فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

عشق و محبت ثمره هدايت‏

 

منابع مقاله:

کتاب : عرفان اسلامى جلد سه        

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

انسان وقتى از بركت فكر و انديشه، در خود و احوالش و در عاقبت كارش، به عروة الوثقاى هدايت متصل شد و به صحنه پرشور نبوت و ولايت با لطف الهى قدم گذاشت، تمام نيرو و قوا و استعدادهاى خود را به تصرف امر و نهى مولا در مى آورد و اين راه را با پاى جان مى پيمايد و سعى مى كند از آنچه كه دوست نمى پسندد دور بماند و هرچه را كه مولا مى خواهد انجام دهد؛ اين زمان است كه- به فرموده قرآن- درهاى بركات آسمان و زمين به روى او باز مى شود و جذبه هاى خاص الهى خانه دلش را روشن مى كند و جلوه معشوق در آيينه صاف قلب و جان او باعث مى شود كه نور عشق به حق در دلش روشن شود و هر لحظه كه بر او بگذرد آتش اين عشق تيزتر و سوزنده تر گشته تا او را به مقام نيستى و فنا بكشاند و همه وجودش جلوه اوصاف و اسماى معشوق گردد.

عشق و محبت كه نتيجه هدايت است و به فرموده قرآن مجيد [يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ ] «1» طرفينى است، هم از جانب حق متوجه عبد است و هم از جانب عبد متوجه حق، يكى از عالى ترين و مهم ترين و بلكه بالاترين احوال سالك و عارف است و از مهم ترين مبانى هدايت و عرفان اسلامى است.

عشق، ذاتاً از مواهب الهى است نه از مكاسب بشرى؛ زيرا نتيجه كوشش عبد در راه خداست كه خداوند به مزد آن كوشش به عبد عطا مى كند و همان طور كه عشق و نور محبت موهبتى الهى است، اگر جمله كاينات فعاليت خود را متمركز در خاموش كردن آن كنند. از آن عاجز خواهند ماند.

عشق، بزرگ ترين سرّ و رمز الهى است و تمام مذاهب و مسالك حق و كتب آسمانى زاييده آن است و به جز بناى محبت هيچ بنايى خالى از خلل نيست.

هرچه بر بنيان عشق و محبت استوار باشد، حقيقت است و هرچه غير آن است وسوسه و قيل و قال و مايه تفرقه و جنگ و جدال است.

طفيل هستى عشقند آدمى و پرى

 

ارادتى بنما تا سعادتى ببرى «2»

     

با قدرت جاذبه عشق است كه عارف از قيد هستى رهايى يافته به درياى فقر و نيستى اتصال پيدا مى كند و در حقيقت مستغرق، به عالم پرارزش وصل مى شود، مقامى كه قرآن از آن تعبير به مقام قرب كرده است.

مولانا در وصف اين محبت مى گويد:

از محبت تلخ ها شيرين شود

 

از محبت مس ها زرين شود

از محبت دُردها صافى شود

 

وز محبت دَردها شافى شود

     

از محبت خارها گل مى شود

 

وز محبت سركه ها مُل مى شود

از محبت دار تختى مى شود

 

وز محبت بار بختى مى شود

از محبت سجن گلشن مى شود

 

بى محبت روضه گلخن مى شود

از محبت نار نورى مى شود

 

وز محبت ديو حورى مى شود

از محبت سنگ روغن مى شود

 

بى محبت موم آهن مى شود

از محبت حزن شادى مى شود

 

وز محبت غول هادى مى شود

     

از محبت نيش نوشى مى شود

 

وز محبت شير موشى مى شود

از محبت سقم صحت مى شود

 

وز محبت قهر رحمت مى شود

از محبت مرده زنده مى شود

 

وز محبت شاه بنده مى شود

     

 

هدايت، بالاترين نعمت خدا

 

انسان والا انسانى است كه در تمام برنامه هاى حيات داراى محاسبه باشد؛ در آيات قرآن و روايات مهم اسلامى، از انسان دعوت شده كه در تمام برنامه ها اهل حساب باشد، محاسبه مسائل زندگى و واقعيت ها، از آدمى موجودى منظم و پرمنفعت خواهد ساخت.

