پيامبر صلى الله عليه و آله سيزده سال در اوج مشكلات در مكه بودند، زنانِ مؤمن را مى گرفتند و با طناب به شتر مى بستند. شتر را در بيرون مكه و در سنگلاخ ها رم مى دادند تا بدن آنان ذره ذره مى شد و چيزى از آن نمى ماند. با مردان هم همين كار را مى كردند. ريگ ها را در آتش مى ريختند، داغ مى شد، مردم مؤمن را عريان و طناب پيچ مى كردند و روى ريگ ها مى غلتاندند.
پيغمبر صلى الله عليه و آله و يارانش را كه حضرت خديجه عليها السلام هم بين آنها بود، هزار شبانه روز در شعب ابى طالب حبس كردند. نان و آب نداشتند، مردم با آنها معامله، خريد و فروش نمى كردند. ابوطالب عليه السلام مورد احترام اهل مكه بود، نيمه هاى شب، پابرهنه، به دور از چشم دشمن از شعب بيرون مى رفت و يك مقدار نان خشك و مشك آبى تهيه مى كرد و براى انسان هاى در شعب ابى طالب مى آورد.
گاهى چهل يا پنجاه نفر يك نان يا خرما سهم آنها مى شد. اگر در حل مشكل عجله مى كردند، هرگز موفق نمى شدند. زيرا عجله در اين بود كه پيغمبر صلى الله عليه و آله سران مكه را بايد دعوت مى كرد و مى گفت: ما با شما سازش مى كنيم. من براى اسلام تبليغ نمى كنم. آنها هم مى گفتند: پس از شعب مى توانيد بيرون بياييد.
منبع : پایگاه عرفان