فارسی
يكشنبه 16 ارديبهشت 1403 - الاحد 25 شوال 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

اخذ و عطاى نادرست‏

مسئله مال دوستى و عشق به درهم و دينار فطرى هر انسان است و اگر محبت به مال دنيا نبود، نظام زندگى بشرى از هم مى‏گسست، چيزى كه هست اگر محبت به مال مقيّد به بازدارنده‏هاى الهى از قبيل ورع و تقوا و قوانين حلال و حرام خدايى نباشد آدمى را دچار مرض بسيار خطرناك استكبار، استغنا و طغيان خواهد كرد و در جوّ اين امراض است كه آدمى تبديل به غول وحشت‏آورى شده و دچار تجاوز و ياغى‏گرى و پايمال كردن حقوق انسان‏ها در همه شؤون حيات خواهد شد.
اخذ و عطاى نادرست‏

انسان در درجه اوّل بايد تمام سعى و كوشش او بر اين باشد كه از راه مشروع:

دامدارى، كشاورزى، صنعت، تجارت و شؤون اين چهار اصل، به كسب مال بپردازد و در خرج مال هم قوانين الهى را مراعات كند.

دارنده مال و يا خواهنده مال اگر عامل بيت المال است و يا عامل شخصى به حكم آيات و روايات بايد از اهليّت كامل و امانت و حفظ و صلاحيت علمى و بصيرتى برخوردار باشد.

كه اگر بيت المال دست اين گونه افراد باشد و يا مال و ثروت در اختيار چنين انسان هايى قرار گيرد. استعدادها به كار مى افتد و ارزش ها ظاهر مى شود و هنر انسان بودن اوج مى گيرد، تا جايى كه كشور نمونه بهشت و ملّت نمونه ملايكه الهى مى گردند.

مسئله به دست آوردن مال اگر از طريق غير حق صورت گيرد، زيان هاى غير قابل جبران براى فرد و جامعه به بار مى آورد.

شهوت پول پرستى از بدترين موانع در راه رشد و تكامل و سعادت و تعالى انسان است.

مال و ثروت و عشق به پول گاهى منبع طغيان هواها و غرايز و اميال و خودخواهى هاست، به صورتى كه انسان را به هلاكت انداخته و راه نجات را بر وى مسدود مى كند.

در صدر اول اسلام پس از انحراف خسارت بارى كه در مسئله خلافت به وجود آمد و دست پاك ترين و امين ترين و آگاه ترين امت، يعنى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام از مقام الهى و خداييش كه پيامبر صلى الله عليه و آله مأمور ابلاغ آن بود از حكومت قطع شد، ثروت بى حسابى كه از فتح بلاد در اختيار مردم و بيت المال قرار گرفت و اخذ و عطاهاى نابجايى كه انجام گرفت بلاهايى به سر قرآن و حديث و مملكت و ملّت و تربيت و اخلاق و عقايد آورد كه بدون شك تا بر پا شدن صبح محشر قابل جبران نيست.

من ريشه تمام اختلافات مسلمانان و بلاها و مصايبى كه در تمام شؤون زندگى، بعد از مرگ پيامبر صلى الله عليه و آله تاكنون به سر جامعه اسلامى آمده معلول همان اخذ و عطاى غلط مال مى دانم.

تحريف در تفسير آيات كتاب حق و به خصوص تحريف در حديث در سايه اخذ و عطاى خلفا و به خصوص بنى اميه و بنى عباس كه هر درهمش تيشه اى به ريشه حقيقت بود، پايه گذار مكتب ها و مسلك ها در برابر صراط مستقيم الهى در پوشش اسلام شد كه از اين رهگذر نه تعداد گمراهان تاكنون بر ما معلوم است و نه ضربه هاى مادى و معنوى و تربيتى كه بر پيكر انسان وارد آمد بر ما روشن است.

