طالب روزى؛ جهادگر فى سبيل الله
رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
1 ـ جامع الأخبار: 139، الفصل التاسع و التسعون في كسب الحلال، بحار الأنوار: 100/9، باب 1، حديث 37؛ «قَالَ صلى الله عليه و آله الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِي طَلَبِ الْحَلاَل.»
« الكادُّ لعيالهِ كالمجاهد فى سبيل الله »(1)
مردى كه براى زن و بچه اش به دنبال مال حلال است، مانند رزمنده در جبهه است.
امام رضا عليه السلام مى فرمايد:
« إن الذى يطلُبُ من فضلٍ يكف بهِ عياله أعظمُ أجرا من المجاهدِ فى سبيل الله »(2)
آن مردى كه دنبال مال حلال است كه زن و بچه اش را اداره كند، پيش خدا از رزمنده در جبهه ثوابش بيشتر است.
اين ها را گفته اند كه جامعه پاك باشد، دچار ربا و مال حرام و غصب و رشوه نشود.
ارزش نيت خير در كسب روزى
امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
« لا خير فيمن لا يحبُ جمع المال من حلال يكفّ به وجهه و يقضى به دينه »(3)
1 ـ الكافى: 5/88، باب 1، حديث 1؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّه.»
2 ـ بحار الأنوار: 75/339، باب 26، مواعظ الرضا عليه السلام ؛ تحف العقول: 445، و روي عنه عليه السلام في قصار هذه المعاني؛ «وَ قَالَ عليه السلام إِنَّ الَّذِي يَطْلُبُ مِنْ فَضْلٍ يَكُفُّ بِهِ عِيَالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قِيلَ لَهُ كَيْفَ أَصْبَحْتَ فَقَالَ عليه السلام أَصْبَحْتُ بِأَجَلٍ مَنْقُوصٍ وَ عَمَلٍ مَحْفُوظٍ وَ الْمَوْتُ فِي رِقَابِنَا وَ النَّارُ مِنْ وَرَائِنَا وَ لاَ نَدْرِي مَا يَفْعَلُ بِنَا.»
3 ـ الكافى5/72، باب الاستعانة بالدنيا على الآخرة، حديث 5؛ «عنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ عليه السلام يَقُولُ لاَ خَيْرَ فِي مَنْ لاَ يُحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلاَلٍ يَكُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ يَقْضِي بِهِ دَيْنَهُ وَ يَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ.»
بيچاره انسانى كه دنبال مال حلال نمى دود، كه آبرويش را حفظ كند و دِينش را ادا كند.
امام باقر عليه السلام مى فرمايد:
« من طلب الدنيا استعفافاً عن الناس »
كس كه دنبال پول است، براى اين كه دستش پيش ديگران دراز نباشد،
« و توسيعا على أهله »
و مى خواهد زن و بچه اش راحت باشند،
« و تعطفا على جاره »
مى خواهد به همسايگانش هم رسيدگى كند،
« لقى الله يوم القيامة و وجههُ مثلُ القمر ليلةَ البدر »(1)
وقتى از قبر بيرون مى آيد، قيافه اش در محشر مانند ماه شب چهارده مى درخشد.
بخشش گناهانِ طالب كسب حلال
رسول خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:
1 ـ الكافى5/78، باب الحث على الطلب و التعرض للرزق، حديث 5؛ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام قَالَ مَنْ طَلَبَ [الرِّزْقَ فِي ] الدُّنْيَا اسْتِعْفَافاً عَنِ النَّاسِ وَ تَوْسِيعاً عَلَى أَهْلِهِ وَ تَعَطُّفاً عَلَى جَارِهِ لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْر.»
« من بات كالاًّ من طلب الحلال بات مغفورا له »(1)
كسى كه شب در خانه رختخوابش را پهن مى كند و مى خوابد و در فكر است كه فردا دنبال مال حلال بروم، آن شب خدا همه گناهانش را مى آمرزد.
او در رختخواب خواب است، اما خدا دارد گناهش را مى بخشد. مگر بنده ات چكار كرده است؟ روى تشك و رختخواب خوابيده، فقط نيت كرده كه صبح به دنبال روزى حلال باشد، اين نيت او مزد دارد، مزدش هم اين است كه گناهان گذشته اش را ببخشم.
دقت در روزى؛ تكليف پيامبران
يك آقايى اول افطار ظرف شيرى براى پيغمبر صلى الله عليه و آله آورد و گفت: آقا! دست در سفره خود دراز نكنيد، اول از اين شير بخوريد.
پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمودند: باشد، ظرف شير را نگاه كردند و فرمودند: اين شير را چه كسى داده است؟
گفت: يك خانمى داده است. فرمود كيست؟ گفت: فلان خانم. فرمود: با ظرف شير برگرد و به آن خانم بگو: اين شير را از كجا آوردى؟
خانه اش نزديك خانه پيغمبر صلى الله عليه و آله بود، رفت، خانم گفت: خودم گوسفند دارم و از آنها دوشيده ام، آمد و گفت: از گوسفند خودش است.
