فارسی
شنبه 09 تير 1403 - السبت 21 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

توبه آغوش رحمت - بحث اول - قسمت دوم (متن کامل +عناوین)


 7- قدرشناسان نعمت

آنان كه از طريق انديشه و تفكر پاك نسبت به جهان هستى، و از راه ديدن حقايق عرصه گاه آفرينش، و شنيدن واقعيات از زبان موجودات، خدا و جهان و انسان و معاد را شناختند، و در راه تصفيه ى باطن و تزكيه ى نفس و متخلق شدن به اخلاق حق، و پيمودن راه عبادت و بندگى، و رساندن برّ و نيكى و احسان به بندگان الهى كوشيدند، در حقيقت قيام به قدرشناسى از نعمت هاى خدا نمودند.

آرى، آنان به طور صحيح از تمام نعمت هاى آشكار و نهان خداوند استفاده كردند و از اين راه، هم خود و هم آنان كه قدم جاى قدم آنها گذاشتند را به سعادت دنيا و آخرت رساندند. قافله سالار اين جمعيت پاك و كاروان سالار اين قوم برجسته و ممتاز، انبيا و امامان معصومند كه اهل ايمان در شبانه روز به عنوان اداى فريضه ى الهى از خداوند مهربان مى خواهند آنان را در همان صراطى كه آن بزرگواران قرار داشتند قرار دهد و در آن مسير ثابت قدم بدارد.

«اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ* صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ» «2».

______________________________
(1)- نحل (16): 18.

(2)- حمد (1): 6- 7.

ما را به راه مستقيم بدار، راه كسانى كه برآنان نعمت عنايت كردى، و آنان با نعمت هايت به گونه اى برخورد كردند كه باعث جلب خشنودى تو شدند، نه مانند آن گمراهان غضب شده و فرومايگان از راه به در شده.

آرى، انبيا و امامان تمام نعمتهاى مادى و معنوى حق را به جا مصرف كردند، و از طريق شكر نعمت ها به مقام قرب و مقاماتى كه عقول از درك آن عاجز است رسيدند.

خداوند مهربان در قرآن مجيد به آنان كه در تمام شئون زندگى مطيع خدا و رسولند وعده داده كه در قيامت براى هميشه آنان را در كنار قدرشناسان نعمت قرار دهد.

«وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» «1».

آنان كه به اطاعت از خدا و رسول برخيزند با كسانى كه خداوند به آنان نعمت هايش را عنايت كرد، يعنى انبيا و صديقان و شهيدان و شايستگان خواهند بود، و اينان براى آنان چه نيكو رفيقانى هستند!

8- زشتى اسراف در نعمت

مسرف از نظر قرآن مجيد به كسى گفته مى شود كه مال و مقام و شهوت و روحيات و حالات خود را در برنامه هاى شيطانى، و مسايل غيرمنطقى، و امور خارج از حدود و مقررات قرار دهد.

درباره ى نتايج و ثمرات كشاورزى و اين ثروت و مال خدادادى مى فرمايد:

______________________________
(1)- نساء (4): 69.

«وَ آتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ» «1».

روز درو و برداشت و جمع آورى محصول «گندم، جو، خرما، مويز» حق آنان كه خداوند براى آنان حق معين نموده «فقيران، مسكينان، عاملين زكات، جهت متمايل كردن غير مسلمان به اسلام، بندگان، قرض داران، راه خدا، از راه ماندگان» «2» را بپردازيد، و با بخل از پرداخت يا خرجهاى بى در و پيكر و بيجا اسراف نكنيد، كه خداوند اهل اسراف را دوست ندارد.

قرآن درباره ى آنان كه منصب و مقام و جاه و قدرت را در مسير ستم به مردم، و غارت حقوق آنان، و ايجاد رعب و وحشت در جامعه، و به اسارت گرفتن ملت خرج كردند مى فرمايد:

«وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِي الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ» «3».

و همانا فرعون در زمين سركش بود، و او از گروه اسراف كنندگان است.

