
وسائل هدايت - جلسه بیست و یکم (3) - (متن کامل + عناوین)
حال غيبت كنندگان در شب معراج
پيغمبر صلىاللهعليهوآله فرمودند: شب معراج كه داشتند من را مىبردند، جمعيتى را ديدم كه با ناخنهاى خودشان صورتهاى خود را مىكندند.
« فقلت: يا جبرئيل من هؤلاء؟ » اينها چه كسانى هستند؟ جبرئيل گفت: « الذين يغتابون الناس »(1) اينها غيبت مردم را مىكردند و دنبال ريختن آبروى مردم بودند.
اين كلام خود خداست كه در كوه طور به موسى عليهالسلام فرمود:
« إن المغتاب إذا تاب »
غيبت كننده وقتى توبه كند، من توبهاش را قبول مىكنم، اما به او بگو:
« فهو آخر من يدخل الجنة »
در قيامت آخرين نفرهايى كه به بهشت مىروند، غيبت كنهايى هستند كه توبه كردهاند.
« و إن لم يتب فهو أوّل من يدخل النار »(2)
1 ـ مستدرك الوسائل: 9/119، باب 132 تحريم اغتياب الموءمن، حديث 10410؛ «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله مَرَرْتُ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي عَلَى قَوْمٍ يَخْمِشُونَ وُجُوهَهُمْ بِأَظْفَارِهِمْ فَقُلْتُ يَا جَبْرَئِيلُ مَنْ هَوءُلاَءِ فَقَالَ هَوءُلاَءِ الَّذِينَ يَغْتَابُونَ النَّاسَ وَ يَقَعُونَ فِي أَعْرَاضِهِمْ.»
2 ـ بحار الأنوار: 72/222، باب 66، الغيبة؛ «وَ عَنْهُ قَالَ خَطَبَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله فَذَكَرَ الرِّبَا وَ عَظَّمَ شَأْنَهُ فَقَالَ إِنَّ الدِّرْهَمَ يُصِيبُهُ الرَّجُلُ مِنَ الرِّبَا أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ فِي الْخَطِيئَةِ مِنْ سِتٍّ وَ ثَلاَثِينَ زَنْيَةً يَزْنِيهَا الرَّجُلُ وَ إِنَّ أَرْبَى الرِّبَا عِرْضُ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ وَ أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ أَنَّ الْمُغْتَابَ إِذَا تَابَ فَهُوَ آخِرُ مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ لَمْ يَتُبْ فَهُوَ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ النَّار.»
اگر توبه نكنند كه جزء اولين صفوف هستند كه وارد جهنم مىشوند.
تهمت؛ گناه بزرگتر از كوهها
اما مىآيند به جاى صلح دادنِ دو طرف، مىگويند: بايد طلاقش بدهد، براى اين كه اين عروسى كه ما گرفتيم، دختر نبوده، با يكى روى هم ريخته بود، و . . . .
بگذار طلاق بدهند، ديگر عروس دختر نبوده و با يكى ديگر بوده، اين حرفها كدام است؟
امام صادق عليهالسلام مىفرمايد:
« البهتان على البرىء أثقلُ من الجبال الراسيات »(1)
گناه تهمت در پرونده از سنگينى تمام كوههاى عالم سنگينتر است.
امام رضا عليهالسلام از پدرانش عليهمالسلام نقل مىكند، تا از رسول خدا صلىاللهعليهوآله :
هر كس به مؤمن يا زن مؤمنهاى تهمت بزند،
« أو قال فيه ما ليس فيه »
يا چيزى را بگويد كه در او نيست،
1 ـ الخصال: 2/348، تبع حكيم حكيما سبعمائة فرسخ في سبع، حديث 21؛ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليهالسلام قَالَ تَبِعَ حَكِيمٌ حَكِيماً سَبْعَمِائَةِ فَرْسَخٍ فِي سَبْعِ كَلِمَاتٍ فَلَمَّا لَحِقَ بِهِ قَالَ يَا هَذَا مَا أَرْفَعُ مِنَ السَّمَاءِ وَ أَوْسَعُ مِنَ الاْءَرْضِ وَ أَغْنَى مِنَ الْبَحْرِ وَ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ وَ أَشَدُّ حَرَارَةً مِنَ النَّارِ وَ أَشَدُّ بَرْداً مِنَ الزَّمْهَرِيرِ وَ أَثْقَلُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِيَاتِ فَقَالَ لَهُ يَا هَذَا الْحَقُّ أَرْفَعُ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْعَدْلُ أَوْسَعُ مِنَ الاْءَرْضِ وَ غِنَى النَّفْسِ أَغْنَى مِنَ الْبَحْرِ وَ قَلْبُ الْكَافِرِ أَقْسَى مِنَ الْحَجَرِ وَ الْحَرِيصُ الْجَشِعُ أَشَدُّ حَرَارَةً مِنَ النَّارِ وَ الْيَأْسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ أَشَدُّ بَرْداً مِنَ الزَّمْهَرِيرِ وَ الْبُهْتَانُ عَلَى الْبَرِيءِ أَثْقَلُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِيَات.»
« أقامه الله يوم القيامة على تلٍّ من نار حتى يخرجُ مما قال فيه »(1)
خدا او را در يك تپه آتش مىگذارد و مىگويد: ثابت كن كه اين عروسى كه در خانواده شما او را طلاق داديد، دختر نبوده است. ثابت كن، اين با يك نامحرمى روى هم ريخته است.
خواستيد طلاقش بدهيد، صيغه طلاق مىخوانديد، اين همه بازى نداشت.
