اما آنان هيچ گناهي را گناه نميدانند. فقط خلاف قانون دولت را گناه ميگويند؛ وگرنه بسیاری از دولتها و ملتها، مشروبخوار، قمارباز، رباخوار و دروغگو هستند و رابطة نامشروع دارند، ازدواج مرد با مرد دارند، پنهانکاري هم نميکنند؛ چون گناه نميدانند. يعني کارهايي که حتي حيوانات عالم هم نميکنند.
بسیاری از اینها در روز يکشنبه به کليسا ميروند و در اتاق مخصوصي در مقابل کشيش به زانو مينشينند و به کشيش ميگويند: ما به گناهان خود اعتراف ميکنيم. خود اين اعتراف، خطاست و کاری ضداخلاقي است.
کشيش ميگويد: اعتراف کن! او اعتراف ميکند که من در هفته ده تا زنا کردم و حالا نگرانم. آنها كساني هستند که يک ذره اعتقاد دارند. بقيه حتی برای اعتراف هم نميروند، و بسياري از گناهان را گناه نميدانند؛ يعني خدا را کاملاً از آنها گرفتهاند و دلار به جاي خدا در زندگي کار ميکند. يعني کاري کردند که ميگويند: اگر داراي دلار نباشم، زندگي نخواهم داشت. به اين جهت است که عاطفه هم ندارند، محبت و رقت قلب هم ندارند. زندگي اینان بدتر از حيوانات است. عاطفه و محبت و رقت قلب براي اهل خداست.
منبع : پایگاه عرفان