فارسی
جمعه 26 مرداد 1403 - الجمعة 9 صفر 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

دنيا از ديدگاه حكيمان و عارفان‏

حكماى الهى و عرفاى عاشق، يعنى آنان كه از علم گذشته و به معرفت رسيده اند و به تعبير ديگر، طعم شيرين حقيقت را چشيده اند، نسبت به دنيا نظرى جز نظر وحى و مبلغان رسالات حق ندارند.

اينان آنچه را بيان مى كنند، در حقيقت شرح و توضيحى بر معارف حقه الهيه است.

غزالى درباره دنيا مى گويد:

بدان كه دنيا منزلى است از منازل راه دين؛ وراه گذارى است مسافران را به حضرت حق تعالى و بازارى است آراسته، بر سر باديه نهاده، تا مسافران از وى زاد خود بر گيرند.

و دنيا و آخرت عبارت است از دو حالت:

آنچه بيش از مرگ است و آن نزديك تر است، آن را دنيا گويند.

و آنچه پيش از مرگ آن را آخرت گويند و مقصود از دنيا، زاد آخرت است كه آدمى را در ابتداى آفرينش ساده آفريده اند و ناقص ولكن شايسته آن كه كمال حاصل كند و صورت ملكوت را نقش دل خويش گرداند، چنان كه شايسته حضرت الهيت گردد.

بدان معنى كه راه يابد، يا يكى از نظارگيان جمال حضرت باشد و منتها سعادت وى اين است و بهشت وى اين است و وى را براى اين آفريده اند و نظارگى نتواند بود تا چشم وى باز نشود و آن جمال را ادراك نكند و آن به معرفت حاصل آيد و معرفت جمال الهيت را، كليد معرفت عجايب صنع الهى است و صنع الهى را كليد اول اين حواس آدمى است و اين حواس ممكن نبود الا در اين كالبد مركب از آب و خاك، پس بدين سبب به عالم آب و خاك افتاد تا اين زاد برگيرد.

و معرفت حق تعالى حاصل كند به كليد معرفت نفس خويش و معرفت جمله آفاق كه مدركست به حواس.

تا اين حواس با وى مى باشد و جاسوسى وى مى كند، گويند: وى را كه در دنياست.

و چون حواس را وداع كند و وى بماند و آنچه صفت ذات وى است، پس گويند: وى به آخرت رفت، پس سبب بودن آدمى در دنيا اين است.

اين گفتار حكيمانه و پسنديده را خوانديد، يك بار هم در مفاهيم عالى آن دقت كنيد، ببينيد به نظر پاك دلان و اهل بصيرت، دنيا براى انسان بهترين جايگاه، جهت به دست آوردن رشد و كمال و تحصيل معارف و ساختن آخرت و در نتيجه، محل رسيدن به مقام قرب و وصال حضرت اوست.

اين است حقيقت دنيا و اين است درك اهل دل از اين حقيقت كه دنيا خانه معرفت، محل كسب فضيلت، مدرسه تربيت، مركز رشد و كمال و منزلگاه يافتن دوستانى حقيقى چون انبيا و اوليا و حكيمان و عارفان است و در حقيقت، سكوى پرتاب جان به مقام قرب و منزل قدس و پيشگاه مقدس حضرت ربوبى است.

لحظه لحظه اين گونه اقامت در دنيا آن چنان با ارزش است كه حسابگران عالم از فهم عمق اين ارزش عاجزند.

با توجه به حقيقت دنيا به ديدار وجه حق با چشم دل موفق گشت.

اى خدا اين وصل را هجران مكن

 

سر خوشان عشق را نالان مكن

باغ جان را تازه و سر سبزدار

 

قصد اين مستان و اين بستان مكن

     

در هر صورت اينجا جاى حسد، كبر، نخوت، غرور، سركشى، بغى، فحشا، ظلم، زورگويى، دروغ، بهتان، غيبت، عيب جويى، درّندگى، حيوانيت، شيطنت، پستى، ذلت، دنائت و كسالت نيست.

دنيا محل معرفت، علم، تقوا، حقيقت، اصالت، شرف، غيرت، مروت، وجدان، شرافت، كرامت، درستى، صدق، عدل و خير است.

چون به رذايل آلوده شوى و در نتيجه به حق خود و حقوق ديگران تجاوز كنى، دنيايت بسيار بد و مذموم است و چنين دنيايى از نظر وحى و عرفان و حكمت، مردود است.

چون به فضايل آراسته گردى و به خاطر آن، جانب حق خود و حقوق ديگران نگهدارى، دنيايت دنيايى بسيار خوب و چنين دنيايى مقبول حق و انبيا و امامان و حكيمان و عارفان است.

غزالى گفتارش را بدين گونه ادامه مى دهد:

پس وى را «يعنى انسان» در دنيا به دو چيز حاجت است، يكى آن دل را از اسباب هلاك نگاه دارد و غذاى وى حاصل كند و ديگر آن كه تن را از مهلكات نگاه دارد و غذاى وى حاصل كند.

