فارسی
سه شنبه 17 مهر 1403 - الثلاثاء 3 ربيع الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

وقتى حكومت از تشيع من با خبر شد، مرا از اداره بيرون كرد

وقتى حكومت از تشيع من با خبر شد، مرا از اداره بيرون كرد

چند سالى براى تبليغ به انگلستان مى رفتم، يكى از سال ها در مجلسى از مجالس عرب زبان شيعه شركت كردم، سخنرانى با بيانى رسا و ذكر مصيبتى هنرمندانه براى آن جمعيت سخنرانى داشت، پرسيدم اين سخنران كيست و از كدام كشور است؟ پاسخ دادند از اهالى قاهره مصر است، و شغلش داديارى و قضاوت در محاكم مصر بوده ولى پس از آن كه مذهب اهل سنت را رها كرد و مشرف به مكتب اهل بيت شد به جرم تشيع او را از محكمه اخراج كرده و همه حقوقش را از بين بردند.

 

به ديدارش مشتاق شدم، از داستانى كه بخاطر قبول مكتب اهل بيت كه تنها مكتب حق در همه جهان است برايش پيش آمده پرسيدم؟ پاسخ داد: روزى مرد و زن جوانى مسيحى براى طلاق به دادگاه مراجعه كردند، و از آنجا كه در مسيحيت طلاق جز در موردى كه زن به شوهر خيانت كند و دامن با ارتباط با مرد ديگر آلوده كند وجود ندارد دادخواست طلاق دادند، با زن صحبت كردم از وضع و وجناتش پيدا بود اهل خيانت نيست، با مرد سخن گفتم اصرار بر اين داشت كه خيانت واقع شده، از او اثبات مسئله را همراه با دليل و بينه خواستم، درخواست مهلت كرد، ولى برايم روشن بود كه از طرف مرد به آن زن افترا و تهمت وارد مى شود.

 

در هر صورت به مرد گفتم مكتب غير منطقى داريد كه اولًا طلاق در آن نيست و زن يا مرد تا آخر عمر بايد بسوزند و بسازند، ثانياً وقتى مرد علاقه مند به جدائى شد مى تواند با تهمت زدن به زن از زن جدا شود، گفت مكتب شما اهل سنت غير منطقى تر است، زيرا اثبات تهمت به زن مسيحى از طرف شوهر ممكن است نياز به زمان طولانى داشته باشد و چه بسا اثباتش غير ممكن باشد و طلاق صورت نگيرد

 

اما قانون شما مى گويد مرد بدون اين كه زن كمترين تأثيرى داشته باشد مى تواند در يك لحظه با گفتن انت طالق ثلاثه از زن جدا شود، و همسرش را پس از سال ها زحمت براى شوهر و آوردن فرزند رها كند، آيا آئين مسيحيت غير منطقى است يا آئين شما، من پس از اين گفتار به فكر فرو رفتم و سخن او را در ردّ فقه اهل سنت به ويژه در باب طلاق منطقى يافتم، به چند مكتب فقهى مراجعه كردم، مكتب اهل بيت را بسيار محكم و استوار و مطابق قرآن مجيد ديدم، اين مذهب را اختيار كردم و شيعه شدم.

 

وقتى حكومت از تشيع من با خبر شد، مرا از اداره بيرون كرد و همه حقوقم را قطع نمود، شيعيان قاهره مرا با آغوش باز پذيرفتند، و از من براى سخنرانى در مجالسشان دعوت كردند، به لطف حق و عنايت اهل بيت مورد محبت شيعه چه در قاهره چه در خارج قرار گرفتم، از طريق مجالس ماه رمضان و محرم و صفر زندگى ام بهتر از زمان كارمندى ام در دادگسترى مصر اداره مى شود، و حتى حقوق بازنشستگى ام را نيز جبران كرد.

 

برگرفته از کتاب تفسير حكيم، نوشته استاد حسین انصاریان


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

مواردى از تاريخ اسلام‏
واى بر من كه نابود شدم‏
حكايت انوشيروان و وزير
اين هوش را از كجا آورده‏اند ؟
حكايت شنيدنى از يكى از اولياء خدا
حكايتى در رزق‏
عالمان هوى‏پرست، اساس حكومت بنى‏اميه‏
آنان كه براى خدا دوستى كردند كجايند؟
تجلّى قرآن در قلب‏
حکایت چهل روز نماز

بیشترین بازدید این مجموعه

توبه مرد گناهکار
داستانى از تواضع اميرالمؤمنين (عليه السلام)
حیات پیغمبر صلی اﷲ علیہ وآلہ و سلم میں ابو طالب ...
حكايت شنيدنى از يكى از اولياء خدا
داستان قارون و ثروتش
داستانى شگفت از مبارزه با نفس‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
خوارى و بى ‏آبروئى مرد طمع ‏كار
زكات‏
به طرف من توجه كن‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^