هنگامى كه يكى از تجار كه خود را از پيروان امام صادق (ع) مى دانست قصد سفر تجارتى داشت امام شايد براى اين كه او و تجار ديگر شيعه را به مسايل مربوط به تجارت آگاه تر سازد پيشنهاد كرد كه اگر راضى باشد سهم مختصرى نيز از جانب امام به او داده شود كه در اين تجارت مورد استفاده قرار گيرد، آن شخص با خوش روئى اين پيشنهاد را پذيرفت و خداحافظى كرد و رفت، پس از چندى كه بازگشت اصل مبلغ را با معادل آن به عنوان سود در برابر حضرت گذاشت، حضرت فرمود در اين سفر كوتاه چه شد كه اين سود زياد و منفعت برابر با سرمايه ى عائد شده است؟!
آن مرد گفت وقتى با همكاران خود نزديك كشور مورد نظر شديم، فهميديم متاعى كه در اختيار داريم و در آنجا كمياب است و مورد حاجت و نياز مردم نيز هست، به اين خاطر قرار گذاشتيم متاع را به قيمتى گران بفروشيم و كمتر از آن به دست مشترى ندهيم لذا نفع زيادى عايد ما شد، حضرت اصل سرمايه اى كه براى تجارت پرداخت كرده بودند برداشت و آن سود را نپذيرفت، و يادآورى كرد كه مسلمان نبايد از اينگونه موقعيت ها سوء استفاده كند و جنس مورد نياز را به چند برابر قيمت بفروشد تا مردم را كه ناچار از تهيه ى آن جنس هستند در مضيقه اقتصادى قرار دهد، و بخاطر سود خود در ناراحتى عمومى و بالا رفتن سطح قيمت ها اثر منفى بگذارد.
برگرفته از کتاب تفسير حكيم ج 8، نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان