده است. چه كسى «خلق الانسان»؟ آن كسى كه قرآن را مى دانسته است. چه كسى بوده كه همه قرآن را فهميده است؟ پيغمبر صلى الله عليه و آله و پيغمبر چه كسى را ساخت؟ انسان. اين انسان كيست؟ على بن ابى طالب عليه السلام.
«كِتبٌ أُنزِلَ إِلَيْكَ» خيلى سنگين و عجيب است. خدا كتاب قرآن را بر پيغمبر صلى الله عليه و آله نازل كرد. به خدا قسم! در قيامت عذر احدى را قبول نمى كند. بارها در قرآن اعلام كرده است كه در قيامت هر كس عذر بى دينى اش را بياورد، بر دهانش مى زنم و او را به جهنم مى اندازم. براى اين كه براى بيدار كردن شما، خودم، قرآنم و پيغمبرم به ميدان آمديم، تا آحاد شما ديندار واقعى شويد، حال مى رويد بى دين مى شويد؟ خدا و قرآن و پيغمبر صلى الله عليه و آله را كنار مى گذاريد، بنده هواى نفس، پول، شهوت، دنيا و ماهواره مى شويد؟
خروج از ظلمت به سوى نور
من و قرآن و پيغمبرم براى چه به ميدان آمديم؟ «كِتبٌ أَنزَلْنهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمتِ إِلَى النُّورِ»
آمده ايم كه نه فقط عرب ها و ايرانى ها را، بلكه همه مردم دنيا و تمام انسان ها را از تاريكى در آوريم، از تاريكى جهل، خوديت، نفس، شهوت، گناه و معصيت درآوريم و به سمت نورانيت من، قرآن و پيامبرم بكشيم.
اين نگاه تربيتى پروردگار مهربان عالم است كه در قرآن تجلى دارد. حال اين قرآن را در قلب پيغمبر صلى الله عليه و آله گذاشته است كه بيست و سه سال مردم را در حدّ جان كندن از تاريكى در آورد. چون گياه در تاريكى رشد نمى كند. تا آفتاب نباشد، درخت ها زرد مى شوند و اين دانه هايى كه مى كارند، درنمى آيد. در تاريكى، هيچ كس به هيچ جا نمى رسد. خدا سه مورد از اين سلسله نظام را گفت؛ خدا، قرآن و پيغمبر صلى الله عليه و آله. حال به بقيه مراتب اين نظام برسيم كه اگر اين نظام طولى رعايت شود، انسان رشد مى كند و حتى يك لحظه از عمرش نيز به هدر نمى رود و اين سرمايه به تجارتى تبديل مى شود كه منفعتش ابدى و دايمى خواهد بود.
در زدم و گفت كيست گفتمش اى دوست دوست گفت در آن دوست چيست؟ گفتمش اى دوست دوست
گفت اگر دوستى، از چه در اين پوستى دوست كه در پوست نيست، گفتمش اى دوست دوست
گفتمش اين هم دمى است، گفت عجب عالمى است ساقى بزم تو كيست؟ گفتمش اى دوست دوست
در چو به رويم گشود، جمله بود و نبود ديدم و ديدم هموست، گفتمش اى دوست دوست
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
منبع : پایگاه عرفان