حاج على بغدادى مى فرمودند: زمانى كه در نجف بودم، كنار حرم اميرالمؤمنين عليه السلام دو طلبه را ديدم كه حال، چهره و حرف زدن آنان، به نظرم آمد اين ها ممتاز هستند.
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايند: تمام رفتار ظاهرى، دليل بر وضع باطن است. هر كس در بيرون هر كارى مى كند، درون خود را بيرون مى ريزد. اين ها نشان مى داد كه درون مايه دار، روشن و نورانى اى دارند. سؤال كردم: آيا مى خواهيد اسم خود را بگوييد؟ علاقه دارم شما را بشناسم. اهل كجا هستيد؟
گفتند: منزل ما در صد و پنجاه كيلومترى مدينه، در منطقه خيبر است و هر دو يهودى زاده هستيم. آنجا محلى بود كه كتاب هاى ما يهوديان قرار داشت. در آن كتابخانه مخزنى بود كه هميشه درش قفل بود و به روى احدى باز نمى كردند. من و برادرم كنجكاو شديم. كليد دار را ديديم، گفت: به هيچ قيمتى در را باز نمى كنم.
تطميعش كرديم و پول زيادى پيشنهاد داديم، گفت: به هيچ قيمتى در را باز نمى كنم.
تطميعش كرديم و پول زيادى پيشنهاد داديم؛ چون وضع مالى خانوادگى ما خيلى خوب بود. او قبول كرد.
قرار پنهانى گذاشتيم كه احدى از اين جريان مطلع نشود وگرنه اين طور كه كليد دار مى گفت، همگى ما را مى كشتند. بر سر قرار آمديم، به دور از چشم همه، در اتاق را باز كرد.
منبع : پايگاه عرفان