امامان معصوم و راستين كه امامتشان انتخاب خدا بود و رسول حق مأمور ابلاغ آن خانه نشين شدند، ستم پيشگان بر تمام شؤون حيات مردم حاكميت يافتند، بازرگانان حديث چهره هاى پاك را به تهمت گرفتند و ناپاكان را پاك جلوه دادند، قرآن را بر اساس ميل خطرناك ترين افراد اموى و عباسى تفسير كردند و به نفع آنان هزاران حديث جعل نمودند، اولياى الهى هم چون ابوذرها و حجرها و رشيدها و ميثم ها و كميل ها و سعيدها تبعيد شده و عاقبت بر دار شهادت رفتند و حكم بن عاص ها و مروان ها و... كه تبعيدشدگان خدا بودند به مدينه بازگشته و همه كاره اسلام شدند، اطفال اموى در گهواره هاى بند طلا خوابانده شدند و مردان و زنان و كودكان الهى در سرزمين كربلا نشسته و گرسنه با فجيع ترين وضعى به شهادت رسيدند.

زندان هاى معاويه و يزيد و مروان و عبدالملك و هشام و وليد اموى و مهدى و هادى و هارون و مأمون و متوكل عباسى از اهل حقيقت پر بود و آنان به جرم ايمان و آگاهى از قرآن زير بدترين شكنجه ها بودند، ولى در رأس دستگاه هاى دولتى بى دينان واقعى با پول بيت المال و عطاهاى بيجا مشغول كندن درخت اسلام از ريشه بودند.

قاضيان آلوده، روحانى نمايان فاسد، وعاظ السلاطين، دبيران و معلمان شكم پرست با اخذ پول كلان از بانيان فساد و تباهى، دو اسبه به هدم بنيان اسلام تاختند.

پول آرى! پول، اخذ و عطا آرى! اخذ و عطا چه بلاها كه بر سر پاكان و مظلومان و نيكان و اولياى حق و انبيا و امامان و كتب آسمانى و حديث نياورد.

اگر پول دست پاكان بود و يا گيرندگان مال از پاكان بودند اسلام و ملّت اسلام به اين همه تفرقه و جدايى و مصيبت دچار نمى شد.

دولت هاى به ظاهر اسلامى امروز كه ننگ تاريخ هستند با دادن و گرفتن پول، آن هم از جيب مردم و حق مردم و نفت و معادن مردم و بيت المال مردم چه مى كنند، چه روابط نامشروعى كه با استعمار و سازمان هاى جاسوسى ندارند، چه سرها كه از تن جدا نمى كنند، چه پاكانى را كه از صحنه حيات نمى رانند، چه سفره هايى كه از فساد و شهوت پهن نمى كنند، چه جنايت ها كه به بار نمى آورند و چه خيانت ها كه مرتكب نمى شوند؟!!

عمّال اينان كه با اخذ ثمن نجس به دين فروشى و غيرت فروشى و از دست دادن شرف انسانى مشغولند چه ظلم ها كه نمى كنند و چه جاسوسى ها كه بر عليه ملت هاى مظلوم نمى نمايند؟!

درباره اين چنين پول كه كثيف ترين پول و نجس ترين مال است در «مقامات حميدى» آمده:

اى طلعت تو نحس تر از صورت زحل

 

وى خوى تو نفايه «1» ولى نيك تو بدل

احباب را ز مهر تو با يك ديگر نفاق

 

زهاد را زعشق تو با يك ديگر جدل

هر مرد را تويى به هوا سايق قضا

 

مر خلق را تويى به هوس رهبر اجل

     

 

دلبند بى ثباتى و دلدار شوم پى

 

محبوب بى وفايى و مرغوب مبتذل

مسجود احمقان شده چون نار و چون صليب

 

معبود ابلهان شده چون لات و چون هبل

در چشم اهل دانش و در دست اهل عقل

 

بى وزن هم چو بادى و چون خاك بى محل «2»

     

