
وسائل هدايت - جلسه هجدهم (3) - (متن کامل + عناوین)
طالب روزى؛ جهادگر فى سبيل الله
رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىفرمايد:
1 ـ جامعالأخبار: 139، الفصل التاسع و التسعون في كسب الحلال، بحار الأنوار: 100/9، باب 1، حديث 37؛ «قَالَ صلىاللهعليهوآله الْعِبَادَةُ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةُ أَجْزَاءٍ فِي طَلَبِ الْحَلاَل.»
« الكادُّ لعيالهِ كالمجاهد فى سبيل الله »(1)
مردى كه براى زن و بچهاش به دنبال مال حلال است، مانند رزمنده در جبهه است.
امام رضا عليهالسلام مىفرمايد:
« إن الذى يطلُبُ من فضلٍ يكف بهِ عياله أعظمُ أجرا من المجاهدِ فى سبيل الله »(2)
آن مردى كه دنبال مال حلال است كه زن و بچهاش را اداره كند، پيش خدا از رزمنده در جبهه ثوابش بيشتر است.
اينها را گفتهاند كه جامعه پاك باشد، دچار ربا و مال حرام و غصب و رشوه نشود.
ارزش نيت خير در كسب روزى
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد:
« لا خير فيمن لا يحبُ جمع المال من حلال يكفّ به وجهه و يقضى به دينه »(3)
1 ـ الكافى: 5/88، باب 1، حديث 1؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ الْكَادُّ عَلَى عِيَالِهِ كَالْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّه.»
2 ـ بحار الأنوار: 75/339، باب 26، مواعظ الرضا عليهالسلام ؛ تحف العقول: 445، و روي عنه عليهالسلام في قصار هذه المعاني؛ «وَ قَالَ عليهالسلام إِنَّ الَّذِي يَطْلُبُ مِنْ فَضْلٍ يَكُفُّ بِهِ عِيَالَهُ أَعْظَمُ أَجْراً مِنَ الْمُجَاهِدِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ قِيلَ لَهُ كَيْفَ أَصْبَحْتَ فَقَالَ عليهالسلام أَصْبَحْتُ بِأَجَلٍ مَنْقُوصٍ وَ عَمَلٍ مَحْفُوظٍ وَ الْمَوْتُ فِي رِقَابِنَا وَ النَّارُ مِنْ وَرَائِنَا وَ لاَ نَدْرِي مَا يَفْعَلُ بِنَا.»
3 ـ الكافى5/72، باب الاستعانة بالدنيا على الآخرة، حديث 5؛ «عنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ عليهالسلام يَقُولُ لاَ خَيْرَ فِي مَنْ لاَ يُحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلاَلٍ يَكُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ يَقْضِي بِهِ دَيْنَهُ وَ يَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ.»
بيچاره انسانى كه دنبال مال حلال نمىدود، كه آبرويش را حفظ كند و دِينش را ادا كند.
امام باقر عليهالسلام مىفرمايد:
« من طلب الدنيا استعفافاً عن الناس »
كس كه دنبال پول است، براى اين كه دستش پيش ديگران دراز نباشد،
« و توسيعا على أهله »
و مىخواهد زن و بچهاش راحت باشند،
« و تعطفا على جاره »
مىخواهد به همسايگانش هم رسيدگى كند،
« لقى الله يوم القيامة و وجههُ مثلُ القمر ليلةَ البدر »(1)
وقتى از قبر بيرون مىآيد، قيافهاش در محشر مانند ماه شب چهارده مىدرخشد.
بخشش گناهانِ طالب كسب حلال
رسول خدا صلىاللهعليهوآله مىفرمايد:
1 ـ الكافى5/78، باب الحث على الطلب و التعرض للرزق، حديث 5؛ «عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليهالسلام قَالَ مَنْ طَلَبَ [الرِّزْقَ فِي ] الدُّنْيَا اسْتِعْفَافاً عَنِ النَّاسِ وَ تَوْسِيعاً عَلَى أَهْلِهِ وَ تَعَطُّفاً عَلَى جَارِهِ لَقِيَ اللَّهَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ وَجْهُهُ مِثْلُ الْقَمَرِ لَيْلَةَ الْبَدْر.»
