گاهي انسان آن چنان آلوده به گناه ميشود كه توبه و استغاثه او نزد خداوند پذيرفته نميشود[1]. در اين حال، خداوند به بندگان ويژة خود، يعني اهلبيت: فرمان ميدهد از پيروان خود شفاعت کنند؛ زیرا اگر ايشان شفيع بارگاه الهي براي شخص گنهكار شوند، خداوند مشكلات معنوي آنان را رفع نموده و توبهشان را ميپذيرد.
شيعيان و ارادتمندان به حضرت سيّدالشهدا (ع) نيز همواره به شفاعت ايشان اميدوار هستند و در روز قيامت براي شفاعت ایشان انتظار ميكشند[2].
در زمان حيات حضرت سيّدالشهدا (ع) بسياري از افراد به واسطة ايشان از دشواريها رهايي مييافتند. بسياري از اين سختيها و دشواريها از سوي حاكمان بنياميّه صورت ميگرفت. آنان كه بهرهاي از علوم ديني و معارف الهي نبرده بودند، خود را فقيه و مفسّر معرفي كرده و مردم را از راه راست منحرف ميكردند[3].
در کتب معتبر تاریخی نقل شده است که روزي در ايام حج تمتّع، جواني در حال طواف بود، ناگهان چشمش به زني زیبا صورت افتاد، بلافاصله به سمت او رفت و با قصد شهوت و به صورت علنی و آشکار مچ دست او را گرفت. خدا از عمل آشکار و علنی و بیپروای آن جوان در حالت احرام و در میان طوافکنندگان، خشمگین شده و دستش را به مچ دست زن چسباند، به گونهاي كه با هيچ وسيلهاي نميشد آن دست را آزاد كرد. سربازان بنياميّه كه شاهد اين ماجرا بودند، هر دو را به بيرون از جايگاه طواف منتقل كردند. فقهاي بنياميّه كه در قالب عدل، ظلم و ستم میکردند، فتوا دادند كه مچ جوان را قطع كرده تا دست زن آزاد شود. يكي از افراد حاضر به آنها گفت: «حضرت امام حسين (ع) در مكه به سر ميبرد، اجازه دهید از ایشان هم حکم الهی را بپرسم.» پس به محل سکونت سیدالشهدا (ع) آمدند و اين مشكل را با ايشان در ميان گذاشتند. حضرت وارد مسجد الحرام شده و به مجرم نگاه كردند. در رفتار و كردار امامان معصوم: سرزنش نمودن گنهكار معنايي ندارد. حضرت نيز درصدد سرزنش نمودن مجرم نبودند[4]. وقتي مجرم، متوجه حضور حضرت سيّدالشهدا (ع) شد بسيار خوشحال شد؛ زيرا ميدانست حضرت با حكمي كه فقهاي بنياميه دادند مخالفت كرده و بر اساس رحمت و رأفت الهي حكم را صادر ميكند. آن جوان به گونهاي حضرت را نگاه ميكرد كه ميخواست به حضرت بگويد: «من از عملم پشيمانم، مرا نجات بده.» امّا به خاطر حضور مأموران بنياميّه نميتوانست آن را ابراز كند.
