فارسی
سه شنبه 18 دى 1403 - الثلاثاء 6 رجب 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

بر سـر سـرنیـزه از محمدرضا سروری

بر سـر سـرنیـزه می تـابـد  سـری

مـی درخشـد همچـو مـاه و اختـری

او که خـود دل ناگـران خواهـرسـت

مـی بــرد از دل قــرار خــواهـری

عصـر عاشوراسـت و پـایـان نبـرد

ســوزد از آتــش خیــام حیـدری

تیـرو سنگ ریـزند چـو باران بهـار

بـر ســر گـلخـانـه ی پیغـمبـری

بـوستان عشـق احمـد پرپر اسـت

ازدم تیــــغ  سپــاه  سـامــری

اهـل بیـت مصطفی غرقـاب غـم

ای دریـغ از دیـده ی حق بـاوری

خواهری بـاچشم تربنشسته است

در کنـار نعـش پـاک بی ســری

خیره برنعشی که برخاکست هنوز

دیـده ی از خون  نگـار دلبــری

هرطرف دوزد نگـاه بینـد ز کین

جلوه ای از موسـم عصیانگـری

تن لگـدکوب سم اسبـان شده

سر به روی نی به دسـت کافری

یک طرف بنشسته بر سر می زند

مادری در پیـش مهـد اصغـری

سـوی دیگـر برسـر نعش یلی

خاک غم ریزد به صورت مادری

کودکـان بی پـدر  بـا حـال زار

در بـه در دنبـال یـار و یـاوری

بـی خبـر از این همه درد وبـلا

دل خوشند کی می رسد آب آوری

تازیـانـه بـر تـن نـوبـاوه هــا

می زنـد نقـش ونگیـن احمـری

شوق زر در قلـب تاریکان ربـود

گوشوار از گـوش طفل مضطـری

خستـه از جـور ستمکـاران دون

دیده گریان اسـت گل نیلوفـری

می دهند با نوک انگشتان نشان

رأس بابا را به ضرب خنجری

کینـه تـوزان پلیـد ددمنـش

در جواب گـریـه های دختری

یا محمد بین چه ها شد باحسین

رفته از یاد عرب احسـانگـری

کف زنان بر طبل شادی می زنند

کوفیان سرمست ازاین غارتگری

هلهله در لشکر ظلمت بپاسـت

می دهند بر قاتلین  سیم و زری

حیف و صد حیف و دریغا برلبست

خیـزد آتـش از دل پـر اخگـری

کی توانـد شرح  این ماتـم دهد

خون چکـد از دیدگان سـروری


منبع : محمدرضا سروری
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

نمی دانم چه گفت عباس با آب از علی مطهری
با همیشه ‏ی نمازبه پیشگاه «ابو ثمامه» از جواد ...
برای خاطرم غم آفریدند از بیدل دهلوی
چشم مشک‏ از عمان سامانی‏
ترکیب هفت بندی عاشورایی از مـحـمـّدعـلی حـزین ...
گهواره های درد از حسنا محمد زاده
دختر قصه از حسن اسحاقی
زبان حال امام حسین با زینب درغم عباس از غلامعلی ...
چشمهای خرابه روشن شد ازسید مسیح شاه چراغی
صدایم کاش می کردی، که از ماندن بپرهیزم از رضا ...

بیشترین بازدید این مجموعه

برای خاطرم غم آفریدند از بیدل دهلوی
مانده بودم، غیرت حیدر به فریادم رسید ازعلیرضا ...
عطش‌ و عشق‌ ازعبدالرحیم سعیدی راد
این سینه گرم داغ سکوت است ازمحمود حبیبی کسبی
مشتاقمت ای مردی ای بوسه‌ی بی‌خنجر از علیرضا ...
آن نخل به خون طپیده را،می بوسید از محمدرضا سهرابی ...
روزیست اینکه حادثه کوس بلازده‌ست از وحشی بافقی
نمی دانم چه گفت عباس با آب از علی مطهری
آيت سبحان
با همیشه ‏ی نمازبه پیشگاه «ابو ثمامه» از جواد ...

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^