فارسی
سه شنبه 18 دى 1403 - الثلاثاء 6 رجب 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

مانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید ازعلیرضا قزوه

مانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید
در وداعی تلخ، پیغمبر به فریادم رسید

طاقتم را خواهش اکبر ، در آن ظهر عطش
برده بود از دست، انگشتر به فریادم رسید

انتخابی سخت ، حالم را پریشان کرده بود
شور میدانداری اکبر به فریادم رسید

تا بکوبم پرچم فریاد را بر بام ماه
کودک شش ماهه ام – اصغر - به فریادم رسید

تا بماند جاودان در خاک این فریاد سرخ
خیمه آتش گشت و خاکستر به فریادم رسید

نیزه ها و تیرها و تیغ ها کاری نکرد
تشنه بودم وصل را خنجر به فریادم رسید

جبرییل آمد: بخوان ! قرآن بخوان، بی سر بخوان!
منبری از نیزه دیدم ، سر به فریادم رسید


منبع : علیرضا قزوه
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

آخرین قربانی از علی خیری
هر چند که مضمون غریبت تنهاست
یک خیابان کرده مجنونم تو می دانی کجاست از سید حسن ...
نام تو بر کتیبه پیکار مانده است ازمهدی تقی نژاد
نمی دانم چه گفت عباس با آب از علی مطهری
با همیشه ‏ی نمازبه پیشگاه «ابو ثمامه» از جواد ...
برای خاطرم غم آفریدند از بیدل دهلوی
چشم مشک‏ از عمان سامانی‏
ترکیب هفت بندی عاشورایی از مـحـمـّدعـلی حـزین ...
گهواره های درد از حسنا محمد زاده

بیشترین بازدید این مجموعه

چشم مشک‏ از عمان سامانی‏
متن ادبی «سلام نامه»از امید مهدی‏نژاد
برای خاطرم غم آفریدند از بیدل دهلوی
مانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید ازعلیرضا ...
آیا یوسف زهرا تویی از امیر عاملی
صدایم کاش می کردی، که از ماندن بپرهیزم از رضا ...
شمع‌ها از پای تا سر سوخته از غلامرضا سازگار
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
و یک رگ از خون من از علیرضا شکر ریز
زبان حال امام حسین با زینب درغم عباس از غلامعلی ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^