اميرالمؤمنين (ع) در نهجالبلاغه در خطبة دوم سه جمله دربارة اهل باطل دارند. اهل باطل کسانی هستند که زندگي و موجوديت خود را فقط با شکم و لذتها معني میکنند. به نظر اميرالمؤمنين (ع) در خطبهای ديگر آنان به سبب کوردلي پشت پرده را نديدند و در سرزمين زندگيشان گناه ميکارند؛ يعني طبع و شهوتشان چنين است که زارع گناه و فجور باشند. بيدار هم نيستند که چه ميکنند؛ در غفلت كاملند.
به تعبير ديگر اميرالمؤمنين (ع) آبي که پاي اين زراعت ميریزند، غرور و فريبخوردگي است؛ و در پايان وقتي که ميخواهند محصول درو کنند، هلاکت و عذاب و آتش دوزخ درو ميکنند که محصول گناه است.
محال است در نظام عالم اشتباه رخ دهد که کسي بدي بکارد و خوبي درو کند؛ حق بکارد و باطل درو کند یا ظلمت بکارد و نور درو کند.
گفتار حضرت اميرالمؤمنين (ع) در اين سه بخش اين است:
«زرعوا الفجور» به زراعت گناهان اقدام کردند؛
«و سقوه الغرور» فتنه و فريب و غرور آب اين زراعت بود؛
«و حصدوا الثبور» محصولشان هم هلاکت و آتش بود.
زماني که اين محصول را برداشت ميکنند، اگر به اندازة عالم هستي نیز پشيمان شوند، پشيماني براي آنان سود و نفعي ندارد.
اما اهل خدا و حق ديدگاه ديگری دربارة شکم دارند. و برخورد آنان با خواسته و اميال و غرائز خود به گونة دیگر است. ديدگاه آنان بر پاية حق است. شکم را ميخواهند براي اينکه غذا بخورند و زنده بمانند و در اين زنده ماندن، عبادت حق و خدمت به خلق كنند. هرگز آنان شکم را از حرام پر نميکنند؛ چون پر کردن شکم از حرام، ظلم به بندگان و ظلم به آيات پروردگار است. چنین کاری ستم به كوششهاي بيمنت انبيا و ائمه طاهرين: است.
نظر آنان به شکم، نگاه بسیار مقدسي است. اينها همانهايي هستند که در دارايي، اهل شکرند و در تنگدستي هم اهل صبر. با مال، دچار غرور نميشوند که از شکر پروردگار غافل شوند و با فقر، کاسة صبرشان لبريز نميشود.
منبع : پایگاه عرفان