حضرت دستهاي مبارك خود را رو به كعبه بلند كرد و مشغول خواندن دعا شد، سپس نگاهي به دستان چسبيده كرد و بلافاصله دست آن مرد رها شد. مأموران به حضرت عرض كردند: آيا اين جوان را به خاطر عملش عقاب و مجازات نميكنيد؟ حضرت فرمودند: خير، او ميتواند به مسجد الحرام برود و بقية عمل طواف را انجام دهد.»[5]
عنایت ويژه امام حسین (ع) به عزاداران خویش
بعضي افراد گمان ميکنند امامان معصوم: به ويژه حضرت امام حسين (ع) وقتي به شهادت برسند، نزد پروردگار رفته و کاري به مسائل اين عالم ندارند؛ امّا حضرت امام صادق (ع) اين گمان را باطل دانسته و در مورد حضرت سيّدالشهدا (ع) ميفرمايد:
«الْحُسَيْنُ مَعَ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِيهِ الْحَسَنِ فِي مَنْزِلِ رَسُولِ الله (ص) يَحْيَوْنَ كَمَا يَحْيَا وَ يُرْزَقُونَ كَمَا يُرْزَقُ»
حضرت امام حسين (ع) هم اکنون نزد جدّ بزرگوارشان، پدر، مادر و برادرشان هستند و در آنجا زندگي کرده و از روزيهاي الهي بهرهمند ميشوند. در ادامه حضرت امام صادق (ع) ميفرمايد:
«وَ إِنَّهُ لَعَلَى يَمِينِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ يَقُولُ يَا رَبِّ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي»
حضرت سيّدالشهدا (ع) در سمت راست عرش الهي به پروردگار ميفرمايد: «خداوندا! آن وعدههايي که به من داده بودي، محقّق فرما» وعدههاي خداوند، همان بشارت بهشت براي زائران و گريهکنندگان ايشان است.
«وَ إِنَّهُ لَيَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ ... وَ إِنَّهُ لَيَرَى مَنْ يَبْكِيهِ فَيَسْتَغْفِرُ لَهُ»[6]
اين فراز از روايت، حقايق زيبا و شيريني را براي شيعيان آشکار ميسازد. حضرت امام حسين (ع) در عرش الهي زائران خود را ميبيند و از حالات دروني آنان به خوبي آشناست. حتي حضرت نام آنان و پدرانشان را ميداند.
حضرت نه تنها براي زائران، بلکه به گريهکنندگان در مصائب خود، نگاه ويژهاي دارد و از بارگاه الهي براي آنان طلب رحمت و مغفرت مينمايد. همچنين ايشان از ديگر امامان معصوم: درخواست ميکند که براي زائران و گريه کنندگان دعا کنند تا در دنيا و آخرت جزء سعادتمندان شوند.
اهلبیت: کلید حل مشکلات
درست است كه در منابع روايي تأكيد شده كه انسانها تمام حوائج و مشكلات خویش را به پروردگار بگويند و با او در ميان بگذارند[7]، امّا همان پروردگار به انسانها توصيه ميكند در هنگام درخواست نيازها، از امامان معصوم: كمك بجويند[8].
با اين توضيح، انسانها نبايد براي رسيدن به حوائج خود از اشخاص ديگري كمك بخواهند؛ زيرا آنان انسانهاي عادي بوده و همانند دیگران محتاج و نیازمند درگاه پروردگار و اهل بيت: هستند.
از سوي ديگر در روایات براي حلّ مشكلات ديني، دنيوي و اخروي چراغها و كليدهايي را معرفي نموده كه ميتوانند گرهي تمام مشكلات را باز كند[9]. اين كليدها همان حضرت سيّدالشهدا (ع) و ديگر أئمّة اطهار: هستند. اگر غير از ايشان، افراد ديگری ميتوانستند مشكلات انسانها را برطرف كنند، خداوند به طور حتم آنان را معرّفي ميكرد؛ زيرا او خالق بخشنده و كريمي است و نمیخواهد انساني به حوائج شرعي و اخروي خود نرسد.
مشاهدات ملکوتی سيّدالشهدا (ع) در عصر تاسوعا
یکی از صحنههای شورانگیز واقعة کربلا، در عصر روز تاسوعا رخ داد.