انسان قبل از ورود به هر كارى، اگر نسبت به آن كار و نتيجه آن در زندگى حسابگر باشد، كم تر زيان خواهد ديد و شايد بتوان گفت: دامنش به ضرر و خسارت آلوده نخواهد شد.

از مراحلى كه انسان واجب است به محاسبه برخيزد، مسئله نعمت هاى خدادادى است، فكر كند و محاسبه نمايد كه پروردگار مهربان چقدر نعمت، اعم از مادى و معنوى نصيب او كرده و اين نعمت هاى ظاهرى و باطنى را براى چه هدفى در اختيار انسان قرار داده است؟

از طريق محاسبه نعمت ها آدمى به ميدان شكر منعم مى رسد و هر نعمتى را براى اداى شكر واقعى در همان جايى مصرف مى كند كه ولى نعمت از او خواسته.

آنان كه نسبت به نعمت ها اهل محاسبه نيستند، نعمت را در غير محل خودش مصرف مى كنند و گناه و عصيان و تخلف و تمرّد هم غير از مصرف كردن نعمت در جاى ديگر چيزى نيست.

اين كه مى گويند: قدر نعمت را بدانيد، معنايش اينست كه نعمت را در همان جايى خرج كنيد كه خداوند فرمان داده است.

مسئله خرج كردن نعمت به جاى خودش آن قدر مهم و با عظمت است كه اكثر مردم از جاده آن منحرفند تا جايى كه خداوند در قرآن مجيد مى فرمايد:

[وَ قَلِيلٌ مِنْ عِبادِيَ الشَّكُورُ] «3».

و از بندگانم اندكى سپاس گزارند.

انسان وقتى در آيات قرآن و معارف اسلامى و اوضاع و احوال مردم جهان دقت مى كند، به اين نتيجه مى رسد كه در ميان نعمت هايى كه خداوند به انسان عنايت فرموده، هيچ نعمتى بالاتر و پر ارزش تر از نعمت هدايت نيست.

شما بين اهل هدايت و ضلالت از نظر اخلاق و عمل و راه و روش بسنجيد و ببينيد چه اندازه بين اين دو طايفه فرق است!

اهل ضلالت از هر حيوانى شريرتر و درنده تر و پليدترند، اهل هدايت يك پارچه نور و فضيلت و بزرگوارى و كرامت اند.

سرحلقه اهل هدايت، انبيا و امامان عليهم السلام و اولياى حقّند و بعد از آن بزرگواران اهل ايمان در دوره تاريخ حيات، شما اعمال و كردار و اخلاق اين انسان ها را با كسانى كه در مقابل اينان قرار داشتند، بسنجيد و سپس قضاوت كنيد كه در ميان نعمت ها، نعمت هدايت از چه جايگاه بلندى برخوردار است.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- مائده (5): 54.

(2)- حافظ.

(3)- سبأ (34): 13.

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

چون میر کربلا به صف کربلا رسید از عباس حسینی (ذاکر)
خطر براى وجهه ى اسلام بود
مدارا با بدهکار
امام سجاد (ع)احساس گناه را در دل مردم بر می افروخت
تربیت شاگردان مجاهد
هدایت خلق به رهبران راستین اسلام
امام سجاد (ع) و نهضت عاشورا
چهل حدیث گهربار از حضرت زین العابدین‏
كم صبرى‏
ظهور صفات اسلامى

بیشترین بازدید این مجموعه

خیر از منظر قرآن کریم
هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
سخنی کوتاه در فضیلت ماه های سه گانه (رجب - شعبان - ...
مال حلال و حرام در قرآن و روايات‏
پروانگان حریم معصومه(س)
اهمیّت اُنس با قرآن
تولی و تبری در قرآن مجید
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^