عَنِ الْحارِثِ بْنِ الْمُغَيْرَةِ قالَ:
سَمِعْتُ أبا عَبْدِاللّهِ عليه السلام يَقُولُ: إيَّاكُمْ إذا أرادَ أَحَدُكُمُ أنْ يَسْئَلَ مِنْ رَبِّهِ شَيْئاً مِنْ حَوائِجِ الدُّنْيا وَالْاخِرَةِ حَتّى يَبْدَءَ بِالثَّناءِ عَلَى اللّهِ عزَّوَجَلّ وَالْمَدْحِ لَهُ وَالصَّلاةِ عَلَى النَّبىِّ ثُمَّ يَسْئَلُ اللّهَ حَوائِجَهُ .
حارث بن مغيره مى گويد: حضرت صادق عليه السلام فرمود: مبادا چون يكى از شما بخواهد از پروردگار خويش چيزى از حاجات دنيا و آخرت مسئلت كند، بدان مبادرت ورزد، مگر به ستايش او و صلوات بر پيامبر دعايش را آغاز كند، سپس حاجات خود را بخواهد.
محمد بن مسلم گويد: حضرت صادق عليه السلام فرمود:
همانا در كتاب اميرالمؤمنين عليه السلام است كه ستايش پيش از درخواست است، پس هرگاه خداى عزوجل را خواندى و به درگاهش دعا نمودى او را تمجيد كن، عرض كردم چگونه تمجيدش كنم فرمود: مى گويى:
يا مَنْ هُوَ أقْرَبُ إلَىَّ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ، يا فَعَّالًا لِما يُريدُ، يا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ، يا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأعْلى ، يا مَنْ هُوَ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَىْ ءٌ .
اى كسى كه از رگ گردن به من نزديك ترى، اى كسى كه هر چه را بخواهى انجام دهى، اى كسى كه ميان مرد و دلش حائل شوى و اى كسى كه در برترين نظر اندازهايى و اى آن كه به مانندش چيزى نيست.
علامه مجلسى رحمه الله در شرح: يا مَنْ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ چند وجه فرموده:
اول: اين كه كنايه از نزديكى خداوند به بندگانش مى باشد؛ زيرا كسى كه حائل بين دو چيز شد، بدان چيز نزديك تر از ديگر است.
دوم: اشاره به اين است كه او بر مكنوناتى از دل ها آگاه است كه شايد صاحبان آن ها از آن بى خبر باشند و در روايتى هست كه فرمود: معناى اين جمله اينست كه دل ها نتوانند چيزى را از خداوند مخفى و پنهان دارند.
سوم: يعنى به وسيله مرگ بين انسان و دلش جدايى اندازند و اين جمله دعا براى وادار كردن مردم است به اين كه به پاك كردن دل هاشان مبادرت ورزند، پيش از آن كه خداوند به سبب مرگ بين آن ها و دل هاشان جدايى اندازد.
چهارم: كنايه از اين است كه مالك دل ها خداست، هر تصميمى كه بندگان گرفته باشند، به هم زند و مقاصد آن را تغيير دهد و دل را به حالات مختلف بگرداند، از ذكر به فراموشى و از فراموشى به ذكر، از ترس به آسودگى و از آسودگى به ترس و در حديث است كه دل مؤمن ميان دو انگشت اوست، به هر سو كه بخواهد بگرداند و در دعاست:
يا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ.
اى دگرگون كننده قلبها.
پنجم: آنچه از دو حديث از تفسير عياشى آمده، معنايش اين است كه حايل شود ميان انسان و ميان اين كه باطل را از حق تميز دهد.
«البته اين حالت در وقتى است كه گناه و بى حيايى عبد به حد نهايى رسيده و خود باعث محروميت از رحمت و عنايت حق شده باشد».
ششم: يعنى او را از آنچه در دلش نهفته است غافل كنى.
و در جمله:
يا مَنْ هُوَ بِالْمَنْظَرِ الْأعْلى .
اى كسى كه در برترين نظراندازها هستى.
فرموده: در قاموس گفته: «منظر» چيزى است كه بدان نگاه كنى و شايد حضرت عليه السلام مكانت و درجه رفيعه معنويه را به مكان هاى بلند ظاهرى تشبيه فرموده، پس اين يا كنايه از اطلاع او بر تمامى مخلوقات است؛ زيرا كسى كه در جاى بلندى بود، مشرف بر پايين آن است و اطلاع بر جوانب امر دارد و يا كنايه از تسلط و اقتدار او بر ممكنات است و يا كنايه از نرسيدن خردها و انديشه ها به ساحت معرفت اوست و محتمل است، «منظر» از نظر به معناى فكر باشد، يعنى او بالاتر و برتر از اين است كه انديشه و افكار اين مخلوقات بسيار ضعيف به حضرت او برسد .
عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: إنَّما هِىَ الْمِدْحَةُ، ثُمَّ الثَّناءُ ثُمَّ الْإقْرارُ بِالذَّنْبِ ثُمَّ الْمَسْئَلَةُ إنَّهُ وَاللّهُ ما خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ إلّابِالْإقْرارِ.
حضرت صادق عليه السلام فرمود: جز اين نيست كه آداب دعا همان مدح و ستايش و اقرار به گناه است، آن گاه درخواست از خدا، به خدا قسم هيچ بنده اى از گناه بيرون نشده جز به اقرار به آن.