حضرت در عصر تاسوعا خسته شده و كنار خيمهای نشستند، سر مبارك را روى زانو قرار داده و چشمان مبارکشان را روی هم گذاشتند. دشمن در همان هنگام اعلام حمله و یورش كرد. حضرت زينب كبرى(س) با دنيايى از وقار و ادب به خدمت حضرت سيّدالشهدا (ع) آمد. مشاهده کرد که چشمان ايشان بسته است. به نظر مبارك ايشان آمد كه اکنون بيدار كردن برادر لازم است، پس حضرت (ع) را آرام صدا زدند: «يا اباعبدالله»! امام چشم مباركشان را باز كردند. قبل از اينكه حضرت زینب(س) بفرماید که دشمن اعلام جنگ کرده است، فرمودند: «خواهر! من اكنون در عالم رؤیا ديدم تمام درهاى ملكوت به روى من باز است، جدّم پیامبر (ص) ، پدرم اميرمؤمنان علی (ع) مادرم فاطمه زهرا(س) برادرم حضرت مجتبى (ع) و پشت سر اينان فرشتگان رحمت خدا، همگى به جانب من دست دراز كرده اند، پیامبر (ص) به من فرمود: حسين جان! زودتر به نزد ما بيا.»[10]
با وجود اینکه جسم مبارک حضرت در سرزمین کربلا قرار داشتند، امّا به جهت طهارت نفس، ایشان همواره در عالم ملکوت و عرش الهی سیر میکردند. یکی از انسانهای صاحب بصیرت میگوید:
«بأبدانهم فرشيّون و بقلوبهم عرشيّون»[11]
بدن پاكان در زمين زندگى مى كند، ولى خودشان اهل زمين نيستند؛ آنان یکپارچه ملکوتی شده و مظهر طهارت، نور و عقل میشوند.
اشک و عزاداری بر سیدالشهدا (ع) برای یاری حضرت زهرا(س)
شيعيان و مواليان حضرت سيّدالشهدا (ع) در تمام اعصار، به ويژه عصر كنوني از لشكر يزيد(لعن الله علیه) برائت و دوری ميجويند و قاتلان حضرت سيّدالشهدا (ع) و فرزندان و اصحاب ايشان را لعنت ميكنند. اگر آنان صداي مظلومانة «هل من ناصرٍ ینصرنی»[12] را ميشنيدند، با تمام وجود به كمك حضرت ميرفتند و در اين راه از جان و مال و خانوادة خود به راحتي ميگذشتند.
اين شيعيان با اشك خود براي حضرت سيّدالشهدا (ع) مصداق كساني ميشوند كه بر اساس روايت حضرت امام صادق (ع) جزو ياري كنندگانِ حضرت زهرا(س) به شمار ميروند.
روزي حضرت امام صادق (ع) به ابابصير[13] فرمود: «آيا دوست داريد حضرت زهرا(س) را ياري كنيد، پس اگر براي حضرت سيّدالشهدا (ع) اشك بريزيد، گويا حضرت زهرا(س) را ياري كرديد.»[14]
«السلام علیکم یا أنصار فاطمة(س) سیدة نساءالعالمین»[15]
پی نوشت ها:
[1] . توبه(9): 80؛(اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ)چه آمرزش بخواهی چه نخواهی [یکسان است] اگر برای آنها هفتاد بار هم آمرزش بخواهی، خدا هرگز آنان را نخواهد آمرزید.
[2] . بحارالأنوار: 45/339.
[3] . بحارالأنوار: 46/349 حدیث1 ؛ قُتاده یکی از مفسّران و فقهایی است که توسط اهلبیت: مذمّت و قدح شده است.
[4]. نکتة دقیق و لطیف قرآنی و سیرة سیدالشهدا(ع) این است که در محکوم کردن گناهان و جرمها، بهتر است بجای محکوم کردن فرد خاطی، عمل زشت و خطا مورد نکوهش قرار گیرد. در قرآن در سورة مبارکه شعرا آیه 168 در مورد عمل قبیح و منکر قوم لوط میفرماید: (إِنِّي لِعَمَلِكُمْ مِنَ الْقَالِينَ)بیتردید من از کار زشت شما به شدت متنفرم. در این آیه اشاره شده است که حضرت لوط(ع) به جای محکوم کردن افراد لواط کار، عمل لواط را محکوم کردند. سیرة دقیق قرآنی امر به معروف و نهی از منکر ضمن حفظ شخصیت گناهکار، اعلام برائت از گناه است و برائت جستن از عملِ گناه است نه برائتجویی از فردِ گناهکار.