كتاب حق در رابطه با كسانى كه عفت نفس ندارند، و خود را از شهوات حرام حفظ نمى كنند و جز لذت مادى و جسمى لذتى نمى دانند و به هر نوع تجاوزى دست مى زنند و از آلودگى و رذالت در غريزه ى جنسى پرهيز ندارند، مى فرمايد:

«إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّساءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ مُسْرِفُونَ» «4».

لوط آن پيامبر بزرگ به مردم زمانش گفت: شما در مسأله ى شهوت با مردان درآميختيد و زنان را ترك كرديد، آرى شما جامعه اى مسرف هستيد!

قرآن درباره ى كسانى كه از روحيه ى تواضع و حال انكسار و حالت خاكسارى

______________________________
(1)- انعام (6): 141.

(2)- توبه (9): 60.

(3)- يونس (10): 83.

(4)- اعراف (7): 81.

و تسليم در برابر انبيا و معجزات آنها، و در مقابل قرآن و بيّنات و حجج و دلايل و براهين آشكار حق دست برداشتند، و راه كبر و نخوت و عجب و خودبينى در برابر حق پيمودند مى فرمايد:

«ثُمَّ صَدَقْناهُمُ الْوَعْدَ فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ» «1».

ما به وعده اى كه به پيامبران داديم وفا كرديم، و آنان را با هر كه اراده نموديم از شر دشمنان رهانيديم، و اهل اسراف را به هلاكت ابدى دچار ساختيم.

9- بخل از خرج كردن نعمت

من زشتى بخل و خوددارى از پرداخت اضافه نعمت را به اهل استحقاق، از زبان و گفتار ساده ى يك كشاورز بى سواد دريافتم.

در يكى از مناطق كشاورزى براى تبليغ و وعظ و موعظه رفته بودم، پس از پايان جلسه ى سخنرانى، مردى سالخورده كه آثار زحمات شبانه روزى اش در چهره ى شكسته و دستهاى پينه بسته اش پيدا بود به من گفت: كريمى از راه مى رسد و زمينى مستعد همراه با انواع دانه هاى نباتى و سهمى از آب به انسان مى بخشد، چون زمان برداشت محصول مى رسد، كريم به كنار زمين حاصل داده مى آيد و به زارعى كه زمين و دانه و آب به او واگذار شده و از آفتاب و هوا و باران و برف به طور مجانى استفاده كرده، مى گويد: درصد بالاى تمام محصولات مخصوص به تو باشد و من از آن نصيبى نمى خواهم، درصد مختصرى از آن را به چند نفرى كه من معرفى مى كنم هديه كن، زيرا خود من هيچ نيازى حتى به يك دانه از محصول تو ندارم. اگر اين كشاورز از اين همه محصولى كه از جانب آن كريم به او رسيده، نصيبى مختصر به آنان كه كريم معرفى مى كند نپردازد،

______________________________
(1)- انبياء (21): 9.

كمال پستى را نشان داده، و دست به كارى بسيار زشت زده و قلب خود را به مانند سنگى سخت و خارا معرفى نموده، و حق آن كريم است كه از او روى برگرداند، و بر اخلاق زشت او خشم گيرد، و وى را به جريمه اى سخت دچار سازد. سپس گفت: منظورم از كريم، خداوند كريم است كه اين زمين هاى مستعد و نهرهاى جارى، و چشمه هاى پرآب، و برف و باران، و نور خورشيد و ماه را در اختيار ما گذاشته و با اين وسايل، اين همه محصولات رنگارنگ به ما عنايت فرموده كه در حقيقت همه ى آنها براى ما مفت و مجانى تمام شده، آنگاه از ما خواسته زكات و خمس و صدقه، به اقوام ناتوان و مردم از كار افتاده و فقير بپردازيم، اگر ما از پرداخت حقوق مالى بخل ورزيم حق اوست كه بر ما غضب كند، و ما را به جريمه ى اين جرم سنگين برساند.

قرآن مجيد در اين زمينه مى فرمايد:

«وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ لِلَّهِ مِيراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» «1».

