روزى، جوانى دخترى را ديده و پسنديده بود. دختر هم دختر باسواد و باكمال و زيبايى بود. وضع مالىشان هم خوب بود. اين دو جوان براى ازدواج صحبتهاشان را كرده بودند و قرار گذاشته بودند پس از پايان تحصيلاتشان ازدواج كنند.
پسر كه مجبور بود براى ادامه تحصيل ...
فيلسوف بزرگ، صدر المتألهين ملا صدراى شيرازى، در ضمن توضيح يكى از آيات سوره يس به نقل از «رسائل اخوان الصفا» گفتگوى دو رفيق را در زمينه برخوردشان به حال و وضع دنيا اين چنين نقل مىكند:
دوستى به يكى از دوستانش رسيد و از او پرسيد: حال و وضعت در اين دنيا ...
از حضرت صادق عليه السلام روايت است كه:
روزى حضرت داود عليه السلام از منزل خود بيرون رفت و زبور مىخواند و چنان بود كه هرگاه آن حضرت زبور مىخواند از حسن صوت او جميع وحوش و طيور و جبال وصخور حاضر مىشدند و گوش مىكردند و هم چنان مىرفت تا به دامنه ...
شهر قم در گير و دار جنگ جهانى دوم از قحطى و خشكسالى ناله داشت، زمينها خشك بود، باغات در شرف انهدام قرار داشت، مردم دچار مضيقه و سختى بودند، عوامل مادى از حل مشكل به عجز نشسته بودند، تنها راهى كه براى نزول باران وجود داشت، يكى از دستورهاى مهم ...
حكم بن ابى العاص (پدر مروان كه فرزندانش بعدها به خلافت رسيدند) از دشمنان سرسخت رسول خدا صلى الله عليه و آله در مكّه بوده و بسيار آن حضرت را مىآزرد و از همين جهت او و پسرش مروان را از مدينه به طائف تبعيد كرد و از جمله اذيّتهاى وى نسبت به آن حضرت، اين ...
سپهر در كتاب ناسخ و برخى ديگر از بزرگان در نوشتههاى خود از شخصى به نام ابوالقاسم قشيرى نقل ميكنند كه ميگويد در بيابان زنى را تنها ديدم به او گفتم: كيستى پاسخ داد:
وَ قُلْ سَلامٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ
ابتدا سلام كن سپس از من بپرس تا برايت معلوم ...
سلمان فارسى به ديدن ابودرداء رفت، همسر ابودرداء را در لباسى كهنه و حالتى دل مرده ديد، از او پرسيد: اين چه وضعى است؟ پاسخ داد: برادرت ابودرداء دل از دنيا برداشته و رابطه با غير عبادت بريده. سلمان منتظر ماند تا ابودرداء از بيرون آمد. به سلمان خوش آمد ...
على بن معبد مىگويد در خانه شخصى به نام بكر نشسته بودم، كاغذى با مركب روان و سياه نوشتم، خواستم خاك نرمى از ديوار خانه برگيرم و روى نوشته بپاشم تا خشك شود، پيش خود گفتم: ديوار مال من نيست و تصرف در آن جايز نمىباشد، سپس گفتم خاك ديوار مگر چقدر است و ...
از نمونههاى تاريخى چنين بزرگانى كه با قرآن كريم پيوند عارفانه داشتهاند؛ «سيده نفيسه فرزند حسن بن زيد بن حسن مجتبى عليه السلام، همسر اسحاق بن امام جعفر صادق عليه السلام، صاحب جلالت و فضيلت در خاندان رسالت و ولايت بوده است. او در خانه خود قبرى ...
در تاريخ آمده است كه: عبدالملك بن مروان، حاكم خودكامه عصر امامت امام زينالعابدين عليه السلام خبردار شده بود كه شمشير رسول خدا صلى الله عليه و آله در اختيار امام سجّاد عليه السلام است. پس تصميم گرفت تا آن يادگار ارزشمند را از هر راه ممكن به چنگ آورد ...
در سفرى حضرت سجّاد عليه السلام به قصد حج در حال حركت بوده تا در بين راه به صحرايى بين مكه و مدينه رسيد. پس ناگهان مرد راهزنى به آن حضرت رسيد و گفت: پايين بيا؟! حضرت به او گفت: مقصودت چيست؟ او گفت: مىخواهم تو را بكشم و اموالت را بگيرم.
حضرت فرمود: من هر ...
زرارة بن اعين از حضرت امام باقر عليهالسلام چنين روايت كرده است : از آن حضرت پرسيدم :
حق خداوند متعال بر بندگانش چيست ؟
فرمود : آنچه را كه مىدانند بگويند و بر زبان آرند و راجع به چيزى كه نمىدانند توقف و درنگ نموده و سخنى درباره آن به ميان ...
در ماده «عبر» در كتاب سفينة البحار محدث قمى از حضرت صادق (ع) روايت شده است كه داود پروردگار روزى از شهر بيرون رفت در حالى كه زبور مىخواند و هنگام زبور خواندش هر چه از كوه و سنگ و پرنده و درنده بود با او هم صدا مىشدند.
وَ لَقَدْ آتَيْنا داوُدَ مِنَّا ...
شعبى رحمة اللّه عليه همى گويد : صيادى گنجشكى بگرفت ، گفت : مرا چه خواهى كرد ؟ گفت : بكشم و بخورم ، گفت : از خوردن من چيزى نيايد ، اگر مرا رها كنى سه سخن به تو آموزم كه تو را بهتر از خوردن من ، گفت : بگوى ، مرغ گفت : يك سخن در دست تو بگويم و يكى آن وقت كه مرا ...
ازابوالقاسم قشيرى نقل شده : در باديه زنى را تنها ديدم . گفتم : كيستى ؟ جواب داد : وَقُلْ سَلاَمٌ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ . بنابراين از آنان روى بگردان و سلام جدايى [ را به آنان ] بگو ، پس [سرانجام شقاوت بار خود و نتيجه كفر و عنادشان را ] خواهند دانست . از ...
اين وجود مبارك و منبع فيض و محلّ رحمت ، فرزند خان قشقايى بود . در ايام جوانى به دنبال اسبسوارى و كشاورزى و تربيت حشم و غنم پرداخت و به دنبال جمعى رفيق از طايفه خود ، روزگار به خوشى مىگذارند .در همان ايام به تارزنى شوق وافر پيدا كرد و پس از مدتى هنر ...
بعضى از اصحاب رسول خدا صلىاللهعليهوآله سنگريزهاى در دهان مىگذاشتند و چون مىخواستند حرف بزنند فكر مىكردند ، اگر آن حرف براى خدا و در راه خدا و لوجه اللّه بود ، سنگريزه را در آورده و آن حرف الهى را مىزدند و سپس به خاموشى فرو مىرفتند و ...
پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله فرمود : رحم ريسمانى كشيده از زمين به آسمان است مىگويد : هر كس مرا قطع كند ! خدا قطعش كند و هر كس مرا وصل كند خدا وصلش كند .
رسول خدا صلىاللهعليهوآله فرمود : هر كه راهى رود كه در آن دانشى جويد ، خداوند او را به راه بهشت برد و به راستى فرشتهها براى طالب علم پرها و بالهاى خود را فرو نهند به نشانه رضايت از او و اين محقق است كه براى طالب علم هر كه در آسمان و زمين است ...