و غذاى دل، معرفت و محبت حق تعالى است كه غذاى هر چيزى مقتضى طبع وى باشد كه خاصيّت وى بود و از پيش پيدا كرده آمد كه خاصيّت دل آدمى اين است و سبب هلاك وى آن است كه به دوستى چيزى جز حق تعالى مستغرق شود و تعهد تن براى دل مى بايد كه تن فانى است و دل باقى و تن دل را هم چون اشترست حاجى را، در راه حج كه اشتر براى حاجى بايد نه حاجى براى اشتر و اگر چه حاجى را به ضرورت، تعهد اشتر بايد كرد به علف و آب و جامه، تا آن گاه كه به كعبه رسد و از رنج وى برهد، ولكن بايد تعهد اشتر به قدر حاجت كند، پس اگر همه روزگار در علف دادن و آراستن و تعهد كردن وى كند، از قافله باز ماند و هلاك شود، هم چنين آدمى اگر همه روزگار در تعهد تن كند تا قوت وى بجاى آرد و اسباب هلاك از وى دور دارد، از سعادت خويش باز ماند.

و حاجت تن در دنيا سه چيز است، خوردنى براى غذاست و پوشيدنى و مسكن براى سرما و گرما تا اسباب هلاك از وى باز دارد، پس ضرورت آدمى از دنيا براى تن بيش از اين نيست، بلكه اصول دنيا خود اين است و غذاى دل معرفت است و هر چند بيش باشد بهتر و غذاى تن طعام است و اگر زيادت از حد خويش بود، سبب هلاك گردد، اما آن است كه حق تعالى شهوتى بر آدم موكل كرده است تا متقاضى وى باشد در طعام و مسكن و جامه، تا تن وى كه مركب وى است، هلاك نشود.

و آفرينش اين شهوت چنان است كه بر حدّ خود نايستد و بسيار خواهد و عقل را بيافريده است تا وى را بر حد خويش بدارد و شريعت را بفرستاده است بر زبان انبياء عليهم السلام تا حدودى پيدا كند، ليك اين شهوت به اول آفرينش بنهاده است در كودكى كه به وى حاجت بود و عقل از پس آفريده است، پس شهوت از پيش جاى گرفته است و مستولى شده و سركشى همى كند، عقل و شرع پس از آن بيامد تا همگى وى را به طلب قوت و جامه و مسكن مشغول نكند و بدين سبب خود را فراموش نكند و بداند كه اين قوت و جامه براى چه مى يابد و وى خود در اين عالم براى چيست؟ و غذاى دل كه زاد آخرت است فراموش نكند، ابو حامد پس از توضيح انواع صناعات و معاملات و مشغوليّت هاى مادى مى گويد:

پس بدين وجه مشغله هاى دنيا بسيار شد و در هم پيوست و خلق در ميان آن خويشتن را گم كردند و ندانستند كه اصل و اول اين همه سه چيز بيش نبود، طعام و لباس و مسكن، اين همه براى اين سه مى بايد و اين سه براى تن مى بايد و تن براى دل مى بايد تا مركب وى باشد و دل براى حق عزوجل مى بايد، پس خود را و حق را فراموش كردند، مانند حاجى كه خود را و كعبه را و سفر را فراموش كند و همه روزگار خويش با تعهّد اشتر آورد.

پس دنيا و حقيقت دنيا اين است كه گفته آمد، هر كه در وى بر سر پاى و مستوفر نباشد، چشم بر آخرت ندارد و مشغله دنيا بيش از قدر حاجت درپذيرد، وى دنيا را نشناخته باشد و سبب اين جهل است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله گفته است:

دنيا جادوتر است از هاروت و ماروت، از وى حذر كنيد .

و چون دنيا بدين جادويى است، فريضه باشد مكر و فريفتن وى را بدانستن و تمثال كار وى خلق را روشن كردن، پس اكنون وقت آن است كه مثال هاى وى بشنوى:

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

برنامه سخنراني استاد انصاريان نيمه خرداد در ...
نفس و هفت مرحله آن
خاطرات حضرت استادحسین انصاریان
عقل تعدیل کننده غریزه
ناخشنودى از آفرینش خود
شرح دعاي كميل
حكمت در روايات‏
قضاوت سيد على شوشترى‏
برنامه سخنرانی های استاد حسین انصاریان/ سوم ماه ...
سامانه پيام كوتاه دارالعرفان الشيعي

بیشترین بازدید این مجموعه

از شبنم عشق خاک آدم گل شد
عقل تعدیل کننده غریزه
على(علیه السلام) ونیازمند
حب دنیا
شرح دعاي كميل
خاطرات حضرت استادحسین انصاریان
عبد شاكر ، راضى به فعل حق
حكمت در روايات‏
زكات زبان‏
نیایش هنگامى شكوه ازستم و ستمگر

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^