[5]. تهذيب الأحكام: 5/470، حدیث 293. متن كامل روايت: «عَنْ أَيُّوبَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي عَبْدِ الله(ع) قَالَ إِنَّ امْرَأَةً كَانَتْ تَطُوفُ وَ خَلْفَهَا رَجُلٌ فَأَخْرَجَتْ ذِرَاعَهَا فَقَالَ بِيَدِهِ حَتَّى وَضَعَهَا عَلَى ذِرَاعِهَا فَأَثَبْتَ الله يَدَهُ فِي ذِرَاعِهَا حَتَّى قَطَعَ الطَّوَافَ وَ أُرْسِلَ إِلَى الْأَمِيرِ وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ وَ أَرْسَلَ إِلَى الْفُقَهَاءِ فَجَعَلُوا يَقُولُونَ اقْطَعْ يَدَهُ فَهُوَ الَّذِي جَنَى الْجِنَايَةَ فَقَالَ هَاهُنَا أَحَدٌ مِنْ وُلْدِ مُحَمَّدٍ رَسُولِ الله(ص) فَقَالُوا نَعَمْ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(ع) قَدِمَ اللَّيْلَةَ فَأَرْسَلَ إِلَيْهِ فَدَعَاهُ فَقَالَ انْظُرْ مَا لَقِيَا ذَانِ فَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ رَفَعَ يَدَيْهِ فَمَكَثَ طَوِيلًا يَدْعُو ثُمَّ جَاءَ إِلَيْهَا حَتَّى خَلَّصَ يَدَهُ مِنْ يَدِهَا فَقَالَ الْأَمِيرُ أَ لَا نُعَاقِبُهُ بِمَا صَنَعَ فَقَالَ لَا.»
[6]. كامل الزيارات: 329، روايت دوم؛ «عن عبد الله بن بكر الأرجاني قال : ...قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَخْبِرْنِي عَنِ الْحُسَيْنِ لَوْ نُبِشَ كَانُوا يَجِدُونَ فِي قَبْرِهِ شَيْئاً قَالَ يَا ابْنَ بَكْرٍ مَا أَعْظَمَ مَسَائِلَكَ الْحُسَيْنُ مَعَ أَبِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِيهِ الْحَسَنِ فِي مَنْزِلِ رَسُولِ الله(ص) يَحْيَوْنَ كَمَا يَحْيَا وَ يُرْزَقُونَ كَمَا يُرْزَقُ فَلَوْ نُبِشَ فِي أَيَّامِهِ لَوُجِدَ فَأَمَّا الْيَوْمَ فَهُوَ حَيٌّ عِنْدَ رَبِّهِ يَنْظُرُ إِلَى مُعَسْكَرِهِ وَ يَنْظُرُ إِلَى الْعَرْشِ مَتَى يُؤْمَرُ أَنْ يَحْمِلَهُ وَ إِنَّهُ لَعَلَى يَمِينِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ يَقُولُ يَا رَبِّ أَنْجِزْ لِي مَا وَعَدْتَنِي وَ إِنَّهُ لَيَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ هُوَ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ بِدَرَجَاتِهِمْ وَ بِمَنْزِلَتِهِمْ عِنْدَ الله مِنْ أَحَدِكُمْ بِوَلَدِهِ وَ مَا فِي رَحْلِهِ وَ إِنَّهُ لَيَرَى مَنْ يَبْكِيهِ فَيَسْتَغْفِرُ لَهُ رَحْمَةً لَهُ وَ يَسْأَلُ آبَاءَهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ يَقُولُ لَوْ تَعْلَمُ أَيُّهَا الْبَاكِي مَا أُعِدَّ لَكَ لَفَرِحْتَ أَكْثَرَ مِمَّا جَزِعْتَ وَ يَسْتَغْفِرُ لَهُ رَحْمَةً لَهُ كُلُّ مَنْ سَمِعَ بُكَاءَهُ مِنَ الْمَلَائِكَةِ فِي السَّمَاءِ وَ فِي الْحَائِرِ وَ يَنْقَلِبُ وَ مَا عَلَيْهِ مِنْ ذَنْبٍ.»