در گير و دار اين اخذ و عطاهاى نامشروع كه هدفى جز هدم اسلام و آثار آن نداشت اگر ائمه معصومين عليهم السلام از على عليه السلام تا امام عصر و ياران با وفايشان به فرياد اسلام نمى رسيدند و اگر بزرگان دين شيعه از جاده تبعيد و شهادت و رنج و زحمت و خون نمى گذشتند، امروز و فردا از اسلام جز اسمى باقى نبود و باور كنيد كه همان اسم خشك هم از دين خدا باقى نمانده بود و به عمر پر بركت دين خاتمه داده مى شد، از اين جهت امام صادق عليه السلام در اين فصل مسئله اخذ و عطا را متذكر شده و مى فرمايد:

هر كس گرفتن چيزى از مردم در نزدش محبوب تر از بخشش باشد مغبون است، چه او منفعت دنيا را بر اثر غفلت از بخشش و عطاى در راه خدا كه نفع آخرت است بهتر دانسته است.

سزاوار است انسان آنچه را مى گيرد به حق و موافق شرع باشد و هرگاه مى بخشد در راه حق و به حق و از حق باشد.

چه بسا كه اخذ كننده در برابر اخذش دينش را معامله مى كند كه اين بدترين معامله است و چه بسا عطاكننده كه بر اثر عطايش در معرض سخط و غضب حضرت حق قرار مى گيرد كه مصداق اتم و اكمل اين جمله همان دستگاه هاى ستم و عمل كثيفشان هستند و در مرحله بعد آنان كه بدون استحقاق از خمس و زكات و صدقات استفاده مى كنند و يا اينگونه حقوق را در راه شهرت و شخصيت خود به افراد غير مستحق مى دهند.

 

اهل نجات در اخذ و عطا

سپس حضرت مى فرمايد:

من در اصل موضوع سخن ندارم، سخنم در اين است كه در اخذ و عطا اهل نجات كيانند و اهل هلاكت و بدبختى كدام طايفه اند؟

اهل نجات آنان هستند كه در اخذ و عطا جانب تقوا را رعايت مى كنند و به حبل ورع و پاكدامنى چنگ مى زنند.

امام صادق عليه السلام در دنباله روايت مى فرمايند:

مراتب آدمى در تقوا و ورع منقسم به دو قسم است: خاص و عام.

جماعتى در مسئله اخذ، كمال دقّت را به كار مى برند و تا صد در صد يقين به حلال بودن مال و مورد نداشته باشند از گرفتن امتناع مى ورزيدند و به وقت ضرورت هم به بيش از سد جوع و پوشش بدن روى نمى آورند.

و ديگر دسته اى هستند كه تنها به ظاهر مسئله اكتفا مى كنند و تفحّص زيادى نمى نمايند و همين كه بر حسب ظاهر علم به غصب و سرقت و حرمت ندارند اكتفا كرده و دست خويش را براى گرفتن دراز مى كنند.

 

ورع و عفت نفس

در ايّام تحصيل به وسيله يكى از نيك مردان كه دستش از مال دنيا تهى بود از فقر شديد خانواده محترمى باخبر شدم، به توسّط آن نيك مرد، ماه به ماه يا چند هفته به چند هفته كمك ناچيزى به آن خانواده مى كردم.

يك روز مبلغ بيست و پنج تومان كه در آن روز مخارج چند روز يك خانواده را اداره مى كرد براى آن خانواده به توسط آن مرد پاك فرستادم ولى پس از چند لحظه آن مقدار را برگرداند، در حالى كه مى دانستم با داشتن عايله سنگين به آن محتاج است، سبب برگشت دادن پول را از واسطه پرسيدم پاسخ گفت: سرپرست خانواده فقير گفت: من مخارج امروز و فردا را دارم اين مقدار پول را به كسى بدهيد كه خرج امروز و امشبش را ندارد.

راستى، پاكدامنى و ورع و عفت نفس و ديگر دوستى چه مى كند و چه نقش پاك و ارزنده اى را در زندگى ايفا مى نمايد.

