فارسی
دوشنبه 01 مرداد 1403 - الاثنين 14 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حکایات عبرت آموز
ارسال پرسش جدید

حكايتى از نماز باران‏

حكايتى از نماز باران‏
  شهر قم در گير و دار جنگ جهانى دوم از قحطى و خشكسالى ناله داشت، زمين‏ها خشك بود، باغات در شرف انهدام قرار داشت، مردم دچار مضيقه و سختى بودند، عوامل مادى از حل مشكل به عجز نشسته بودند، تنها راهى كه براى نزول باران وجود داشت، يكى از دستورهاى مهم ...

حكايت سه مرد گنهكار در قرآن‏

حكايت سه مرد گنهكار در قرآن‏
در ذيل آيه شريفه: [وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا ...

حكايت تمسخر حكم بن ابى العاص‏

حكايت تمسخر حكم بن ابى العاص‏
حكم بن ابى العاص (پدر مروان كه فرزندانش بعدها به خلافت رسيدند) از دشمنان سرسخت رسول خدا صلى الله عليه و آله در مكّه بوده و بسيار آن حضرت را مى‏آزرد و از همين جهت او و پسرش مروان را از مدينه به طائف تبعيد كرد و از جمله اذيّت‏هاى وى نسبت به آن حضرت، اين ...

حكايتى شگفت در راه حج‏

حكايتى شگفت در راه حج‏
سپهر در كتاب ناسخ و برخى ديگر از بزرگان در نوشتههاى خود از شخصى به نام ابوالقاسم قشيرى نقل ميكنند كه ميگويد در بيابان زنى را تنها ديدم به او گفتم: كيستى پاسخ داد: وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ‏ ابتدا سلام كن سپس از من بپرس تا برايت معلوم ...

حكايت سلمان و ابو درداء

حكايت سلمان و ابو درداء
سلمان فارسى به ديدن ابودرداء رفت، همسر ابودرداء را در لباسى كهنه و حالتى دل مرده ديد، از او پرسيد: اين چه وضعى است؟ پاسخ داد: برادرت ابودرداء دل از دنيا برداشته و رابطه با غير عبادت بريده. سلمان منتظر ماند تا ابودرداء از بيرون آمد. به سلمان خوش آمد ...

حكايت شگفت‏انگيز على بن معبد

حكايت شگفت‏انگيز على بن معبد
على بن معبد مى‏گويد در خانه شخصى به نام بكر نشسته بودم، كاغذى با مركب روان و سياه نوشتم، خواستم خاك نرمى از ديوار خانه برگيرم و روى نوشته بپاشم تا خشك شود، پيش خود گفتم: ديوار مال من نيست و تصرف در آن جايز نمى‏باشد، سپس گفتم خاك ديوار مگر چقدر است و ...

حكايت سيده نفيسه‏

حكايت سيده نفيسه‏
از نمونه‏هاى تاريخى چنين بزرگانى كه با قرآن كريم پيوند عارفانه داشته‏اند؛ «سيده نفيسه فرزند حسن بن زيد بن حسن مجتبى عليه السلام، همسر اسحاق بن امام جعفر صادق عليه السلام، صاحب جلالت و فضيلت در خاندان رسالت و ولايت بوده است. او در خانه خود قبرى ...

حكايت امام سجّاد عليه السلام با عبدالملك‏

حكايت امام سجّاد عليه السلام با عبدالملك‏
در تاريخ آمده است كه: عبدالملك بن مروان، حاكم خودكامه عصر امامت امام زين‏العابدين عليه السلام خبردار شده بود كه شمشير رسول خدا صلى الله عليه و آله در اختيار امام سجّاد عليه السلام است. پس تصميم گرفت تا آن يادگار ارزشمند را از هر راه ممكن به چنگ آورد ...

حكايت امام سجّاد عليه السلام با راهزن‏

حكايت امام سجّاد عليه السلام با راهزن‏
در سفرى حضرت سجّاد عليه السلام به قصد حج در حال حركت بوده تا در بين راه به صحرايى بين مكه و مدينه رسيد. پس ناگهان مرد راهزنى به آن حضرت رسيد و گفت: پايين بيا؟! حضرت به او گفت: مقصودت چيست؟ او گفت: مى‏خواهم تو را بكشم و اموالت را بگيرم. حضرت فرمود: من هر ...

حقّ خدا بر بندگان

حقّ خدا بر بندگان
  زرارة بن اعين از حضرت امام باقر عليه‏السلام چنين روايت كرده است : از آن حضرت پرسيدم : حق خداوند متعال بر بندگانش چيست ؟ فرمود : آنچه را كه مى‏دانند بگويند و بر زبان آرند و راجع به چيزى كه نمى‏دانند توقف و درنگ نموده و سخنى درباره آن به ميان ...

