معلم اخلاق ، شهيد دستغيب در يكى از كتابهايش از جلد سيزده «بحار الأنوار» از كتاب «كشف الغمة» اربلى نقل مىكند : محى الدين اربلى گفت : روزى در خدمت پدرم بودم . مردى نزد او بود و چرت مىزد . در آن حال عمامه از سرش افتاد و جاى زخم بزرگى در سرش نمايان شد . ...
پس از پايان جنگ جمل يا يكى از جنگها ، امام على عليهالسلام به تقسيم غنائم مشغول شدند ، هر نفرى از برابر حضرت عبور كرد ، مشتى درهم به او عنايت فرمود . چون گيرنده غنيمت درهمهاى گرفته را مىشمرد ششصد درهم بود ، به تمام افراد ارتش ششصد درهم رسيد و ...
پس از پيروزى امام على عليهالسلام در جمل ، يكى از يارانش گفت : دوست داشتم برادرم با ما در اين صحنه مىبود . حضرت فرمود : آيا ميل و نيّت قلبى برادرت با ماست عرضه داشت : آرى . امام فرمود : حقيقتا با ما حاضر است و آنان كه هنوز در پشت پدران و رحم مادرانند و ...
جابر در زيارت اربعين حضرت حسين عليهالسلام خطاب به شهداى كربلا گفت : ما با شما در ثواب شريكيم . عطيه كوفى گفت : اى جابر ! چگونه با آنان شريكيم در حالى كه ما كارى نكردهايم و رنجى نديدهايم ، آنها از زن و فرزند جدا شده و زخم برداشتند تا كشته شدند !! ...
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده :در قيامت نامه سيئات مؤمن را نشانش مىدهند و او دچار ترس و لرز مىشود ، حسناتش را نشانش دهند ، چشمش روشن و خوشحال گردد ، آنگاه خداوند مىفرمايد :دفترى كه حسنات به جا نياوردهاش در اوست نشان او دهيد ، چون ...
جابر در زيارت اربعين حضرت حسين عليهالسلام خطاب به شهداى كربلا گفت : ما با شما در ثواب شريكيم . عطيه كوفى گفت : اى جابر ! چگونه با آنان شريكيم در حالى كه ما كارى نكردهايم و رنجى نديدهايم ، آنها از زن و فرزند جدا شده و زخم برداشتند تا كشته شدند !! ...
از حضرت امام رضا عليهالسلام روايت شده :در قيامت نامه سيئات مؤمن را نشانش مىدهند و او دچار ترس و لرز مىشود ، حسناتش را نشانش دهند ، چشمش روشن و خوشحال گردد ، آنگاه خداوند مىفرمايد :دفترى كه حسنات به جا نياوردهاش در اوست نشان او دهيد ، چون ...
عبداللّه بن موسى بن جعفر از پدرش پرسيد : دو فرشتهاى كه مأمور ثبت اعمالند ، از نيّت ثواب و گناه آدمى آگاهند ؟ حضرت فرمود : بوى مستراح و عطر يكى است ؟ گفتم : نه . فرمود : چون عبد قصد كار نيك كند ، نفس او خوشبو برآيد ، فرشته دست راست كه مأمور ثبت نيكى هاست ...
روايت شده : مردى در حالى كه گرسنه بود به ريگ زارى عبور كرد . پيش خود گفت :اگر اين رملها طعام بود ، همه را بين مردم قسمت مىكردم . خداوند به پيامبر زمان وحى كرد : به آن مرد بگو صدقه تو و شكر نيّت پاكت را قبول كردم و ثواب اطعام طعام اگر به مانند اين ...
مىگويند : حجّاج بن يوسف ثقفى كه در پليدى و خباثت نظير نداشت به كوفه آمد و آنجا را از طرف عبدالملك مقرّ حكومت خود قرار داد ، به او گفتند : در اين شهر ، افرادى مستجاب الدعوه هستند . گفت : همه آنها را كنار سفره من حاضر كنيد ، همه را آوردند . به آنان گفت : ...
