سخن به اينجا رسيد كه انسان داراى يك مقام ذاتى است، فوق همه مقاماتى كه حضرت حق به موجودات عالم، در حد خودشان عنايت فرموده است. اين مقام مجموعه اى از استعدادها و نيروهاى خدادادى است كه به عنوان سرمايه اوليه در اختيار انسان است.
برنامه ديگر: مقاماتى است كه حضرت حق براى انسان پيش بينى و مقرر فرموده كه اين مقامات تحصيلى و كسبى است! و راه كسب آن هم براى انسان بيان شده است. وجود مقدس حق انسان را هدايت فرموده كه از چه طريقى اين مقامات الهيه را كسب كند. راهش اين است كه اين مجموعه استعدادهاى داده شده، عقل، وجدان، قلب و بدن و اعضاى بدن است، با نعمت هايى كه از آسمان و زمين در اختيار انسان است.
اگر اين مجموعه استعدادها و آن نعمت ها، به نحوى كه حضرت حق از انسان خواسته به كار گرفته شود. انسان آن مقامات الهيه را به دست مى آورد. رقم سعادت ابدى انسان با قلم حق زده مى شود.
انسان بصير خيلى عجيب است كه قرآن مجيد مى فرمايد:
« وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُواْ فَفِى الْجَنَّةِ »
آنهايى كه به سعادت رسيده اند الان در بهشت خدا هستند! يعنى وجودشان يك وجود بهشتى است. وجودشان سعادت و توحيد و رضايت حق است! از اين افراد كه شما هم در حد قدرت و استعداد و توان خودتان، جزء اين افراد هستيد، پروردگار بزرگ عالم تعبير به بصير فرموده است، يعنى آن انسان هايى كه چشم دل پيدا كرده و با چشم دل، حيات را به صورت حقيقت خودش مى بينند، جهان را به صورت حقيقت خودش مى بينند، خدا و قيامت و قرآن را مشاهده مى كنند و با اين مشاهده در مقام رساندن خودشان به اين زيبايى هاى مطلق هستند.
اما آنهايى كه استعدادهاى خودشان را حبس در امور مادى محض كردند، به تعبير امام صادق عليه السلام فقط دور خودشان مى چرخند. يك حركت وضعى دارند، غير از افراد بصير هستند كه حركت انتقالى دارند.
يعنى همه موجودى خودشان را به كمك نعمت هاى الهى و هدايت الهى، عاشقانه به سوى خدا مى كشند.
روز قيامت هيچ پولى به وسيله بشر به آنجا انتقال داده نمى شود، انسان وقتى وارد قيامت مى شود، هيچ چيز از ابزار مادى در اختيارش نيست:
« تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ »
وسايل همه از انسان قطع شده اند! فقط انسان است كه وارد محشر مى شود. اما شما در قرآن ملاحظه مى كنيد؛ وقتى پروردگار بازار قيامت را بيان مى كند، مى گويد:
« إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَ لَهُم »
شما مى گوييد: پولى آنجا نيست كه خدا از ما بخرد، پس اين پولى كه مى گويد: من مى خرم چيست؟ يعنى انسان بصير، امام مادون خودش و مأموم پروردگار است. در حالى كه دارد به طرف خدا مى رود و براى اقتدا كردن به خدا خودش را حاضر كرده، يعنى دينار دينارش را هم روز قيامت به پاى او حساب كرده و از او مى خرند! خود دينار موجود نيست، ولى دينار به صورت عمل صالح به وسيله اين انسان تجلى كرده است. تمام نگاهها و شنيده هايش را مى خرند، حتى به حضرت داود عليه السلام مى گويد:
من تمام لقمه هايى كه در طول مدت عمرش صبح و ظهر و شب خورده است، آنها را هم حساب كرده و قيمتش را به او مى پردازم!
اين خيلى بازار عجيبى است كه بدن و مال و قدرت خوردن را خودش عنايت كند، نعمت از او باشد و بيايد موجودى خودش را از انسان به قيمت سنگين و با يك قيمت ابدى و دائم بخرد! كار بصير اين است! همه چيز را دنبال خودش به طرف خدا مى برد! و همه را به وجود مقدس خدا عرضه مى كند و اين عرضه كردن او هم، عرضه كردن عاشقانه است!
منبع : پایگاه عرفان