راوندى در «نوادر» از اميرالمؤمنين عليه السلام آورده:شخص نابينايى از دختر پيامبر اذن خواست وارد خانه شود، زهرا خود را از او پوشاند، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: به چه سبب خود را از او مستور كردى او كه كور بود؟ عرض كرد: اگر او كور است ولى من ...
يكى از فقهاى بزرگ را به خواب ديدند و از كيفيت حالش پرسيدند:جواب داد: دو چيز براى سرعت نجات من كمك كرد و گرنه مسئله فتواها مرا معطّل مىكرد: يكى نوشتن كتابى در دو هزار دليل بر حقانيت ولايت و خلافت بلافصل حضرت مولى الموحّدين و دوم زيارت حضرت سيدالشهدا ...
امام چهارم عليه السلام عابدترين مردم اهل روزگار بود و كسى از مردم عالم طاقت عبادت او را نداشت!!آن حضرت در شبانه روز هزار ركعت نماز مىخواند و به وقت نماز بر بدنش لرزه مىافتاد و رنگش زرد مىشد و چون به نماز مىايستاد، مانند ساق درخت بىحركت ...
يكى از عباد شهر كربلا، پس از انتقال به عالم برزخ، به خواب دوستش آمد و به او گفت:
روزى از يك مهمانى برمىگشتم، ذرهاى از غذا در لابه لاى دندانم مرا رنج مىداد، از حصير خرما فروشى كه روى سكوى درب صحن امام حسين عليه السلام جاى داشت به اندازه يك خلال ...
روايت شده: مردى در حالى كه گرسنه بود به ريگ زارى عبور كرد. پيش خود گفت:اگر اين رملها طعام بود، همه را بين مردم قسمت مىكردم. خداوند به پيامبر زمان وحى كرد: به آن مرد بگو صدقه تو و شكر نيّت پاكت را قبول كردم و ثواب اطعام طعام اگر به مانند اين ريگها ...
شخصی از دوستان بزرگوارم که نویسنده و ادیب است، چند سال پیش مقالهای از بنده در صفحه اول یکی از روزنامههای مشهور چاپ کرده بود که اصل ماجرا در خاطرم نبود.
ایشان نوشته بود که بیش از سی سال پیش در زمانی که نوجوانی پانزده شانزده ساله بودم، به تازهگی ...
اميرالمؤمنين عليه السلام براى عبرت گرفتن از گذشتگان مىفرمايد:اهل گورستان همسايگانى هستند كه با هم انس نمىگيرند و دوستانى كه به ديدار يكديگر نمىروند، نسبتهاى آشنايى بينشان كهنه و سببهاى برادرى از آنها بريده شده است، با اين كه همه ...
بدن برخى از حيوانات داراى قوه برق است ، آن هم در حدى كه اگر به دشمن بزند او را خشك مىكند ، ولى اين حيوانات در تمام برخوردها از اين قوه استفاده نمىكنند ، تنها وقتى به دشمن خود برخورد مىكنند ، آن هم وقتى كه حس كنند كه دشمن قصد سويى دارد ، به مقدار ...
بعضى از شما به مكه رفتهايد. مىدانيد كه: وقتى در مسجد شجره محرم مىشويد، گرچه مستحب باشد، ولى اتمام عمل بعد از محرم شدن واجب است.
در احرام نمىتوانيد بگوييد: من پشيمان شدم، لباس احرام را درآورم و لباسهايم را بپوشم، عمره كه واجب نيست. بله، تا ...
يكى از بزرگان داستان مهمى برايم نقل كرد از اوايل جنگ جهانى اوّل در تهران كه در آن درس و عبرت و پند براى همگان است.
مردى بود متقى، با فضيلت، بزرگوار و آراسته به تربيت الهى و داراى روح ملكوتى كه در بازار تهران داراى يك مغازه بود.
درآمد مالى خود را دو ...