آنان كه از آنچه خداوند از فضلش به آنان عنايت كرده، از پرداخت به اهلش بخل ورزند، گمان نكنند اين بخل ورزى به سود آنان است، بلكه براى آنان زيان آور است، در قيامت آنچه را از آن بخل ورزيدند طوق آتشين گردنشان گردد، وارث آسمانها و زمين فقط خداوند است و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.

______________________________
(1)- آل عمران (3): 180.

10- علل از دست رفتن نعمت

از صريح آيات قرآن مجيد، به ترتيب در سوره ى اسراء آيه ى 83، قصص آيات 76 تا 79، الفجر آيات 17 تا 20 و الليل آيات 8 تا 10 استفاده مى شود كه امور زير باعث زوال نعمت، و تهيدستى و تنگدستى و ضيق معيشت و خوارى و ذلت است:

مست شدن از نعمت، گرفتار آمدن به غفلت، فراموش كردن نعمت دهنده، در يك كلام روى گرداندن از حق و كبر ورزيدن در برابر دستورات الهى و موضع گيرى خصمانه در مقابل خداوند و فرهنگ پاك قرآن و نبوت و امامت.

اين معانى از آيه ى شريفه ى زير استفاده مى شود:

«وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الْإِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ كانَ يَؤُساً» «1».

مغرور شدن به نعمت، نشاط و شور بيش از اندازه به خاطر ثروت، بى توجهى به زاد و توشه ى آخرت از راه مصرف كردن نعمت در رابطه با اهل استحقاق، بخل از نيكى و احسان، فساد و افساد با كمك گيرى از نعمت، تصور به دست آوردن نعمت با دانش و بينش و زرنگى خود، فخر فروشى به مردم با جلوه دادن ثروت و زينت و زيور، و امورى از اين قبيل و مسايل و برنامه هايى مشابه اين حركات، اين معانى از آيات 76 تا 83 سوره ى قصص استفاده مى گردد.

اكرام نكردن به يتيم، بى رغبتى به كمك و احسان به از كار افتاده، خوردن ارث وارثان ناتوان و ضعيف، فريفتگى و عشق شديد به مال و ثروت، اين واقعيات از

______________________________
(1)- اسراء (17): 83.

آيات زير استفاده مى شود:

«كَلَّا بَلْ لا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ* وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ* وَ تَأْكُلُونَ التُّراثَ أَكْلًا لَمًّا* وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» «1».

بخل ورزيدن از پرداخت خمس و زكات و صدقه و انفاق در راه خدا، كوس بى نيازى زدن از حق با به چنگ آوردن مقدارى مال و ثروت، تكذيب روز جزا، اين حقايق از آيات زير استفاده مى گردد:

«وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى * وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى * فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى » «2».

وقتى آدمى غرق در نعمت شد، بايد توجهش به حق و احسان و نيكى اش به خلق بيشتر شود، و به شكرانه ى نعمت هاى الهى، در عبادت رب و خدمت به عباد حق بيش از پيش بكوشد، تا پاى نعمت در خيمه ى حيات ثابت و استوار گردد، و از جانب حضرت محبوب، نعمت و لطف بر انسان افزون شود.

11- اتمام نعمت

بنابر روايت طبرى، ثعلبى، واحدى، قرطبى، ابوالسعود، فخر رازى، ابن كثيرشامى، نيشابورى، سيوطى و آلوسى در تفاسير مشهور و معروفشان، و بنابر روايت بلاذرى، ابن قتيبه، ابن زولاق، ابن عساكر، ابن اثير، ابن ابى الحديد، ابن خلكان، ابن حجر و ابن صباغ در كتابهاى بسيار مهم تاريخشان، و بنابر روايت شافعى، احمد حنبل، ابن ماجه، ترمذى، نسائى، دولابى، محب الدين طبرى، ذهبى، متقى هندى، ابن حمزه دمشقى و تاج الدين مناوى در كتابهاى حديثشان و بنابر روايت قاضى ابوبكر باقلانى، قاضى

______________________________
(1)- فجر (89): 17- 20.

(2)- ليل (92): 8- 10.