اين گونه افراد داراى اخلاق حسنه و صفات پسنديده اند و همانانند كه خداى مهربان در قرآن مجيد از آن ها به عنوان اوليايش ياد فرموده است كه هدفى جز حق و حقيقت و صبر در برابر پيش آمدها براى كمال نفس ندارند و همينانند كه با تمام وجود به پيشگاه مقدس حضرت دوست عرضه مى دارند:

الهى به مستان ميخانه ات

 

به عقل آفرينان ديوانه ات

به ميخانه وحدتم راه ده

 

دل زنده و جان آگاه ده

دماغم زميخانه بويى شنيد

 

حذر كن كه ديوانه هويى شنيد

بزن هر قدر خواهيم پا به سر

 

سرمست از پا ندارد خبر

     

به ميخانه آى و صفا را ببين

 

مبين خويشتن را خدا را ببين

جهان منزل راحت انديش نيست

 

ازل تا ابد يك نفس بيش نيست «3»

     

 عزّت نفس

دوستى داشتم كه در كار خير و گره گشايى از زبده هاى اين روزگار بود، در بناى بسيارى از مساجد و بيمارستان ها و مدارس و خانه سازى ها براى مستحقّان و مشاهد مشرفه و حوزه هاى علميه سهم به سزايى داشت، مى گفت: هر شب جمعه براى رسيدگى به بناهايى كه در جهت خير داشتم به قم مى رفتم، در اين رفت و آمد از فقر ده ها خانواده مطلع شدم، براى هر يك به فراخور حالشان سهمى قرار دادم، عصر پنج شنبه اى نزديك حرم نشسته بودم، پيره زنى سراغم را مى گرفت، يكى از خادمان حرم وى را به سوى من هدايت كرد، يازده ريال به من داد، به او گفتم: چيست؟ پاسخ داد: من از آن خانواده هايى هستم كه از اعطاى شما سهم دارد، با زحمت به شناخت شما نايل شدم، تا ديروز بى خرجى بودم، ديروز پسرم از سربازى آمد و همان ديروز سركار رفت و شب با گرفتن مزد به خانه آمد اين يازده ريال از كمك شما باقى مانده بود كه من با كمك پسرم نسبت به آن بى نياز شدم، خرج كردن آن را حرام دانستم، به اين خاطر پس آوردم تا به مستحق ديگر برسد!!

 

خلق را حق چو ساخت در ظلمت

 

نورشان ريخت بر سر از رحمت

اندر ايشان نهاد گوهرها

 

از صفات قديم و علم و سخا

تا تو خود در صفات او بينى

 

در صفت هايش ذات او بينى

پس تو در خود ببين صفات خدا

 

گرچه اندك بود بدان زصفا

كز چه سان است آن صفات ضمير

 

سير كن زين قليل سوى كثير

زين صفات قليل رو سوى اصل

 

مكن اندر ميان هر دو تو فصل

     

 پی نوشت ها:

 _____________________________ 

(1) نفايه: هر چيزكه به سبب فساد و پستى و بى قيمتى به دور انداخته شود.

(2)- حميدالدين عمر بن محمود.

(3)- آريتمانى.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س)
چهل حدیث در خصوص والدین
توحید امیرالمؤمنین علیه السلام و ائمه علیهم ...
متن کامل خطبه پیامبر اکرم(ص) در غدیرخم
نماز در آيينه روايات‏
زندگینامه حضرت ام البنین(سلام الله علیها)
چرا امام علی (ع) حکومت را پذیرفت؟
بداء و تقديرات غير حتمي
سیری در دعا و نگارش متون دعایی
شرح دعایی که امام سجاد(ع) در روز عرفه می خواند

بیشترین بازدید این مجموعه

دنیا طلبان اهل بیت (علیهم السلام) را درک نمى کنند
معنا و مفهوم ولایت (2)
تمدن آميخته با فرهنگ شيطان‏
رویکرد قرآن به مسأله آرامش در مقایسه با سایر ...
شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام
كتمان كردن حقيقت‏
عاقبت بخیری به چه معناست؟!
راهکار امام صادق(ع) برای عاقبت بخیری
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^