فارسی
پنجشنبه 15 آذر 1403 - الخميس 2 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

كتاب طاقديس ‌نسخۀ قاجارى خانۀ ما و گريۀ شوق

 

پدر بزرگ من و پدر خود من، هردویشان، کتاب طاقديسي داشتند که شاید هشتاد و نود سال پیش آن را خریدند. اين كتاب چاپ روزگار قاجاریه است و حالا هم خیلی کهنه شده.. این دو تا با این کتاب زندگی می‌کردند. پدر بزرگم، مخصوصاً زمستان‌ها، وضو می‌گرفت و می‌آمد رو به قبله زیر کرسی می‌نشست و این کتاب را باز می‌کرد و می‌خواند و گریه می‌کرد، در حدی که جلوی پیراهنش از گریه خیس می‌شد. همین کار او، به پدر من منتقل شد. من وقتی بچه بودم با اين كه کتاب را نمی‌شناختم، ولی می‌دیدم پدرم کتاب کهنه‌ای مي‌‌آورد و مي‌نشيند با تُن صدای محزون، آن را می‌خواند و گریه می‌کند.

ما در این جو بزرگ شدیم و در جوّ ماهواره و گناه نبودیم؛ در جوّ فساد نبودیم؛ در جوّ تقلّب و دوز و کلک نبودیم؛ در جوّ مادرانی نبودیم که شوهرداران خوبی نباشند؛ در جوّ پدرانی نبودیم که همسرداران خوبی نباشند. جوّ خانه پاک بود،؛ نور بود؛ الهی بود؛ شوق بود؛ نشاط بود؛ عبادت بود؛ حال بود.

كمي که من بزرگ شدم، هنوز این کتاب شمارۀ صفحه هم نداشت، من کلاس دوم و يا سوم بودم كه با مداد بر صفحات آن شماره گذاشتم. بعد دیدم این کتاب کتاب طاقدیس مرحوم ملا احمد نراقی[4] است. ملا احمد در این کتاب اشعاری را دارد که واقعاً وقتی آدم می‌نشیند آن‌ها را زمرمه می‌کند، نمی‌تواند از گریه خودداری کند.

پدران و مادران بايد مقداري به خانه‌هاي‌شان جو معنوي بدهند؛ بايد مقداري در خانه سنگین و رنگين باشند؛ عاطفه و محبت را در خانه به صورت دریاوار هزینه کنند؛ در خانه خیلی آرام باشند؛ گاهی قرآن مجید را در این شب‌هایی که طولاني است، بردارند و زمزمه کنند؛ گاهی اشعار گذشتگان را زمزمه کنند؛ اگر به آنان هم حالت گریه دست داد، خجالت نكشند و گریه کنند و بگذارند بچه‌های‌شان این شکل‌ها، این گریه‌ها و این حال‌ها را ببینند. این‌ لحظات، خاطره‌های بسیار عالی برای آنان می‌شود. من خودم خاطراتی که از خانوادة پدری و مادری دارم، نمی‌گذارند که الان آن طوری که باید، در زندگی خوش باشم و لذت ببرم، هميشه من در یادِ آن خاطرات گذشته‌ام، مثل اين که در خانة ما اذان بود؛ قرآن بود؛ ؛ حال بود؛ صفا بود؛ گریه بود؛ پاکی بود؛ رفاقت‌های خوب بود؛ حرف‌های خوب بود؛ عبادت بود؛ از ماه رمضان خوشحال بودند؛ از وقت نماز خوشحال بودند.

 

من خیلی از شعرهای كتاب طاقديس را حفظ هستم، یعنی در همان جوی به سر مي‌برم که از خانوادة پدر بزرگی‌ام نسبت به اين كتاب شروع شد و باعث شد که من یکی از کتاب‌هایی را که دل به آن ببندم، همین کتاب طاقدیس باشد و شعرهايش را حفظ كنم.


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اندیشه در اسلام - جلسه سیزدهم- (متن کامل + عناوین)
هدايت تكوينى و تشريعى - جلسه چهاردهم (2) – (متن ...
بررسى شأن نزول سوره و الليل
ارزش و اهميت پسر دار شدن
مرگ و فرصتها - جلسه دوم
نعمت های الهی - جلسه اول - (متن کامل + عناوین)
ارزش اولاد صالح
به میدان رفتن آینه ی تمام نمای پیامبر اسلام(ص)، ...
چگونه محبوب خدا شویم- جلسۀ چهارم
خصايل هشت گانه مؤمنان

بیشترین بازدید این مجموعه

چگونه محبوب خدا شویم- جلسۀ چهارم
خدا
موى سفيد: واعظ شيب بر بناگوش‏
هم‏ شكلى شيعه واقعى با اهل‏بيت عليهم السلام‏
سِرِّ نديدن مرده خود در خواب‏
طهارت دل و باطن
ب. تواضع
فضل و رحمت الهی - جلسه یازدهم - (متن کامل + عناوین)
امان بودن زکریا بن آدم برای اهل قم
موعظۀ مرگ

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^