عبد الرحمن ايجى، سيد شريف جرجانى، بيضاوى، شمس الدين اصفهانى، تفتازانى و قوشجى در كتابهاى استدلالى كلامشان «1» وقتى پيامبر بزرگ اسلام براى تداوم هدايت و حفظ وحى و استوارى دين، و راهنمايى انسان به سوى سعادت دنيا و آخرت، به امر خداوند حكيم پيشوايى معصوم و انسانى مصون از خطاى در فكر و عقيده و اخلاق و عمل همچون اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام را در روز هيجدهم ماه ذوالحجه در وادى غدير خم، به خلافت و ولايت و رهبرى امت پس از خود نصب نمود، خداوند مسأله ى اكمال دين و اتمام نعمت و رضايت به اسلام را كه تا قيامت دين مردم باشد اعلام نمود:

«... الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» «2».

آرى پذيرش ولايت و حكومت و رهبرى على عليه السلام و اطاعت از آن حضرت در امور دنيا و دين و آخرت، اكمال دين و اتمام نعمت است.

در رابطه با طهارت و پاكيزگى و پاكى و نورانيتى كه از وضو حاصل مى شود از حضرت رضا عليه السلام روايت شده: به اين خاطر به وضو دستور داده شده و ابتداى عبادت به آن است كه عباد الهى وقتى در پيشگاه حضرت حق مى ايستند و با او راز و نياز و مناجات مى نمايند پاك باشند، و فرمانهاى او را به كار گيرند، از آلودگيها و نجاسات بركنار بمانند، علاوه بر اين امور، وضو باعث مى شود كه آثار خواب و كسالت از وجود انسان زدوده شود، و دل براى عبادت و قيام در حريم حضرت حق روشنايى و صفا يابد «3».

______________________________
(1)- الغدير: 1/ 6- 8.

(2)- مائده (5): 3.

(3)- عن الفضل بن شاذان عن الرضا عليه السلام قال: إنما أمر بالوضوء وبدأ به لأن يكون العبد طاهراً إذا قام بين يدى الجبار عند مناجاته إياه مطيعاً له فيما أمره نقيا من الأدناس و النجاسة مع ما فيه من ذهاب الكسل و طرد النعاس و تزكية الفؤاد للقيام بين يدي الجبار ...

عيون اخبار الرضا: 2/ 103، باب 34؛ علل الشرايع: 1/ 256، باب 182، حديث 9؛ وسائل الشيعه: 1/ 367، باب 1، حديث 968.

آثار غسل و تيمم هم به همين صورت از عنوان كلى طهارت، طهارتى كه به امر خداوند صورت مى گيرد فهميده مى شود. براين اساس، وضو و غسل و تيمم، سپس ورود به نماز و عبادت براى هركس حاصل شود، به فرموده ى قرآن مجيد نعمت حق بر او تمام شده:

در پايان آيه ى مربوط به طهارت و نماز مى خوانيم:

«... ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَ لكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَ لِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» «1».

خداوند با دستوراتش نمى خواهد تكليف طاقت فرسايى بر دوش شما قرار دهد، ولى مى خواهد با انجام گرفتن اين دستورات براى شما پاكى معنوى و طهارت ظاهرى حاصل گردد، و با اين مسايل معنوى نعمتش را بر شما تمام نمايد تا شكر او را بجاى آوريد.

از آيات اين بخش استفاده مى شود كه اتمام نعمت حق به انسان در سايه ى انجام مسايل معنوى، و به كار گرفتن دستورات ملكوتى، و آراسته شدن به اعتقادات حقه و حسنات اخلاقى است.

12- پاداش بجا خرج كردن نعمت

قرآن مجيد به مردان و زنانى كه قلبى آراسته به ايمان، و نفسى پيراسته از زشتى، و جسمى متصل به عمل صالح، و زبانى گوياى حق، و مالى در مدار انفاق

______________________________
(1)- مائده (5): 6.

و كرم و جود و سخاوت، و قدمى در راه خدمت به خلق دارند، وعده ى اجر و ثواب و رضوان و جنت و عيش و سرور ابدى داده.

