فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 0

من و عمل حرام؟

 

نوشته اند: در بنى اسرائيل زنى زناكار بود، كه هركس با ديدن جمال او، به گناه آلوده مى شد! درب خانه اش به روى همه باز بود، در اطاقى نزديك در، مشرف به بيرون نشسته بود و از اين طريق مردان و جوانان را به دام مى كشيد، هركس به نزد او مى آمد، بايد ده دينار براى انجام حاجتش به او مى داد!

عابدى از آنجا مى گذشت، ناگهان چشمش به جمال خيره كننده زن افتاد، پول نداشت، پارچه اى نزدش بود فروخت، پولش را براى زن آورد و در كنار او نشست، وقتى چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد كه اى واى بر من كه مولايم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با اين عمل تمام خوبى هايم از بين خواهد رفت!!

رنگ از صورت عابد پريد، زن پرسيد اين چه وضعى است. گفت: از خداوند مى ترسم، زن گفت: واى بر تو! بسيارى از مردم آرزو دارند به اينجايى كه تو آمدى بيايند.

گفت: اى زن! من از خدا مى ترسم، مال را به تو حلال كردم مرا رها كن بروم، از نزد زن خارج شد در حالى كه بر خويش تأسف و حسرت مى خورد و سخت مى گريست!

زن را در دل ترسى شديد عارض شد و گفت: اين مرد اولين گناهى بود كه مى خواست مرتكب شود، اين گونه به وحشت افتاد؛ من سال هاست غرق در گناهم، همان خدايى كه از عذابش او ترسيد، خداى من هم هست، بايد ترس من خيلى شديدتر از او باشد؛ در همان حال توبه كرد و در را بست و جامه كهنه اى پوشيد و روى به عبادت آورد و پيش خود گفت: خدا اگر اين مرد را پيدا كنم، به او پيشنهاد ازدواج مى دهم، شايد با من ازدواج كند! و من از اين طريق با معالم دين و معارف حق آشنا شوم و براى عبادتم كمك باشد.

بار و بنه خويش را برداشت و به قريه عابد رسيد، از حال او پرسيد، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهى گفت، عابد فريادى زد و از دنيا رفت، زن شديداً ناراحت شد. پرسيد از نزديكان او كسى هست كه نياز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادرى دارد كه مرد خداست ولى از شدت تنگدستى قادر به ازدواج نيست، زن حاضر شد با او ازدواج كند و خداوند بزرگ به آن مرد شايسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا كرد كه همه از تبليغ كنندگان دين خدا شدند!!

 

 


منبع : پایگاه عرفان
1
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

على را برايم توصيف كن‏
خانه‏اى دو در
مخالفت با هواى نفس اساس پاكى‏ها
حکایت ترجيح خدا بر همه چيز
چرا عذاب نازل نمى‏شود؟
امام سجاد عليه السلام و عبداللَّه مبارك‏
حلم آيت اللّه‏ اصفهانى
بلال حبشى‏
نشنيدى مريم چه گفت؟
در راه خدمت به خلق

بیشترین بازدید این مجموعه

ورود بر خداى كريم
عاطفه جانوران
خود را امتحان كنيم
حكايت گرگان و كرمان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
حکایتی از تب سوزنده
حکایت خدمت به پدر و مادر
مواردى از تاريخ اسلام‏
شاید عمل‌های من هم مثل این پارچه پر از عیب باشد!
بشارت آخرتى‏

 
نظرات کاربر

مهدی احمدی
آجرک الله
پاسخ
0     0
23 ارديبهشت 1392 ساعت 10:13 بعد از ظهر
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^