فرمود: برو بگو كه گوسفند را از كجا آوردى؟
آمد و گفت، زن گفت: كار كردم و زحمت كشيدم و اين گوسفند را خريدم.
برگشت و گفت: مى گويد: كار كردم و جان كندم. فرمود: بده، تا با اين شير افطار كنم.
فرداى آن روز آن خانم به خانه پيغمبر صلى الله عليه و آله آمد، گفت: آقا! ديشب مرتب شير را
1 ـ وسائل الشيعة: 17/24، باب 4، حديث 21887؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله مَنْ بَاتَ كَالاًّ مِنْ طَلَبِ الْحَلاَلِ بَاتَ مَغْفُوراً لَهُ.»
برمى گردانديد و مى برديد، تا بالأخره خورديد، چرا؟
فرمود: خدا به ما پيغمبران امر كرده است كه از دهانتان لقمه غير حلال نبايد داخل برود.(1)
« إن اللّه يُحبّ أن يرى عبدهُ تعبأ فى طلب الحلال »(2)
خدا آن انسانى را دوست دارد كه دارد عرق مى ريزد، براى طلب حلال نفس نفس مى زند.
در طلب حلال چه كار مى كردند!!! چقدر مواظب بودند!!! حالا بعضى ها مالشان هم از حلال است، از اول سال جان كنده و حلال به دست آورده، حالا شب آخر سال است، فردا وارد سال جديد مى شود، يك ميليون هم وسعت رزق داشته و اضافه آورده، دويست هزار تومانش طبق سند قطعى قرآن خمس است، جدا نمى كند، اين دويست هزار تومان از اين يك ميليون تومان كه روز اول سال جديد در كار بيايد، مال حلال مخلوط به حرام مى شود.
فرداى قيامت زنان و فرزندان، به هيچ عنوان حرام ما را به گردن نمى گيرند.
1 ـ تفسير عاملي: 6/262 [سوره الموءمنون (23) : آيات 31 تا 61] الآحاد والمثاني، الضحاك: 6/127؛ «عن ضمرة بن حبيب عن أم عبد الله بنت أخت شداد بن أوس أنها بعثت إلى رسول الله صلى الله عليه و آله بقدح لبن عند فطره وهو صائم وذلك في طول النهار وشدة الحر فرد إليها رسولها فقال من أين كان هذا اللبن فقالت من شاة لي فرد إليها رسولها أنى كان لك الشاة قالت اشتريتها من مالي فأخذه منها فلما كان من الغد أتته أم عبد الله فقالت يا رسول الله بعثت إليك باللبن مرثية لك من طول النهار وشدة الحر فرددت الرسول فيه فقال بذلك أمرت الرسل ألا نأكل إلا طيبا ولا نعمل إلا صالحا.»
2 ـ كنز العمال، المتقي الهندي: 4/4، حديث 9200؛ «إن الله تعالى يحب أن يرى عبده تعبا في طلب الحلال.»
اثرات مال حلال در انسان
دنبال مال حلال باشيد. مال حلال كليد بهشت و قفل در جهنم است. مال حلال رحمت خداست، و ايجاد نورانيت در قلب مى كند.
مال حلال قدرت شما را در عبادت اضافه مى كند، به شما حال توبه مى دهد، شما را وادار به گريه در خانه پروردگار عزيز عالم مى كند.
سه خصلت جوانمردى از ديدگاه امام مجتبى عليه السلام
شخصى به امام مجتبى عليه السلام عرض كرد: يابن رسول الله! شما كه امام معصوم هستيد، به چه كسى جوانمرد مى گوييد؟ اگر بخواهيد به يك نفر بگوييد كه جوانمرد هستى، در اين عالم، به چه كسى مى گوييد؟
حضرت فرمودند: به كسى كه اين سه خصلت را در او ببينم؛
خصلت اول: هر قدر حادثه و پيش آمدى سراغ دينش بيايد كه دينش را بگيرد، جواب مى دهد: جانم را ببر، اما دينم را نمى دهم.
خصلت دوم: « اصلاحهُ ماله » كسى كه تمام اموالش را انديشه كند كه پاك است، يا اگر در آن مال، حق مردم، حق يتيم مخلوط است جدا كند، و بگويد: من اين دو روزه عمر، اين مال حرام را نمى خواهم.
خصلت سوم: « و قيامهُ بالحقوق »(1) انسانى كه حقوق مردم را در تمام زمينه ها رعايت كند.
1 ـ بحار الأنوار: 73/312، باب 59، معنى الفتوة و المروة؛ معانى الأخبار: 257، حديث 2؛ «قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبَّاسٍ وَ رَفَعَهُ قَالَ سَأَلَ مُعَاوِيَةُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّعَنِ الْمُرُوَّةِ فَقَالَ شُحُّ الرَّجُلِ عَلَى دِينِهِ وَ إِصْلاَحُهُ مَالَهُ وَ قِيَامُهُ بِالْحُقُوقِ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ أَحْسَنْتَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَحْسَنْتَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَكَانَ مُعَاوِيَةُ يَقُولُ بَعْدَ ذَلِكَ وَدِدْتُ أَنَّ يَزِيدَ قَالَهَا وَ أَنَّهُ كَانَ أَعْوَرَ.»