قرآن مجيد در آيات نورانى خود اعلام مى دارد كه اجر اهل ايمان و مزد نيكوكاران ضايع نخواهد شد.

كتاب الهى با بيانى رسا فرياد مى كند كه وعده ى خداوند حق است، و در اين وعده خلافى وجود ندارد.

قرآن مجيد براى اهل ايمان و دارندگان عمل صالح و به عبارت ديگر براى مؤمنين، محسنين، مصلحين، متقين و مجاهدين چند نوع اجر بيان مى نمايد:

اجر عظيم- اجر كبير- اجر كريم- اجر غير ممنون- اجر حسن.

«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ» «1».

خداوند به كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند وعده ى آمرزش و اجر بزرگ داده است.

«إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ» «2».

مگر آنان كه در برابر فتنه ها و حوادث و معاصى پايدارى نمودند، و عمل صالح انجام دادند، براى اينان آمرزش و اجر كبير است.

«مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ» «3».

كيست آن كه به خداوند قرض نيكو دهد پس خداوند بر او دو چندان گرداند، و براى اوست اجر كريم.

______________________________
(1)- مائده (5): 9.

(2)- هود (11): 11.

(3)- حديد (57): 11.

«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ» «1».

آنان كه ايمان آوردند و عمل شايسته انجام دادند، پاداشى جاودانه دارند.

«... فَإِنْ تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً...» «2».

اگر خدا را اطاعت كنيد، خداوند به شما اجر نيكو عنايت مى كند.

آرى اگر نعمت قلب مصرف ايمان شود، نعمت عقل خرج انديشه در حقايق گردد، نعمت اعضا و جوارح مصرف عمل صالح شود، نعمت مقام و مال و ثروت در راه حل مشكلات عباد خدا خرج شود، و خلاصه اگر از تمام نعمتها، در راه عبادت و طاعت و خدمت به خلق و احسان و نيكى، و تقوا و عفت كمك گرفته شود، انسان علاوه بر خير و سعادت در دنيا، در آخرت از پنج نوع اجر برخوردار خواهد شد، و اين به كارگيرى نعمتها در برنامه هاى صحيح، كارى طاقت فرسا نيست، بلكه واقعيتى است كه از عهده ى هر مرد و زنى برمى آيد، تا جايى كه بين انسان و حضرت حق، حجابى و مانعى باقى نماند و انسان لذت قرب و وصال و لقاء را بچشد.

مگر نه اين است كه رسول حق و امامان معصوم با قدرشناسى از نعمتها، و بجا مصرف كردن آنها از تمام حجابهاى ظلمانى و نورانى عبور كرده، تا جايى كه بين آنان و حضرت معبود فرقى و مباينت و جدايى- جز اين كه آن بزرگواران مخلوق و عباد خدا بودند- بر جا نماند!

در توقيع شريفى كه از ناحيه ى مقدسه به دست شيخ كبير ابى جعفر محمد بن عثمان بن سعيد بيرون آمد مى خوانيم:

وَآياتُكَ وَمَقَاماتِكَ الَّتِى لَاتَعْطيلَ لَها فِى كُلّ مَكانٍ، يَعْرِفُكَ بِهَا مَنْ عَرَفَكَ، لَافَرْقَ

______________________________
(1)- فصلت (41): 8.

(2)- فتح (48): 16.

بَيْنَكَ وَبَيْنَها إلّاأنَّهُمْ عِبَادُكَ وَخَلْقُكَ «1».

خداوندا! پيامبر و امامان معصوم، نشانه ها و مقامات تواند كه در آن آيات و مقامات در هر مكان تعطيل نخواهد بود، هر كس تو را بشناسد به آن آيات بشناسد، و ميان تو و آنان جدايى و مباينتى نيست جز آنكه آنان بنده و مخلوق تواند!

بايد به اين معنا توجه داشت كه نعمتها به خودى خود، مانع و حجاب بين انسان و خدا نيست، بلكه اين روش و منش شيطانى انسان است كه بر اثر برخورد نامناسب با نعمت، بين انسان و حق ايجاد حجاب مى كند. اگر برخورد با نعمت برخورد صحيح و عرشى و ملكوتى باشد، نعمت كمكى براى رساندن آدمى به مقام قرب خواهد شد.