« من بات كالاًّ من طلب الحلال بات مغفورا له »(1)
كسى كه شب در خانه رختخوابش را پهن مىكند و مىخوابد و در فكر است كه فردا دنبال مال حلال بروم، آن شب خدا همه گناهانش را مىآمرزد.
او در رختخواب خواب است، اما خدا دارد گناهش را مىبخشد. مگر بندهات چكار كرده است؟ روى تشك و رختخواب خوابيده، فقط نيت كرده كه صبح به دنبال روزى حلال باشد، اين نيت او مزد دارد، مزدش هم اين است كه گناهان گذشتهاش را ببخشم.
دقت در روزى؛ تكليف پيامبران
يك آقايى اول افطار ظرف شيرى براى پيغمبر صلىاللهعليهوآله آورد و گفت: آقا! دست در سفره خود دراز نكنيد، اول از اين شير بخوريد.
پيغمبر صلىاللهعليهوآله فرمودند: باشد، ظرف شير را نگاه كردند و فرمودند: اين شير را چه كسى داده است؟
گفت: يك خانمى داده است. فرمود كيست؟ گفت: فلان خانم. فرمود: با ظرف شير برگرد و به آن خانم بگو: اين شير را از كجا آوردى؟
خانهاش نزديك خانه پيغمبر صلىاللهعليهوآله بود، رفت، خانم گفت: خودم گوسفند دارم و از آنها دوشيدهام، آمد و گفت: از گوسفند خودش است.
فرمود: برو بگو كه گوسفند را از كجا آوردى؟
آمد و گفت، زن گفت: كار كردم و زحمت كشيدم و اين گوسفند را خريدم.
برگشت و گفت: مىگويد: كار كردم و جان كندم. فرمود: بده، تا با اين شير افطار كنم.
فرداى آن روز آن خانم به خانه پيغمبر صلىاللهعليهوآله آمد، گفت: آقا! ديشب مرتب شير را
1 ـ وسائل الشيعة: 17/24، باب 4، حديث 21887؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله مَنْ بَاتَ كَالاًّ مِنْ طَلَبِ الْحَلاَلِ بَاتَ مَغْفُوراً لَهُ.»
برمىگردانديد و مىبرديد، تا بالأخره خورديد، چرا؟
فرمود: خدا به ما پيغمبران امر كرده است كه از دهانتان لقمه غير حلال نبايد داخل برود.(1)
« إن اللّه يُحبّ أن يرى عبدهُ تعبأ فى طلب الحلال »(2)
خدا آن انسانى را دوست دارد كه دارد عرق مىريزد، براى طلب حلال نفس نفس مىزند.
در طلب حلال چه كار مىكردند!!! چقدر مواظب بودند!!! حالا بعضىها مالشان هم از حلال است، از اول سال جان كنده و حلال به دست آورده، حالا شب آخر سال است، فردا وارد سال جديد مىشود، يك ميليون هم وسعت رزق داشته و اضافه آورده، دويست هزار تومانش طبق سند قطعى قرآن خمس است، جدا نمىكند، اين دويست هزار تومان از اين يك ميليون تومان كه روز اول سال جديد در كار بيايد، مال حلال مخلوط به حرام مىشود.
فرداى قيامت زنان و فرزندان، به هيچ عنوان حرام ما را به گردن نمىگيرند.