[7] . بحارالأنوار: 90/303.
[8]. مائده(5): 35؛ (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ)ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و دستآویزی و وسیلهای [از ایمان، عمل صالح و آبروی مقربان درگاهش] برای تقرب به سوی او بجویید. در برخی روایات شیعه آمده است که پیامبرخدا(ص) فرمودند: «الأئمّة من ولد الحسين(ع) من أطاعهم فقد أطاع الله، ومن عصاهم فقد عصى الله عزّوجلّ، هم العروة الوثقى وهم الوسيلة إلى الله» نورالثقلین: 1/624.
امامان، از فرزندان امام حسین(ع) هستند، کسی که از ایشان اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده است و کسی که آنها را معصیت کند، خدا را نافرمانی کرده است، آنان دستگیرة مطمئن هستند و همان وسیلة تقرب به خدا هستند. در تفسیر علیبنابراهیم ص627 آمده است «تقربوا إلیه بالإمام» با امام به خداوند نزدیک شوید.
[9] . بحارالأنوار: 26/322، حدیث 14.
[10]. اللهوف: 90؛ «قَالَ الرَّاوِي: وَ جَلَسَ الْحُسَيْنُ(ع) فَرَقَدَ ثُمَّ اسْتَيْقَظَ فَقَالَ: يَا أُخْتَاهْ إِنِّي رَأَيْتُ السَّاعَةَ جَدِّي مُحَمَّداً(ص) وَ أَبِي عَلِيّاً(ع) وَ أُمِّي فَاطِمَةَ(س) وَ أَخِيَ الْحَسَنَ× وَ هُمْ يَقُولُونَ يَا حُسَيْنُ(ع) إِنَّكَ رَائِحٌ إِلَيْنَا عَنْ قَرِيبٍ وَ فِي بَعْضِ الرِّوَايَاتِ غَداً. قَالَ الرَّاوِي: فَلَطَمَتْ زَيْنَبُ(س) وَجْهَهَا وَ صَاحَتْ وَ بَكَتْ فَقَالَ لَهَا الْحُسَيْنُ(ع) مَهْلًا لَاتُشْمِتِي الْقَوْمَ بِنَا.»
[11]. الاسفار الاربعه:5/237؛
«إن الشهود الحاصل لأهل الله في الدنيا ليس لهم بما هم بأبدانهم فرشيون دنيويون، بل بما هم بقلوبهم عرشيون أخرويون، فيصدق أن الرؤية والشهود مطلقاً مخصوصة بالآخرة.» العقائد الاسلامیة: 2/312(جامعةالمصطفیالعالمیة) همچنین به اسرار الحکم فیالمفتتح و المختتم صفحه 122 مراجعه شود.
[12]. وقعة الطف:29؛ «ثم نادى(الإمام الحسين(ع) برفيع صوته: هل من ناصر ينصرني، هل من معين يعينني؟»
[13]. نام او "لیث بن البختری مرادی" است که با کنیة "ابابصیر" مشهور شده است. علمای رجال وی را ثقه دانسته و روایات فراوانی را از او نقل کردند.( معجم رجال الحدیث:15/144)
[14]. كامل الزيارات:82، حدیث 7؛ «عَنْ عَبْدِ الله بْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِالله(ع) ثُمَّ قَالَ يَا ابَا بَصِيرٍ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ فِيمَنْ يُسْعِدُ فَاطِمَةَ فَبَكِيتُ حِينَ قَالَهَا فَمَا قَدَرْتُ عَلَى الْمَنْطِقِ وَ مَا قَدَرْتُ عَلَى كَلَامِي مِنَ الْبُكَاءِ ...»
[15] . مصباحالمتهجد: 722؛ إقبال الأعمال: 335، قسمتی از زیارت شهدای کربلا.
برگرفته از
کتاب: آیین اشک عزا در سوگ سید الشهدا علیه السلام
نوشته: استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان