مى گويد: به نيشابور برگشتم. صاحب پول ها و پارچه ها آمدند، همه را پس دادم و به خانه اين خانم رفتم. همه جريانات را به او گفتم، گفت: چشم. نوزده روز ديگر من نزد حضرت زهرا عليهاالسلام مى روم؟ !
جنازه اش را رو به قبله گذاشتند، جمعيت ايستاد، مى گويد: من ديدم حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام سوار بر شتر رسيد، مردم نمى ديدند، اما من ديدم. آمد
جلوتر از همه، با اشك چشم نماز خواند. نماز كه تمام شد، فقط به من رو كرد و آهسته گفت: اين جريان را فقط به دوستان و شيعيان بگو: بر من و امامان بعد از من لازم كرده اند و ما ناچاريم كه بر جنازه شما نيز بياييم و نماز بخوانيم. چه كسى مى آيد به جنازه ما نماز بخواند؟ امام زمان عليه السلام.
خوب است كه ما در دين بمانيم، گناه نكنيم، تا وقتى مرديم، امام زمان عليه السلام بالاى سر جنازه ما بيايد و بفرمايد:
« اللهم اغفر لهذا الميت »
آن گاه در برزخ چه كسى جرأت دارد كه به ما دست بزند؟
منبع : پایگاه عرفان