1 ـ تفسير عاملي: 6/262 [سوره الموءمنون (23) : آيات 31 تا 61] الآحاد والمثاني، الضحاك: 6/127؛ «عن ضمرة بن حبيب عن أم عبد الله بنت أخت شداد بن أوس أنها بعثت إلى رسول الله صلىاللهعليهوآله بقدح لبن عند فطره وهو صائم وذلك في طول النهار وشدة الحر فرد إليها رسولها فقال من أين كان هذا اللبن فقالت من شاة لي فرد إليها رسولها أنى كان لك الشاة قالت اشتريتها من مالي فأخذه منها فلما كان من الغد أتته أم عبد الله فقالت يا رسول الله بعثت إليك باللبن مرثية لك من طول النهار وشدة الحر فرددت الرسول فيه فقال بذلك أمرت الرسل ألا نأكل إلا طيبا ولا نعمل إلا صالحا.»
2 ـ كنز العمال، المتقي الهندي: 4/4، حديث 9200؛ «إن الله تعالى يحب أن يرى عبده تعبا في طلب الحلال.»
اثرات مال حلال در انسان
دنبال مال حلال باشيد. مال حلال كليد بهشت و قفل در جهنم است. مال حلال رحمت خداست، و ايجاد نورانيت در قلب مىكند.
مال حلال قدرت شما را در عبادت اضافه مىكند، به شما حال توبه مىدهد، شما را وادار به گريه در خانه پروردگار عزيز عالم مىكند.
سه خصلت جوانمردى از ديدگاه امام مجتبى عليهالسلام
شخصى به امام مجتبى عليهالسلام عرض كرد: يابن رسول الله! شما كه امام معصوم هستيد، به چه كسى جوانمرد مىگوييد؟ اگر بخواهيد به يك نفر بگوييد كه جوانمرد هستى، در اين عالم، به چه كسى مىگوييد؟
حضرت فرمودند: به كسى كه اين سه خصلت را در او ببينم؛
خصلت اول: هر قدر حادثه و پيشآمدى سراغ دينش بيايد كه دينش را بگيرد، جواب مىدهد: جانم را ببر، اما دينم را نمىدهم.
خصلت دوم: « اصلاحهُ ماله » كسى كه تمام اموالش را انديشه كند كه پاك است، يا اگر در آن مال، حق مردم، حق يتيم مخلوط است جدا كند، و بگويد: من اين دو روزه عمر، اين مال حرام را نمىخواهم.
خصلت سوم: « و قيامهُ بالحقوق »(1) انسانى كه حقوق مردم را در تمام زمينهها رعايت كند.
1 ـ بحار الأنوار: 73/312، باب 59، معنى الفتوة و المروة؛ معانى الأخبار: 257، حديث 2؛ «قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ عَبَّاسٍ وَ رَفَعَهُ قَالَ سَأَلَ مُعَاوِيَةُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّعَنِ الْمُرُوَّةِ فَقَالَ شُحُّ الرَّجُلِ عَلَى دِينِهِ وَ إِصْلاَحُهُ مَالَهُ وَ قِيَامُهُ بِالْحُقُوقِ فَقَالَ مُعَاوِيَةُ أَحْسَنْتَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ أَحْسَنْتَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ فَكَانَ مُعَاوِيَةُ يَقُولُ بَعْدَ ذَلِكَ وَدِدْتُ أَنَّ يَزِيدَ قَالَهَا وَ أَنَّهُ كَانَ أَعْوَرَ.»
توبه و پاك كردن مال خود از حرام
شخصى گفت: يك روزى تمام دار و ندارم را تبديل به پول كردم، آن زمان بيش از صد هزار تومان شده بود.
يك چمدان هم برداشتم و تمام اين اسكناسها را در چمدان چيدم، در آن را هم بستم، يك تومان دادم و به قم رفتم، صبح منزل آية الله العظمى بروجردى رفتم، راهم دادند و داخل اتاق رفتم، من بودم و آقا، در چمدان را باز كردم، چنين چيزى تا بحال آقاى بروجردى نديده بود، يك چمدان پر از پول.
آقاى بروجردى چشمش از دنيا پر بود، چون دو مرتبه در بروجرد، تمام زندگيش را فروخته و به فقرا داده بود.
خيلى آرام گفت: اين چيست؟ خمس است؟ گفتم: نه، سهم است؟ نه، رد مظالم است؟ نه، هبه و هديه است؟ نه.