انبيا و ائمه از نعمتهاى گوناگون مادى و معنوى حق بهره مند بودند، زن و فرزند داشتند، براى آنان خانه و زندگى بود، معيشت خود را به وسيله ى دامدارى و كشاورزى و تجارت و صنعت و معاملات مادى تأمين مى نمودند، در عين حال بين آنان و خداوند حجابى نبود.

اگر در انسان روح عبادت و طاعت، و مايه ى تسليم و بندگى قوى باشد، و قلبش از انوار معرفت، و نفسش از امواج حسنات منور باشد، بدون شك از حيات دنيا با تمام ابزار و وسايل، و عناصر و موادش براى رسيدن به مقامات معنوى استفاده خواهد كرد. كسى كه روح اطاعت و عبادت ندارد با نعمتها برخورد صحيحى نخواهد داشت، هر چه نعمت بر او افزون شود بر طغيان و كبر و غرور و نخوتش بيفزايد.

بر اساس گفتار اميرالمؤمنين عليه السلام در دعاى كميل، مگر مى توان باور كرد قلبى

______________________________
(1)- مفاتيح الجنان: 255، دعاى هر روز ماه رجب.

كه جاى توحيد است، دلى كه خانه ى معرفت است، زبانى كه گوياى ذكر است، باطنى كه به عقد عشق و محبت استوار است، درونى كه با اعتراف صادقانه و نيكى پاك نسبت به حريم حضرت رب خاضع است، صورتى كه به پيشگاه مولا بر خاك عبادت نهاده شده است، زبانى كه به توحيد و شكر حق در گردش است، قلوبى كه به الهيت حضرت او معترف است، اعضا و جوارحى كه مشتاقانه به مكانهاى عبادت شتابان است فرداى قيامت به آتش دوزخ بسوزد!!

نعمتهايى كه خرج طاعت و عبادت و خدمت و احسان مى شود، فرداى قيامت از افق آن نعمت ها، جز خورشيد رضاى حق، و هشت بهشت عنبر سرشت طلوع نخواهد كرد.

اين قسمت را با توجه دادن شما به دو واقعيت بسيار مهم خاتمه مى دهم.

1- از مجموعه ى آياتى كه گذشت استفاده مى شود كه عبادت و بندگى و طاعت و خدمت، عبارت است از شناخت منعم و نعمت، و مصرف نمودن نعمت در مسيرى كه خداوند معين فرموده.

2- گناه و معصيت و خطا و اثم و شرك و كفر و فسق و فجور و فحشاء و منكر، عبارت است از غفلت از منعم، و مغرور شدن به نعمت، و اعراض از حق، و مصرف كردن نعمت در مسير هوا و هوس و شهوات حرام و غير منطقى.

يَا أيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُم مَوْعِظَةٌ

مِن رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ

وَهُدىً وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ

يونس (10): 57

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ترس مُحرِم
پرهيز از ناسپاسى در كنار نعمت‏
همراهى فرشتگان با صابران‏
حكايتى در حقيقت بينى
عنايت خاص خدا به گنهكار تائب
شیطان و اهل تقوا - جلسه پنجم - (متن کامل + عناوین)
در مسير انبيا و اوليا
حق الناس در قيامت‏
حفظ خود و اطرافيان از جهنم
مرورى بر آيات 151 و 152 سوره انعام‏

بیشترین بازدید این مجموعه

همراهى فرشتگان با صابران‏
پرهيز از ناسپاسى در كنار نعمت‏
نا اميدى كفر است‏
راه تحصيل حكمت از زبان پيغمبر ...
وسائل هدايت - جلسه پانزدهم - (متن کامل + عناوین)
شیطان و اهل تقوا - جلسه پنجم - (متن کامل + عناوین)
شیطان و اهل تقوا - جلسه هفتم - (متن کامل + عناوین)
پاداش آخرتى عمل ابوالدحداح
حفظ خود و اطرافيان از جهنم
در مسير انبيا و اوليا

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^