ذكر حقيقى است كه هركس به آن آراسته گردد، جز به او نينديشد و جز به خاطر او كارى نكند و اخلاقى جز اخلاق او نداشته باشد.
ابو عبداللّه راضى گفت:
پيش «وليد سقّا» رفتم و مىخواستم كه در فقير از او سؤال كنم، سربرآورد و گفت: فقير به كسى گفته مىشود كه هرگز ...
زمانى كه در شهر مقدس قم مشغول تحصيل علوم اسلامى و معارف اهلبيت: بودم، گاهى براى دیدار با والدین به تهران مىآمدم. در اين میان با يكى از دوستان شهيد، مجاهد فى سبيل اللّه، نواب صفوى آشنا شدم و به وسيله او به گروهى پيوستم كه تعدادى از آنان، از ...
منصور دوانيقى به حضرت صادق عليه السلام عرضه داشت:حديثى در صله رحم بگو تا مهدى پسرم را از آن خبر دهم، فرمود: پدرانم از جدم على عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كردند: مردى سه سال بيشتر از عمرش باقى نيست صله رحم بجا مىآورد، خداوند آن را ...
كارش سرقت بود، كاروانهاى تجارتى از دست او امان نداشتند، با نوچه هايش راه را بر كاروانها مىبستند و اموال آنان را به غارت مىبردند.
شبى از پشت بامى براى دزدى و شهوترانى بالا رفت، در آن ساعت ملكوتى كه بسيارى از مردم خواب بودند، مردى از عاشقان ...
اين برنامه بسيار زيباى اخلاقى از حقايق باارزشى است كه خداى مهربان به پيامبر بزرگوارش سفارش كرده است و ريشه در لطف و رحمت و كرامت حضرت حق دارد . چه بسا انسان به حوادثى تلخ مبتلا مى شود و روزگار از او روى بر مى تابد و بسيارى از درها به روى او بسته مى شود ...
راوى مىگويد:نزد حضرت صادق آمدم اطاق از حاضران پر بود، از اهل خراسان و شام و ديگر شهرها، من براى نشستن جايى نيافتم، امام صادق عليه السلام كه تكيه داده بود روى پا نشست و فرمود:اى شيعه آل محمد! راستش اين است كه از ما نيست كسى كه هنگام خشم خوددار نباشد ...
با كمال تأسف بسيارى از شعرا كه از نظر هنر شعرى بسيار عالى بودند ، مغز خدا داده خود را بجاى اين كه صرف معارف بلند الهى و حكمتهاى خداوندى كنند ، صرف مدح شاهان و اميران و دبيران و وزيرانى كردند كه يا از بزرگترين ستمكاران و ظالمان تاريخ بودند و يا ...
از يكى تابعين چنين آوردهاند كه گفت: من محضر صد و بيست نفر از انصار را درك كردم كه همگى آنها از اصحاب و ياران رسول خدا بودند، اگر يكى از آنان از ديگرى درباره مسئلهاى پرسش مىكرد اين يكى به آن ديگرى و آن ديگر به شخص ديگر پاسخ اين پرسش را ارجاع ...
یکی دیگر از علمایی که به توفیق درک محضر حضرت سیّدالشهدا(ع) نائل آمد، آيتاللّه حاج ميرزا على آقا شيرازى[1] بود.
شهيد مطهرى در مورد ایشان مىگويد: «روزی ايشان در کلاس درس، در حالى كه دانههاى اشك بر روى محاسن سپيدشان مىغلطيد، اين خواب را نقل کرده ...
سعید بن جبیر و گروهى از مفسّرین ، داستان قوم یونس را بدین گونه روایت کرده اند : قوم یونس مردمى بودند که در منطقه نینوا در اراضى موصل زندگى مى کردند . آنان از قبول دعوت یونس امتناع داشتند ، سى و سه سال مردم را به خداپرستى و دست برداشتن از گناه دعوت کرد ، ...