فارسی
دوشنبه 31 ارديبهشت 1403 - الاثنين 11 ذي القعدة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

اميرمؤمنان عليه السلام، اسوۀ مهربانى و عطوفت‏

 

هر چند دلم نمى خواهد شنيده ‌ها را دوباره تكرار كنم، ولي از طرفي هم دلم نمى خواهد برخي از دوستان به ويژه جوانان، و بعضى از رفقايى كه اولين بار است، در اين مجالس شركت مى كنند، از بعضى از نعمت‌هاى روحانى محروم بمانند. براي اين كه ممكن است مطلبى را كه ده بار گفته شده باشد، ولى باز هم عده اى باشند كه آن‌ها را اصلاً نشنيده اند. من براى آن‌ها اين شنيده‌ها را تكرار مي‌كنم و مي‌گويم: چقدر مؤمن بايد مهربان باشد.

اميرمؤمنان عليه السلام سلطان مملكت و رئيس كشور بود و چند ميليون جمعيت زير دستش بود. او كه فرماندۀ سپاه بود، داشت از محلى عبور مى كرد، ديد دختر خانمى نشسته و گريه مى كند. حضرت جلو آمد و به او سلام كرد و گفت: خواهر! چرا گريه مى كنى؟ دختر گفت: خرما خريده ام، و خانمم آن را نپسنديده، برگشتم، آن را برگردانم، فروشنده قبول نمى كند، و الان نمى دانم چه كنم؛ چون خانمم گفته: بايد بروى و خرما را پس بدهى، و فروشنده هم مى گويد: من آن را پس نمى گيرم. اين وسط، مانده‌ام چه كنم؟ حضرت فرمود: بيا به آن جا كه خرما را خريده‌اي، برويم. دختر گفت: از بازار از مغازۀ فلاني. حضرت وارد آن مغازه شد و به فروشنده سلام كرد و پرسيد: حالتان خوب است؟ فروشنده گفت: خدا را شكر. حضرت پرسيد: اين خانم از شما خرما خريده؟ فروشنده گفت: بله. حضرت گفت: مثل اين كه صاحب‌كار اين خانم آن خرما را نپسنديده، ممكن است آن را پس بگيريد؟ فروشنده گفت: به شما ربطى ندارد، و اصلاً شما چكاره ايد؟ چون اين فروشنده على عليه السلام را نمى شناخت، و اگر هم او را مى شناخت و مى گفت: چشم، اين فروشنده آدم نبود. او الان كه علي عليه السلام را نمي‌شناسد، بايد بگويد، چشم، تا آدم باشد، و الا من درب مغازه‌اي بيايم و چون چند شب قبل با مغازه‌دار آشنا شده‌ام، مهم نيست كه براي هم خم و راست شويم؛ بلكه خم و راست شدن براى هر انسانى مهم است، و الا اگر شخصى درب مغازه بيايد كه دو تا ستاره هم روى شانه اش باشد و رنگ مغازه‌دار بپرد و بگويد: آقا! تمام مغازه، متعلّق به جنابعالى است، مهم نيست. امّا اگر اين مغازه‌دار به آن پيرمردى كه ظاهر خوبى ندارد، احترام كرد؛ با او دست داد و بغلش كرد و صورتش را بوسيد؛ برايش شربت و چايى آورد و بعد جنس را هم براي او ارزان حساب كرد؛ با انصاف به او برخورد كرد؛ او را هم تا درب ماشين آورد و برايش درب ماشين را باز كرد، اين مغازه‌دار آدميت را نشان داده است، و الا اگر اين احترام از روى ترس باشد، چنين احترامي قلابى و شيطانى است، و اگر اين مغازه‌دار به كسي هم كه خيلى به او علاقه دارد، احترام كرد، اين احترام باز هم شيطانى و قلابى است. فرد بايد همه جا آدم باشد. به راستي، ما چه موقع ادب ياد مى گيريم؟

قرآن مثال انساني را كه آدم شده، در آيات بيست و چهارم و بيست و پنجم سورۀ ابراهيم چنين گفته است: }أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ * تُؤْتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ.{ [7]

بالاتر از اين سخن، نمي‌شود دربارۀ چنين انساني گفت.

 

قبل بيان ادامۀ اين ماجرا، مي‌خواهم نمونه‌‌هايي از آدميت را در برخي انسان‌هاي برجسته بيان كنم.


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شخصیت‌ والای حضرت معصومه(س) در روایات 
ايمان و آثار آن - جلسه اول (2) - (متن کامل + عناوین)
در امان ماندن اهل خير از ضلالت‏
روایتی عجیب
جايگاه انسان در كلام رسول خدا ...
شهر ری آستان امامزاده ابوالحسن دهه سوم محرم 95 ...
اشتیاق خدا نسبت به بندگانش
رسم بنده‏پرورى خدا
داستان میرفندرسکی
شاه‌کلیدی برای اجابت حوایج بندگان

بیشترین بازدید این مجموعه

على (ع) مصداق پاكى ها - جلسه دوم (متن کامل +عناوین)
3 ـ تبعيت از ولايت و رهبرى
وسائل هدايت - جلسه بیست و یکم (3) - (متن کامل + عناوین)
اهل حق و مواظبت از خود
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
چهار وظيفه مهم‏
5 آراسته و پاكيزه بودن‏
بدعت‌گذاران در دين
تربيت پدرى در سيرۀ على عليه السلام(2)
داستان میرفندرسکی

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^