توبه و پاك كردن مال خود از حرام
شخصى گفت: يك روزى تمام دار و ندارم را تبديل به پول كردم، آن زمان بيش از صد هزار تومان شده بود.
يك چمدان هم برداشتم و تمام اين اسكناسها را در چمدان چيدم، در آن را هم بستم، يك تومان دادم و به قم رفتم، صبح منزل آية الله العظمى بروجردى رفتم، راهم دادند و داخل اتاق رفتم، من بودم و آقا، در چمدان را باز كردم، چنين چيزى تا بحال آقاى بروجردى نديده بود، يك چمدان پر از پول.
آقاى بروجردى چشمش از دنيا پر بود، چون دو مرتبه در بروجرد، تمام زندگيش را فروخته و به فقرا داده بود.
خيلى آرام گفت: اين چيست؟ خمس است؟ گفتم: نه، سهم است؟ نه، رد مظالم است؟ نه، هبه و هديه است؟ نه.
فرمودند: اين پولها چيست؟ گفتم: كل اين اسكناس هاى در اين چمدان از نجس نجس تر است، پول قمار، زور، شيره، قاچاق، ظلم است، يك دينار پول پاك در اين چمدان نيست.
فرمود: مال كيست؟ گفتم: مال من است. اينجا آوردى چكار؟ گفتم: براى اين كه شما آخوندها مى گوييد: هر كس حرام بخورد، روز قيامت بايد به جهنم برود و من هم طاقت جهنم رفتن را ندارم، غير از اين ها هم در زندگى چيزى ندارم، يعنى اين را بگذارم و بيرون بروم، فقير هستم.
آقاى بروجردى فرمودند: كت و شلوارت را هم در بياور، چون حرام است، حكم خداست.
گفتم: چشم، كت و شلوارم را بيرون آوردم.
كعبه سنگ نشانى است كه ره گم نشود |
حاجى احرام دگر بند ببين يار كجاست(1) |
با اين لباس ها و اين پول كه تو را راه نمى دهند، همين پولها فردا به وسيله زن و بچه ات براى تو عذاب الهى مى شود.
شلوارم را هم درآوردم و روى كتم گذاشتم. من ماندم و يك پيراهن و يك زيرشلوارى، فرمود: اين پيراهن و زيرشلوارى را از جانب امام زمان عليه السلام به تو بخشيدم، بفرماييد برويد.
حالا پول نداريم كه به تهران برويم. پاى برهنه، با يك پيراهن و يك زيرشلوارى.
« يَـعِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُواْ عَلَىآ أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُو الْغَفُورُ الرَّحِيمُ »(2)
بيا بنده من! كه تو را پاك و سبك كنم، بيا تا آتشت را خاموش كنم.
« إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوآءَ بِجَهَــلَةٍ »(3)
نمى فهميدم، اگر مى فهميدم اين جاده را نمى رفتم.
حالا در فكر هستم كه چطورى به تهران بيايم، من كه كسى را در قم نمى شناسم، بيرون كه آمدم، آقا صدايم كرد، برگشتم، گفتم: چه مى گوييد؟ فرمود: واقعاً دارى مى روى؟ مى خواستم امتحانت كنم كه واقعا مى خواهى با خدا آشتى كنى.
1 ـ ناصرالدين شاه قاجار.
2 ـ زمر (39) : 53؛ «اى بندگان من كه [ با ارتكاب گناه ] بر خود زياده روى كرديد ! از رحمت خدا نوميد نشويد ، يقيناً خدا همه گناهان را مى آمرزد ؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.»
3 ـ نساء (4) : 17؛ «بى ترديد توبه نزد خدا فقط براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب كار زشت مى شوند.»
از پدرم پنج هزار تومان ارث به من رسيده است، آن را به تو مى دهم، حلال، پاك، طيب.
چهل سال هم با آن پنج هزار تومان كاسبى كرد، شش ميليون تومان هم از آن پنج هزار تومان را الان در صندوق قرض الحسنه گذاشته و وصيت كرده كه تا بيست سال فقط براى ازدواج دخترها و پسرها بدهند.
عنايت خدا به توبه كننده واقعى
من با او در يك سفر مشهد همراه بودم، چه حالى داشت، اين مرد با آن همه سوء سابقه چطورى مُرد؟
روز مردن زن و بچه اش دورش بودند، مى گفت: غصه نخوريد، در اين رختخواب تا چشمم به حسين عليه السلام نيافتد، نمى ميرم. ناراحت من نباشيد، مى آيد، او آقاى وفادارى است.
چشمش به در بود، زن و بچه اش مى گفتند: دم مرگ كه همه وحشت دارند، خيلى آرام، با يك لبخند گفت: «السلام عليك يا أباعبدالله» بعد هم جان داد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
منبع : پايگاه عرفان