فارسی
پنجشنبه 13 دى 1403 - الخميس 1 رجب 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

نمونه‏اى از زندگى انسان در مغرب زمين‏

 

در كارخانه هاى مغرب زمين، كارگر روزى چهل دلار مزد مى گيرد، و در همان حال، كارخانه دار ديگرى پيشنهاد 45 دلار به او مى دهد و او استعفاى خود را كاردر كارخان قبلى مى نويسد. فردا صبح كه او مى خواهد به كارخانه جديد برود و هنوز به استخدام آن در نيامده است، در بين راه تصادف مى كند و پايش معيوب مى شود. او براى اين كه جراحى شود، احتياج به پول پيدا مى كند، ولى او نمى تواند نزد كارخانه دار اولّى برود و بگويد مثلًا صد هزار تومان به من بده كه پيش تو سى سال كار كرده ام؛ عمر، چشم و گوش خود را براى شما گذاشته ام، و حالا كه تصادف كرده ام. براى اين كه او خواهد گفت: تا روزى كه شما براى من كار مى كردى، وظيف من، رسيدگى به شما بود، امّا الان كه كارگر من نيستى، اگر معيوب هم بشوى، يا زن و بچه ات از گرسنگى بميرند، و يا بچه هايت يتيم گردند، به من ربطى ندارد. آن ها اين بى عاطفگى را نسبت به فرزندان خود هم دارند. وقتى دختران و پسرانشان به سن معينى مى رسند، آن ها را بيرون مى كنند و مى گويند، ديگر شما به ما ربطى نداريد، و اصلًا حق نداريد به خانه هاى ما بياييد؛ هم چنين فرزندانشان هم نسبت به پدر و مادر خود اين بى عاطفگى را دارند. وقتى كه بيمارستان به بچه ها اعلام مى كند، پدرتان در دالان مرگ است، خرج جنازه كشى را به دفتر بيمارستان مى دهند و مى روند و ديگر به سراغ پدر محتضر نمى آيند. آن جا عاطفه، انسانيت و محبت هيچ معنايى ندارد؛ آن جا انسان ابزارِ ماشين است، و بدبختانه ما هم كم كم داريم اين گونه مى شويم و ابزار و نوكر ماشين مى گرديم؛ ما هم داريم عواطف خود را از دست مى دهيم، و هر مقدار كه اين سرمايه هاى عالى انسانى مان كم بشود، گرفتارى هاى مان بيش تر مى شود؛ زندگى مان تبديل به قفس مى شود، و هر مقدار كه پر بزنيم، پر، سر و دلمان مى شكند و زندگى مان خراب مى شود و ناراحت، متأثر، گوشه گير، بدبين، نااميد و مأيوس مى شويم و به كاينات بد مى گوييم و دست به خودكشى مى زنيم. ما بايد برويم با پروردگار خود آشتى كنيم. ما چرا خودمان را حبس كرده ايم؟ چه كسى گفته ما بايد ابزار ماشين باشيم؟ ما نبايد اسم اين بى عاطفگى ها را تمدّن بگذاريم. اسم اين بى عاطفگى ها، تجدّد منهاى تمام شؤون انسانيت است. ما بايد تمام شؤون زندگى را به نام آدميت نامگذارى كنيم، و اسم چنين رسيدگى ها را پرورش مورچه اى بناميم. در اين پرورش، چوپان هاى مورچه ها شته ها را پرورش مى دهند، براى اين كه از گوشتشان استفاده كنند. ولى چنين سوءاستفاده اى در منطق آدميت نيست.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

احسان به اقوام‏
حقيقت چهارم: روزه، اعلان محبت واقعى به خداوند
قم - بيت مرحوم آيت الله العظمي بروجردي - جلسه دوم
شگفتی‌های دیگری در خلقت انسان
1 ـ « خُذِ الْعَفْوَ »
داستان عيسي (ع) و قرية ويران شده
اهل ايمان و گناه كبيره‏
تهران_ حسینیه همدانیها رمضان 94 سخنرانی یازدهم
ایمان و آثار آن - جلسه بیست و یکم - (متن کامل + ...
داستانى درباره صبر در برابر فقر

بیشترین بازدید این مجموعه

منش و اخلاق امام سجاد عليه السلام‏
عذاب، نتيجه گناهان
مالك و مملوك‏
هدف خلقت از زبان امام على عليه السلام‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
عالم تكوين و عالم تشريع
ايفاى اجر به مؤمنان صالح
وضعيت گناهكاران در قيامت
شرایط ورود به فضای رحمت
معنا و فلسفۀ عبادت

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^