رعايت تقوا در عين اختلاف
اين داستان عجيب است؛ به يكى از خوبان گفتند: شنيديم كه مىخواهى همسرت را طلاق بدهى؟ گفت: بله، شرايط طلاق از نظر قرآن و روايات جمع است.
گفتند: چرا مىخواهى او را طلاق بدهى؟ گفت: او ناموس من است، الان خودش هم در اين مجلس نيست، من حق ندارم از او غيبت كنم. شما سؤال بدى كرديد.
زن را طلاق داد و زن هم بعد از مدتى طبق حكم فقه رفت و شوهر كرد. سال بعد رفقا به او گفتند: راستى زنت را پارسال چرا طلاق دادى؟ گفت: او الان زن من نيست، ناموس ديگران است، خدا به من اجازه نمىدهد كه پشت سر ناموس مردم حرف بزنم. شما اين سؤالتان بيجا است كه از من مىپرسيد.
چه كسى الان در خانوادهها دفاع از حق مىكند؟ چه كسى در خانوادهها غيبت نمىكند؟ تهمت نمىزند؟
1 ـ عيونأخبارالرضا عليهالسلام : 2/33، باب 31، حديث 63؛ «عنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عليهالسلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلىاللهعليهوآله مَنْ بَهَتَ مُوءْمِناً أَوْ مُوءْمِنَةً أَوْ قَالَ فِيهِ مَا لَيْسَ فِيهِ أَقَامَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَخْرُجَ مِمَّا قَالَ فِيهِ.»
طلاق رجعى و مسائل آن
حالا قول پروردگار عزيز عالم را هم ببينيد! در سوره مباركه بقره، وجود مقدس حضرت حق چقدر زيبا طلاق را مطرح مىكند:
« الطَّـلَـقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَـنٍ وَلاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُواْ مِمَّآ ءَاتَيْتُمُوهُنَّ شَيْـءًا إِلاَّآ أَن يَخَافَآ أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا »(1)
من حكم طلاق را براى شما در درجه اول، طلاق رجعى قرار دادم. يك طلاق بدهيد، صبر كنيد تا آتش اختلافات خاموش بشود.
عدالت در طلاق دهندگان
طلاق هم خيلى سخت است. اگر شما بخواهيد زن را طلاق بدهيد، كه انشاء الله تا آخر عمر كسى اين كارى كه مبغوض خدا است را نمىكند، اما اگر كسى بخواهد زنش را طلاق بدهد، بعد از جمع شدن شرايط آن، بايد يك محضريى كه صد در صد اطمينان مذهبى به آن محضرى داشته باشد بياوريد، زن بايد در حال عادت نباشد، وقتى مىخواهند صيغه طلاق را اجرا كنند، عربى صحيح بايد باشد و حتما
1 ـ بقره (2) : 229؛ «طلاقِ [ رجعى كه براى شوهر در آن حقّ رجوع وبازگشت به همسر است ] دوبار است . [ شوهر در هر مرتبه از رجوع [بايد [ همسرش را [به طور شايسته ومتعارف نگه دارد، يا [ با ترك رجوع ، او را ] به نيكى و خوشى رها كند . و براى شما حلال نيست از آنچه [ به عنوان مهريه ] به آنان پرداختهايد چيزى را بازستانيد ، مگر آنكه هر دو بترسند كه حدود و مقرّرات خدا را [ در روش همسردارى ] برپا ندارند .»
دو نفر شاهد عادلِ واقعى كه اهل گناه نيستند، صيغه طلاق را گوش بدهند. اگر اين شرايط اتفاق نيافتد، طلاق باطل است.
اين زن با اين طلاق اگر دو تا عادل حقيقى گوش ندهند، اگر برود و شوهر كند، شوهر دوم به او حرام است.
مشكلترين كار در عقد و ازدواج، طلاق است. شرايط بسيار سنگين، ظريف و دقيق است.
سختى شهادت بر طلاق
اين قدر به شما بگويم: من را در منبرهاى دهه عاشورا و ماه رمضان ديدهايد، و قطعا هم به من اطمينان داريد، ولى اگر پاى شهادت در طلاق باشد كه بيايند به من بگويند: ما يك نفر را داريم كه به صيغه طلاق گوش بدهد و طبق قرآن يك شاهد ديگر را مىخواهيم، و در تمام ايران شما را انتخاب كرديم، والله من نفر دوم شنونده طلاق نمىشوم، چون طلاق را دو عادل واقعى بايد گوش بدهند.
راه برگشتن از طلاق رجعى
قرآن مىگويد: من دو تا طلاق قرار دادهام؛ يك طلاق كه اگر شرايط جمع باشد، مدتى بگذرد، آتشهاى عصبانيت بخوابد، طلاق به آن سختى، اگر زن به شوهرش پيغام داد كه ناراحتم، شوهر هم بگويد: من خجالت مىكشيدم كه به تو پيغام بدهم، من هم ناراحت هستم، صيغه طلاق به آن محكمى كه با دو تا شاهد عادل هم اجرا شده است، خداوند مىفرمايد: همديگر را نگاه كنند، با نگاه، هيچ چيزى هم نگويند، فقط نگاه كنند كه معنىاش اين باشد كه خانم! تو را مىخواهم، و زن هم به مرد نگاه كند، نگاه خواستن، آن طلاق باطل مىشود و عقد قبلى سر جاى خودش باقى هست. نيازى به خواندن عقد جديد نيست.
پروردگار مىفرمايد: اگر همديگر را بخواهند، طلاق باطل، با هم زن و شوهر هستند، عقد هم نمىخواهند.
ادامه دارد. . .