فرمودند: اين پولها چيست؟ گفتم: كل اين اسكناسهاى در اين چمدان از نجس نجستر است، پول قمار، زور، شيره، قاچاق، ظلم است، يك دينار پول پاك در اين چمدان نيست.
فرمود: مال كيست؟ گفتم: مال من است. اينجا آوردى چكار؟ گفتم: براى اين كه شما آخوندها مىگوييد: هر كس حرام بخورد، روز قيامت بايد به جهنم برود و من هم طاقت جهنم رفتن را ندارم، غير از اينها هم در زندگى چيزى ندارم، يعنى اين را بگذارم و بيرون بروم، فقير هستم.
آقاى بروجردى فرمودند: كت و شلوارت را هم در بياور، چون حرام است، حكم خداست.
گفتم: چشم، كت و شلوارم را بيرون آوردم.
كعبه سنگ نشانى است كه ره گم نشود |
حاجى احرام دگر بند ببين يار كجاست(1) |
با اين لباسها و اين پول كه تو را راه نمىدهند، همين پولها فردا به وسيله زن و بچهات براى تو عذاب الهى مىشود.
شلوارم را هم درآوردم و روى كتم گذاشتم. من ماندم و يك پيراهن و يك زيرشلوارى، فرمود: اين پيراهن و زيرشلوارى را از جانب امام زمان عليهالسلام به تو بخشيدم، بفرماييد برويد.
حالا پول نداريم كه به تهران برويم. پاى برهنه، با يك پيراهن و يك زيرشلوارى.
« يَـعِبَادِىَ الَّذِينَ أَسْرَفُواْ عَلَىآ أَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُو الْغَفُورُ الرَّحِيمُ »(2)
بيا بنده من! كه تو را پاك و سبك كنم، بيا تا آتشت را خاموش كنم.
« إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوآءَ بِجَهَــلَةٍ »(3)
نمىفهميدم، اگر مىفهميدم اين جاده را نمىرفتم.
حالا در فكر هستم كه چطورى به تهران بيايم، من كه كسى را در قم نمىشناسم، بيرون كه آمدم، آقا صدايم كرد، برگشتم، گفتم: چه مىگوييد؟ فرمود: واقعاً دارى مىروى؟ مىخواستم امتحانت كنم كه واقعا مىخواهى با خدا آشتى كنى.
1 ـ ناصرالدين شاه قاجار.
2 ـ زمر (39) : 53؛ «اى بندگان من كه [ با ارتكاب گناه ] بر خود زياده روى كرديد ! از رحمت خدا نوميد نشويد ، يقيناً خدا همه گناهان را مىآمرزد ؛ زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است.»
3 ـ نساء (4) : 17؛ «بىترديد توبه نزد خدا فقط براى كسانى است كه از روى نادانى مرتكب كار زشت مىشوند.»
از پدرم پنج هزار تومان ارث به من رسيده است، آن را به تو مىدهم، حلال، پاك، طيب.
چهل سال هم با آن پنج هزار تومان كاسبى كرد، شش ميليون تومان هم از آن پنج هزار تومان را الان در صندوق قرض الحسنه گذاشته و وصيت كرده كه تا بيست سال فقط براى ازدواج دخترها و پسرها بدهند.
عنايت خدا به توبه كننده واقعى
من با او در يك سفر مشهد همراه بودم، چه حالى داشت، اين مرد با آن همه سوء سابقه چطورى مُرد؟
روز مردن زن و بچهاش دورش بودند، مىگفت: غصه نخوريد، در اين رختخواب تا چشمم به حسين عليهالسلام نيافتد، نمىميرم. ناراحت من نباشيد، مىآيد، او آقاى وفادارى است.
چشمش به در بود، زن و بچهاش مىگفتند: دم مرگ كه همه وحشت دارند، خيلى آرام، با يك لبخند گفت: «السلام عليك يا أباعبدالله» بعد هم جان داد.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته