انس بن مالك مىگويد: روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله امر به روزه فرمود و دستور داد كسى بدون اجازه من افطار نكند.مردم روزه گرفتند، چون غروب شد هر روزهدارى براى اجازه افطار به محضر آن جناب آمد و آن حضرت اجازه افطار داد.در آن وقت مردى آمد و عرضه ...
در اخبار داود آمده است: خدا به او فرمود: به آنان كه روى به عشق من دارند بگو: با برداشته شدن حجاب بين من و شما و اين كه مىتوانيد مرا با چشم دل ببينيد جدايى خلق از شما به شما ضررى نمىرساند و با سايه انداختن دينم بر سر شما، روىگردانى دنيا برايتان ...
بعضي از شيعيان چنان عاشق حضرت امام حسین(ع) هستند كه حاضرند تمام اموال خود را در راه تجلّي مكتب حضرت سيّدالشهدا(ع) و زائران ايشان مصرف كنند.
در سالهاي گذشته افراد خيّر در شهر تهران جمع شدند و با كمك يكديگر تصميم گرفتند حسينيّهاي را در شهر كربلا بنا ...
پس از پايان جنگ جمل يا يكى از جنگها، امام على عليه السلام به تقسيم غنائم مشغول شدند، هر نفرى از برابر حضرت عبور كرد، مشتى درهم به او عنايت فرمود. چون گيرنده غنيمت درهمهاى گرفته را مىشمرد ششصد درهم بود، به تمام افراد ارتش ششصد درهم رسيد و ...
امام باقر عليه السلام مىفرمايد: آدم به حضرت حق عرضه داشت: شيطان بر من تسلّط دارد و چون خونى كه در بدن من روان است به من راه دارد، برنامهاى براى من قرار بده، پروردگار فرمود: عنايت من به شما آدميان اين است كه هرگاه گناهى را نيّت كنيد من در نامه شما ...
حکایت:
ملّا آقاى دربندى واعظ متبحر و مشهوری بود كه به خاطر علاقه و عشق وافر به حضرت سيّدالشهدا(ع) زبانزد خاصّ و عام بود. او آنقدر شیفتة عزاداری بر سیدالشهدا(ع) بود که در خواندن مصائب كربلا يا شنيدن آن از كثرت گريه و ناله، به حالت غش و بىهوشى ...
مىنويسند: انوشيروان با وزيرش رد مىشدند، به خرابهاى رسيدند، دو جغد با هم حرف مىزدند. بوذرجمهر شخص باسوادى بود، كه هم زبان ايرانى را استاد بود و هم زبان هندى را. «كليله و دمنه» را ايشان اولين بار از زبان هندى به زبان ساسانى برگرداند. بعد ...
قصه پندآموز مجادله نقاشان رومى و چينى را نشنيدهايد كه هر دسته مدعى شدند كه ما هنرمندتريم.امير مملكت براى امتحان به هر دسته اطاقى داد كه نقاشى كنند، تا از روى كار آنها قضاوت شود.اين دو اطاق مقابل و رو به روى يكديگر بودند، دو دسته مزبور مشغول كار ...
اين وجود مبارك و منبع فيض و محلّ رحمت ، فرزند خان قشقايى بود . در ايام جوانى به دنبال اسبسوارى و كشاورزى و تربيت حشم و غنم پرداخت و به دنبال جمعى رفيق از طايفه خود ، روزگار به خوشى مىگذارند .در همان ايام به تارزنى شوق وافر پيدا كرد و پس از مدتى هنر ...
امام صادق(ع) به کارگرِ خانه فرمودند: این همسایهٔ ما که دیوار به دیوار ماست، میخواهد خانه خود را بفروشد، صدایش کن تا بیاید. کاگر به همسایه گفت: امام صادق(ع) منتظرت هست، میآیی؟ گفت: با سر میآیم، امام صادق منتظر من است، مگر من چه کسی هستم! آمد و با ...
در پارهاى از تأليفات دانشمندان شيعه ديدم كه سليمان اعمش گفته است: من مقيم كوفه بودم. همسايهاى داشتم كه با او رفت و آمد و نشست و برخاست مىكردم. شب جمعهاى نزد او آمده، گفتم: در مورد زيارت حضرت امام حسين عليه السلام چه رأى و نظرى دارى؟ گفت: زيارت ...
مولوى در توضيح مسئله رضا مىگويد:
بهلول به يك مرد الهى مىرسد و از او مىپرسد: در چه حالى؟ مرا هم از حالت خود آگاه كن. آن مرد الهى مىگويد: شما از حال كسى مىپرسيد كه همواره جهان به مراد او مىگردد اين است حال من، آن همه سيلابها و ...
حضرت امام صادق عليه السلام مىفرمايد: على بن الحسين عليهما السلام همواره از انگور خوشش مىآمد. [روزى] انگورى خوب به مدينه آوردند، امّ ولدش مقدارى از آن را براى حضرت خريده، هنگام افطار براى آن بزرگوار آورد، حضرت آن انگور را پسنديدند. خواستند ...
يكي از ذاكرين اهل بيت(ع) به نام شیخ رضا سراج در روز تاسوعا در حال روضه خواني بود و پناه بردن حضرت سيّدالشهدا(ع) به برادرشان را براي مردم بازگو مینمود. عالمي كه در مجلس حضور داشت به شدّت خشمگين شد و به او گفت: «اين چه روضهاي است كه ميخواني؟ آيا ...
فيض كاشانى آن چشمهى فيض و دانش، و منبع بصيرت و بينش در كتاب پرقيمت محجة البيضاء نقل مىكند: مردى بود شرابخوار، خانهاش مركز اجتماع اهل فسق و فجور بود. روزى دوستانش را براى شرابخوارى و لهو و لعب دعوتكرد، چهار درهم به غلامش داد تا براى ...
امام صادق عليه السلام مى فرمايد: گروهى نزد پيامبر خدا آمدند و او را به مرگ سعد بن معاذ خبر دادند، پيامبر با اصحاب براى تجهيز سعد حركت كردند، و در حالى كه بر چهارچوب در غسّال خانه قرار داشتند به غسل دادن بدن سعد فرمان دادند. هنگامى كه او را حنوط و كفن ...
حاتم اصمّ از زاهدان و عارفان وارسته عصر خود بود و با همه موقعيتى كه در ميان مردم داشت از نظر معيشت با عائلهاش در كمال سختى و دشوارى به سر مىبرد، ولى اعتماد و توكّل فوق العادهاى به حضرت حق داشت.
شبى با دوستانش، سخن از حج و زيارت كعبه به ميان ...
حرّ بن يزيد در روز عاشورا بر سر دو راه قرار گرفته بود: يكى سپهسالارى، ثروتاندوزى، زن و فرزند، مقام و منزلت مادّى و ديگر جان باختن و از هستى گذشتن؛ امّا آن انسان عاقل پس از اندكى تأمّل حق تعالى را در پرتو امامت حضرت سيّدالشهدا عليه السلام بر ...
فضيل عياض كه خود داستانى عجيبى دارد به در خانه داود طايى آمد، صداى ناله جانسوز او را از درون خانه شنيد، فضيل فرياد زد: اى داود! اگر حديث رسول خدا را كه فرمود:
لايَدْخُلُ النّارَ مَنْ بَكى مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ.
داخل آتش نمىشود كسى كه از ترس خدا ...