يكى از اولياى خدا مريض شد، درد و تب و رنج و مشكل بيمارى بالا گرفت، فكر كردند براى علاج اين انسان الهى بايد متخصص ترين طبيب را بالاى سر او بياورند. گشتند ديدند فعلا در اين منطقه متخصص ترين طبيب، طبيبى است كه گبر است. آمدند و به او گفتند: ما مريضى داريم كه حالش خيلى سخت است، در تب و درد مى سوزد، عنايت كن، بيا او را ببين و معالجه كن. گفت: باشد و آمد. دقايقى كنار بستر اين بيمار نشست، ديدند كه علائم گبر بودن را از گردنش در آورد و حالش عوض شد و به اين بيمار گفت: كه راه ورود به دين خدا را، راه ورود به اسلام را، راه ورود به ايمان را به من بياموز! وقتى كه خواست بيرون برود به او گفتند: كه چه شد؟ گفت: مرا آورديد كه مريضى را علاج بكنم، ولى معلوم شد كه خود من مريض هستم و او مرا علاج كرد. اين است معنى:
«وَهِىَ الشّاهِدَةُ عَلى كُلِّ غائِبٍ»
انسانى كه ارزشها را ظهور داده و اهل خدا و متخلق به اخلاق است، اين وجودش براى هر غايبى شاهد حق و واقعيت است.
امام صادق عليه السلام به كل ما شيعيان سفارش فرمودند:
«كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ»]
زبانتان را ببنديد، حرف نزنيد، با وجودتان امر به معروف و نهى از منكر كنيد، با وجودتان مردم را از غايب بودن از حق در بياوريد، با زندگيتان شاهد بر وجود خدا و انبيا و ائمه طاهرين عليهم السلام باشيد. اين يك مورد، شاهد بر كل غايب است، مريض است، خودش دارد مى ميرد، طبيب گبر مسلك مى آيد، او معالجه مى شود و بعد مى گويد: من را آورديد كه بيمارى را علاج كنم، معلوم شد كه خودم بيمار هستم و علاج شدم.
منبع : پایگاه عرفان