فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

برصيصاى عابد

 

[كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ ].

 [داستان منافقان كه كافران از اهل كتاب را با وعده هاى دروغ فريفتند] چون داستان شيطان است كه به انسان گفت: كافر شو. هنگامى كه كافر شد، گفت: من از تو بيزارم، من از خدا كه پروردگار جهانيان است، مى ترسم.

اكثر مفسرين قرآن عقيده دارند، اين آيه نمايشگر سوء عاقبت مردى از بنى اسرائيل به نام برصيصا است.

داستان او بدين قرار است:

مدتى طولانى خداى بزرگ را بندگى كرد، اين بندگى و عبادت كارش را به جايى رساند كه صاحب نفس شد و نسبت به پاره اى از امور، داراى بصيرت گشت.

آنان كه دچار مرض اعصاب و حالات غير عادى روانى مى گشتند معالجه مى كرد و از اين راه شهرتى به سزا يافت.

زنى صاحب جمال و داراى اصل و نسب و اصالت خانواده به چنان مرضى دچار شد، وقتى از علاجش به وسيله طب نا اميد شدند، به توسط برادران نيرومندش به محضر عابد آورده شد، شيطان كه در اين موقعيّت ها، براى جدا كردن انسان از خدا تمام نيرويش را به كار مى برد، به وسوسه آن مرد پرداخت!! و بالاخره او را وادار به عمل قبيح آن هم با يك زن مريض كرد!!

خبر اين برنامه به شهر رسيد، او را به محاكمه كشيدند و طبق قانون آن روز محكوم به مرگ شد، به هنگامى كه بر بالاى دار قرار گرفت، شيطان در نظرش مجسم شد و به او گفت: اين خط سيرى بود كه من برايت فراهم آوردم، هم اكنون اگر مى خواهى نجات يابى بر من سجده كن! گفت: در حالى كه بر دارم چگونه سجده ات كنم؟ پاسخ داد: با حالت اشاره، چون به اشاره چشم و ابرو شروع به سجده كرد، طناب دار را كشيدند و با وجود سال ها عبادت اين گونه به سوء عاقبت و عذاب اليم دچار شد


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

راست‏ ترين كلام عرب‏
حكايت ذونواس‏
آقازاده‌ای که منصب حکومتی را قبول نکرد!
مگو آن شيعه ماست‏
حکایتی از لقمه حرام‏
توبه ابولبابه
حكايت گرگان و كرمان‏
حکایت گرسنگى شقيق بلخى‏
مرا قدرت ازدواج نیست!
دنياى عجيب حيوانات‏

بیشترین بازدید این مجموعه

آقازاده‌ای که منصب حکومتی را قبول نکرد!
اجابت او را به تأخير اندازيد
حكايت ذونواس‏
حكايت گرگان و كرمان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
حکایت توبه «وحشى»
حکایت خدمت به پدر و مادر
تو را چگونه ببينم‏
نپرداختن بدهی دیگران
راست‏ ترين كلام عرب‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^