اوّلاً بر اساس روایت پیامبر(که جزئی از سنت او محسوب میشود)، اهل بیت به عنوان رهبران دینی معرفی شدهاند که باید در احکام و تکالیف دینی پس از پیامبر به آن ها تمسک شود، و پیروی شیعیان از اهل بیت بعد از پیامبر، در واقع پیروی از خود پیامبر و سنت او است؛
ثانیاً: اهل بیت پیامبر به سنت واقعی پیامبر که بعدها دچار تحریف قرار میگیرد، آگاهتر هستند، زیرا از خانواده پیامبرند و از سرچشمه دانش پیامبر گرفتهاند، پس پیروی از اهل بیت پس از پیامبر و عمل به روایات ائمه معصومین(ع) پیروی از سنّت پیامبر خواهد بود.از این رو هیچ یک از ائمه به چیزی بر خلاف سنت پیامبر دستور ندادهاند و خود فرمودهاند: "اگر چیزی خلاف پیامبر از ما نقل شد، بدانید که آن را نگفتهایم".اما اهل سنت عملاً به سنت پیامبر پای بند نیستند، زیرا آن چه اهل سنت به آن معتقدند، مجموع سنت و میراث گفتاری و کرداری پیامبر و خلفای راشدین است. حتی اگر بین سنت پیامبر و سنت و سیره خلفا ناهمگونی به وجود آید، برخی از اندیشمندان اهل سنت میگویند سنت خلفا مقدّم است و نمیتوان به صرف مخالفت با سنت پیامبر، سنت و اجتهاد خلفای راشدین را کنار گذاشت.!میزان پایبندی اهل سنت به سنت خلفا خیلی جدی تر از پیروی از سیره پیامبر است، از همین رو اجتهادات خلیفه را در مقابل نصوص معتبر، مقدّم می دانند، در حالی که به عقیده شیعه اجتهاد در مقابل نص جایز نیست.مرحوم علامه شرف الدین در کتاب "النص و الاجتهاد" هفتاد مورد را که خلیفه دوم بر خلاف نص قطعی و سیره و سنت پیامبر، دست به اجتهاد زده است بر میشمرد. اهل سنت در این موارد سنت خلیفه را بر سنت پیامبر مقدّم داشته و به آن عمل میکنند، از این رو در واقع اهل تسنن را باید اهل مکتب خلفا نامید، ولی شیعه از ائمه و پیشوایان دینی که اهل بیت پیامبر هستند، اسلام ناب محمدی(ص) اطاعت میکنند و هر حدیثی را که با سنت قطعی پیامبر مخالفت داشته باشد، به آن عمل نمیکنند.