حكايتى در عبرت‏

حكايتى در عبرت‏
در ماده «عبر» در كتاب سفينة البحار محدث قمى از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه داود پروردگار روزى از شهر بيرون رفت در حالى كه زبور مى‏خواند و هنگام زبور خواندش هر چه از كوه و سنگ و پرنده و درنده بود با او هم صدا مى‏شدند. وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا ...

به همان موعظه اكتفا كردم

 به همان موعظه اكتفا كردم
حضرت باقر عليه‏السلام مى‏فرمايند : مردى به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله عرضه داشت : چيزى به من ياد بده ، حضرت فرمود : برو و عصبانى مشو . آن مرد مى‏گويد : به همان موعظه اكتفا كرده به سوى اهلم روانه شدم ، مدتى گذشت براى قبيله آن مرد جنگى پيش آمد ، آماده ...

داستانى عبرت‏آموز از طمعكار

 داستانى عبرت‏آموز از طمعكار
شعبى رحمة اللّه عليه همى گويد : صيادى گنجشكى بگرفت ، گفت : مرا چه خواهى كرد ؟ گفت : بكشم و بخورم ، گفت : از خوردن من چيزى نيايد ، اگر مرا رها كنى سه سخن به تو آموزم كه تو را بهتر از خوردن من ، گفت : بگوى ، مرغ گفت : يك سخن در دست تو بگويم و يكى آن وقت كه مرا ...

رابطه اوليا با عالم غيب

 رابطه اوليا با عالم غيب
مجلسى اوّل مولا محمّد تقى مى‏گويد : روزى به همراه استادم شيخ بهايى به زيارت قبر بابا ركن‏الدين در مقبره تخت فولاد اصفهان رفته بوديم كه ناگاه شيخ صدايى از قبر بابا مى‏شنود ، شيخ رو به من كرد و گفت : اين صدا را شنيديد ؟ گفتيم : نه ، شيخ شروع به گريه و ...

داستانى عجيب از انسانى عجيب

داستانى عجيب از انسانى عجيب
   ازابوالقاسم قشيرى نقل شده : در باديه زنى را تنها ديدم . گفتم : كيستى ؟ جواب داد : وَقُلْ سَلاَمٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ . بنابراين از آنان روى بگردان و سلام جدايى [ را به آنان ] بگو ، پس [سرانجام شقاوت بار خود و نتيجه كفر و عنادشان را ] خواهند دانست . از ...

اين مرد ديوانه است

اين مرد ديوانه است
قاسم بن وليد هَمْدانى چون از طرف يوسف بن عمر حاكم عصر و ناحيه خود به قضا فرا خوانده شد ، چاره‏اى جز اظهار جنون نديد و براى فرار از اين مسؤوليت در ميان كوى و برزن موى ريش خود را يك سر بكند و روغن در چشمان خود ريخت و در چنين وضع و حالت نزد حاكم شد ، حاكم ...

سلامت دين

 سلامت دين
خليفه دوم ، عمرو بن العاص حاكم مصر را فرمان داد تا كعب بن ضنّه را به مقام قضاى آن سامان بگمارد ، حاكم مصر چون فرمان خليفه را دريافت كرد عين نامه را نزد كعب فرستاد . كعب چون از مضمون نامه آگاه شد گفت : به خدا قسم ! كسى كه خداى او را از جاهليت و مهالك نجات ...

براى چه به اينجا آمدى ؟

براى چه به اينجا آمدى ؟
 در كتاب « الكافى » و « التهذيب » آمده است : مردى بر اميرالمؤمنين عليه‏السلام وارد شد و چند روزى در ميهمانى آن حضرت بزيست ، پس آن گاه براى محاكمه‏اى كه آن را با اميرالمؤمنين عليه‏السلام در ميان بنهاده بود در معيّت طرف دعوى به محضر قضا درآمد . حضرت ...

اینان اولياى حقند

 اینان اولياى حقند
حضرت رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمودند : قيامت در اطراف عرش براى عدّه‏اى كرسى‏ها گذاشته مى‏شود كه رويشان چون ماه شب چهارده است ، مردم در فزعند آنان راحتند ، خلق در وحشتند آنان در امانند ، اينان اولياى حقند كه خوف و حزن ندارند ، پرسيدند : يا رسول ...

همه از آدمند و آدم از خاك

  همه از آدمند و آدم از خاك
و رسول صلى‏الله‏عليه‏و‏آله منع كرد از فخر نسب گفت : همه از آدمند و آدم از خاك . و چون بلال بانگ نماز كرد ، بزرگان قريش گفتند : اين غلام سياه را چه محل بود كه اين وى را مسلم بود ؟ اين آيت بيامد كه : إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللّهَ أَتْقَاكُمْ . ...
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^