فارسی
جمعه 02 آذر 1403 - الجمعة 19 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

غروب شست و یک ازعلی اکبر لطیفیان

حـتی خـدا مـیان حسـینیهء غمـش
سوگند خورده است به ماه محرمش

شبهای قدر محترم و با فضیلت اند
امّـا نمی رسند به شبهای مـاتمش

امروز نه، غروب همان سال شصت و یک
مـا را گـره زدنـد به نخـهای پـرچمش

این دستمال گـریه پر از نـور می شود
وقتی به دست روضـهء خورشید می دمش

چشمی که از برای تو گریان نمی شود
باید حـواله داد به دست جـهنمش

جانم فدای ِ محتشم خانواده ات
با این چه نوحه و چه عزا و چه ماتمش


منبع : علی اکبر لطیفیان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

برخيز از آب از سودابه مهيجي
غروب شست و یک ازعلی اکبر لطیفیان
یک دم ای شور بختان ببیمید از محمد حسین انصاری نژاد
آخرین شب مهتابی از مهدی میچانی ‏فراهانی
زمزم و هاجر از علي انساني‏
هفتاد و دو ماه... از محمدرضا آقاسی
شكايت دل از علي ناظمي
از حنجره خسته زینب علیهاالسلام
قصه عشق ازنصراللّه‏ مردانی
اگر چه باغ پر از لالة تو پرپر شد ازمصطفی محدثی ...

بیشترین بازدید این مجموعه

زمزم و هاجر از علي انساني‏
غروب شست و یک ازعلی اکبر لطیفیان
اگر چه باغ پر از لالة تو پرپر شد ازمصطفی محدثی ...
قصه عشق ازنصراللّه‏ مردانی
برخيز از آب از سودابه مهيجي
از حنجره خسته زینب علیهاالسلام
نفس های واپسین از حسنا محمد زاده
هفتاد و دو ماه... از محمدرضا آقاسی
آخرین شب مهتابی از مهدی میچانی ‏فراهانی
شكايت دل از علي ناظمي

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^