قرآن مجيد در سوره مباركه كهف داستان غرور مرد ناسپاس و بىخبرى را به خاطر مال در برابر مردى مؤمن و فقير براى عبرت امّت بدينگونه نقل مىكند :اى رسول ما ! داستان دو مرد مؤمن و ناسپاس را براى امّت مثل بزن كه ما به يكى از آنها دو باغ انگور داديم و ...
حاج ميرزا محمّدحسين يزدى كه در سال 1307 از دنيا رفت و در قسمت غربى قبرستان حافظيّه شيراز دفن شد ، از علما و دانشمندان بزرگ شيعه و از زهّاد و عبّاد عالىقدر عصر خود بود .او انسان خود ساختهاى بود ، چهره پاك اعمال او نشان مىداد كه انگار هوى و هوس در او ...
كسى نيست كه بنىاميه را از پليدترين چهرههاى ننگين بشرى نداند ؛ كسى نيست كه از جنايات و مظالم اين وحشيان خطرناك خبر نداشته باشد ؛ كسى نيست كه نداند ، بنىاميه مسير قسمت مهمّى از تاريخ حيات بشر را از پاكى به ناپاكى منحرف كردند ؛ كسى نيست كه نداند ، ...
به موازات رشد عقلى انسان ، علم در همه جوانبش در حال پيشرفت بود ، عقلا و دانشمندان ، براى كشف حقايق به تكاپو افتاده بودند ؛ اروپا طبق نظريه محقّقين خود آنها با اثرگيرى از علوم اسلامى ، در راه تحقيق مسائل علمى افتاده بود ، ولى پيشرفت دانش به صلاح ...
بانيانِ جنگهاى صليبى وقتى در موضوع جنگهاى صليبى ، با كمال دقّت و بىطرفى ، به بررسى مىپردازيم ، مىبينيم جنگهاى صليبى كه محصولى جز ريخته شدن خون ميليونها بىگناه و خرابى هزاران مسكن و مأوا و به غارت رفتن اموال ميليونها مظلوم و سوختن و ...
در تفسير عرفانى «روح البيان» آمده است :مردى دچار پا درد سخت شد ، طبيب گفت : اگر پايش را قطع نكنند ، براى او خطر جانى دارد ، مريض رضايت به قطع پا داد ، ولى به طبيب گفت : وقتى آماده قطع كردن شدى ، من ذكرى را شروع مىكنم از مرتبه سه به بعد مشغول قطع كردن شو . ...
شيخ كلينى از امام صادق عليهالسلام نقل مىكند :در زمان بنىاسرائيل مردى داراى منصب قضاوت بود ، قاضى را برادرى بود شايسته و صالح و او داراى زنى بود متديّن كه بعضى از انبياى بنىاسرائيل از نوادهها و نتيجههاى او بودند !امير بنىاسرائيل جهت انجام ...
ابو هاشم قرشى مىگويد :زنى از يمن به منطقه ما آمد و بر ديار ما وارد شد . او را سريّه مىگفتند ، به وقت شب از او ناله و زارى مىشنيدم ، به خدمتكار خانه گفتم : در احوال اين زن دقت كن ببين چه مىكند ؟او را ديد چشم از آسمان برنمىدارد و همانگونه كه به سوى ...
عبداللّه بن حسن مىگويد :كنيزى رومى داشتم كه از حالات او تعجّب مىكردم ، بعضى از شبها نزديك من مىخوابيد ، چون بيدار مىشدم او را نمىيافتم ، به دنبالش مىگشتم ، مىديدم در جايى از خانه سر به سجده گذاشته و مىگويد : به محبّتى كه بر من دارى مرا ...
يحيى بن بسطام مىگويد :شاهد مجلس شعوانه ـ آن زنى كه به حقيقت توبه كرده بود ـ بودم ، گريه و نالهاش شنيده مىشد ، به دوستم گفتم : او را تنها ببينم و بگويم : به خود رحم كن و اين قدر نفس را آزار مده ! گفت : اين تو و اينهم اين زن عابده . به نزد او آمديم ، من ...